کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

استراتژی نیابتی جمهوری اسلامی

19:05 - 1 دی 1402

عادل درخشانی

 روح اللـە خمینی در اول فوریه سال ١٩٧٩ وارد تهران شد. استقبال پر سر و صدا از او سلسله پهلوی را از قدرت حذف کرد. جمهوری اسلامی ایران که خمینی تأسیس کرد، قرار بود امواج شوکی را از طریق خاورمیانه بە جهان بفرستد. سیاست‌های بعدی آن هرگز از عناوین خبری خارج نشده است. ایران به نام صدور انقلاب اسلامی، از شبه نظامیان شیعه گوناگون برای ایجاد حوزه نفوذ موسوم به هلال شیعه استفاده کرد. این سربازان پیاده انقلابی برای بی ثبات کردن کشورهای همسایه و حمله علیه دشمنان واقعی و درک شده برای اسلام آیت اللـە خمینی دست به افراط گرایی و انواع دیگر خشونت زدند. مانند سایر موارد یا حکومت‌های انقلابی، زیربنای لفاظی‌های بلند صدور انقلابی بیشتر نگرانی از بقای جمهوری اسلامی و منافع ملی ایران بەعنوان یک کشور یک ملت بود. این الزامات درهم را با تحلیل دوگانگی عجیب و غریب ایران می‌توان به بهترین وجه درک کرد.

دولت ایران به عنوان صادرکننده انقلاب

در کلام سنتی شیعه چیزی وجود ندارد که نشان دهنده تمایل به شرکت در فعالیت سیاسی باشد. در فقه مرسوم شیعه، به ندرت به موارد حکمرانی و حکومتی اشاره شده است. این سنت که بەعنوان سکوت طلبی شناخته می‌شود، تصریح می‌کرد که رهبری جامعه صرفاً با امام مهدی است، امام دوازدهم شیعه که از دیده مردم پنهان است. مسلمانان تا زمان بازگشت او برای بەدست آوردن عدالت برای جهانیان، باید حکومت  ظالم را تحمل کنند. به دلیل این شرط، طبقه مذهبی و علما تا حد زیادی غیرسیاسی بودند و هرگز جایگزینی برای سیستم حاکم ارائه ندادند. سکوتگرایان شیعه با مراجعه به یک حدیث از امام جعفر الصادق، ششمین امام شیعه که ادعا می‌کردند بالا بردن هر پرچم قبل از بازگشت امام مهدی، موضع خود را توجیه می‌کند، نادرست است. مطابق این حدیث، شیعیان باید از تحمیل اعتقاد واقعی خود به دولت، صرف نظر از ماهیت آن، خودداری کنند تا به آنها فرصتی برای زندگی در برابر مصیبت‌هایی که توسط حاکمان بە گفتە خودشان ستمگر تحمیل می‌شوند، بدهند.

آیت اللـە خمینی و پیروانش تنها به ایجاد جمهوری اسلامی در ایران اکتفا نکردند. ولایت فقیهـ ادعا کرد که اختیارات حاکم شرعی فراتر از ایران است و شامل کل امت، جهان اسلامی است. در واقع، از نظر آیت اللـە خمینی، دولت ملی را یک سازه غربی  و بخشی از طرح شاهنشاهی- استعمار، بدعت گذاری (کافر) در اسلام در نظر گرفت. بنابراین آزاد سازی مستضعفین مستلزم تبلیغ اسلام (تبلیغ اسلامی) و صدور انقلاب است. بەعنوان مثال، در ١٤ ژانویه ١٩٨٠، آیت اللـە خمینی اظهار داشت: "ما در حال جنگ با کفار هستیم ... ، من از همەی ملت‌های اسلامی، همه مسلمانان می‌خواهم که به این جنگ مقدس بپیوندند. دشمنان زیادی وجود دارد که باید کشته یا نابود شوند. جهاد باید پیروز شود". وی در پیام سال نو در ٢١ مارس ١٩٨٠، اعلام کرد که "ما باید تلاش کنیم تا انقلاب خود را به سراسر جهان صادر کنیم و باید تمام ایده‌های انجام ندادن آن را کنار بگذاریم.

آیت اللـە خمینی در حمایت از صدور انقلاب به شدت تنها بود. آیت اللـە حسینعلی منتظری، جانشین آن زمان آیت اللـە خمینی، بەعنوان پرشورترین ظرفدار صدور انقلاب اسلامی ظاهر شد. به گفته آیت اللـە منتظری، صدور انقلاب به معنای "حمایت از ملتهای تحت ستم بود." منتظری خاطرنشان كرد كه پیامبر فرمودە: "شخصی كه یک شب را بخوابد در حالی كه به امور مسلمانان اهمیتی نداده است، مسلمان نیست و شخصی كه صدای مظلومی را شنیده كه از مسلمانان درخواست كمک می‌كند، اما او به آن مسلمان مظلوم کمک نمی‌کند. به او بگویید، او مسلمان نیست". وی در جایی دیگر گفتە که طبق اخلاق اسلامی، مسئولیت کمک به یکدیگر بر عهده مسلمانان است و این کمک باید به قلمرو امور خارجه نیز تسری یابد.

آیت اللـە خمینی و سایر صادرکنندگان در حالی که بسیار مشتاق بودند، با مخالفت قابل توجه سیاستمدار میانەرو مهدی بازرگان روبرو شدند. حتی برخی از پیشگامان حزب جمهوری اسلامی مانند آیت اللـە محمد بهشتی و علی اکبر رفسنجانی که نماینده روحانیت زمین‌دار و طبقه تجار بودند، اشتیاق کمی برای صدور فوری انقلابی داشتند. اوایل که فهمیدند که این نوع ماجراجویی در سیاست خارجی به منافع ملی ایران آسیب می‌رساند، آنها سعی کردند طرفداران صدور انقلاب را کنترل کنند. بحث تلخ در مورد منطق دولت در مقابل منطق انقلاب زیربنای عملکرد جمهوری اسلامی بود و به صورت دورەای افکار عمومی را آشکار می‌کرد. در آنچه مشهودترین نمایش این مبارزه بود، تندروها مجبور به توافق در مورد مذاکرات هسته‌ای منتهی به برنامه جامع اقدام مشترک ٢٠١٥ (برجام) شدند. یک مطالعه درباره پروژه هسته‌ای نشان داد که تحریم‌های بین‌المللی یک بحران عمیق از مشروعیت ایجاد کرده و رهبر انقلاب آیت اللـە علی خامنه‌ای را ترغیب کرد که با میانه روها کنار بیاید.

با این حال سیاست خارجی ماجراجویانه تحریم‌های امروزه را در پی داشت. اما حتی کسانی که نگران آسیب‌های احتمالی ناشی از صدور انقلاب بودند با خمینی موافقت کردند که برای پاسداری از انقلاب، مجموعەای از موسسات اختصاصی خارج از تصرف دولت مورد نیاز است. در ٢٢ آوریل ١٩٧٩، آیت اللـە خمینی بنیانگذاری سپاه ترویست پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه) را که معروف به سپاه پاسداران است، اعلام کرد. در ظاهر، سپاه محدود به عملیات داخلی بود، اما کاملاً واضح بود که گسترش انقلاب نیز در دستور کار سپاه قرار داشت. همانطور که منتظری در گفتگو با فرماندهان سپاه گفت: "شما برادران سپاه، باید از اسلام و انقلاب اسلامی محافظت کنید و با تلاش‌های خود، انقلاب اسلامی ما به کشورهای دیگر صادر خواهد شد". در زمان مناسب، سپاه ماموریت خود را با اصطلاحات فراملی توصیف کرد: "انقلاب اسلامی هیچ مرزی ندارد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کلمه ایران را در عنوان خود ندارد. این بدان معنی است که این نهاد بدون در نظر گرفتن مرزهای خاص به دنبال دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است.  همانطور که یک ناظر گفت، اعلامیه سپاه چیزی نبود جز"حمله به سیستم وستفالی".

برای انجام مأموریت خود، منابع مستقل قابل توجهی در اختیار سپاه قرار گرفت. سپاه با استفاده از تعداد زیادی بنیاد و سایر موسسات خیریه مانند بنیاد مستضعفین، بنیاد آستان قدس رضوی، بنیاد شهید، کمیته امداد امام خمینی، ستاد اجرایی فرمان امام، یک امپراتوری اقتصادی گسترده ایجاد می‌کند که سپاه را تا حد زیادی از دولت مستقل می‌کند، چه رسد به اینکه در قبال آن پاسخگو باشند. آنها از برخی از دارایی‌های خود مانند شرکت ساختمانی خاتم الانبیا برای ایجاد زیرساخت‌های گروههای نیابتی در لبنان و سودان استفاده کردند این ساختار شبه دولتی جداگانه بخش دولتی جمهوری اسلامی را با چالش قابل توجهی روبرو کرده است. از نظر تئوریک، خامنەای وظیفه داشت بحث و گفتگوهای بین دولت و نهادهای شبه دولتی نظارتی را حل و فصل کنند، اما در عمل این روند دست و پاگیر و مبهم بود، شامل مذاکرات بی پایان، چانه زنی، ارعاب بود. به دلیل فقدان تعیین مشخص سلسله مراتبی قدرت، نظم پیچیده سیاسی مذاکره، پیگیری تصمیم گیری را با مشکل روبرو کرد، ویژگی که ناظران غالباً از آن شکایت داشتەاند. همانطور که یکی از آنها اشاره کرد، "تصمیم گیری در یک شبکه پیچیده از موسسات و محافل، دائماً در جریان مخفی باقی ماند".

تنش حل نشده بین منافع دولت و منافع انقلاب همیشه در پس زمینه بود. همانطور که هنری کیسینجر گفت: "ایران باید تصمیم بگیرد که آیا یک ملت است یا علت ناآرامی". در حالیکه جامعه جهانی امیدوار بود که ایران به یک دولت ملی سنتی برگردد، اما انقلابیون طرفدار صدور انقلاب روایتی قدرتمند علیه غرب تهیه کردند.