شبنم چراغی
زندگی، تنفس، تلاش برای تداوم حیات و میل به زیستن از ویژگی های هر انسان سالم است که زیستن را سر لوحه تمام افکارش می گذارد. تلاش میکند همچنان به زندگی خود ادامه دهد و زندگی طولانی داشته باشد، به همراه موفقیتهایی که آنها را حاصل و ثمره حیات خود می داند.
تحصیل، ازدواج، شغل، فعالیت اجتمایی، تشکیل خانواده، روابط عاطفی و... همه و همه نشان از میل افراد جامعه به تداوم حیات و مبارزه با فنا و نیستی است و این مبارزه در تاریخ چندین هزار ساله زندگی بشریت، ریشه دارد و آینده دور و درازی را نیز در بر می گیرد.
همه اینها مقدمهای است برای مسالهای که در تضاد کامل این جریانات است و عملی که تماما عکس این قضایا را ثابت می کند و هستی تمام این گفته ها را به چالش می کشد و آنرا انکار می کند.
مرگ!!!! و تلاش برای مرگ، مسالهای است که از ریشه، موجودیت زندگی را زیر سوال می برد. مرگ و تلاش برای خاتمه دادن به زندگی از اعمال بسیار تعجب بر انگیز است چرا که در تناقض کامل با خصلتهای جاودانهخواه بشریت است.
موضوع پایان دادن به زندگی، سوالات زیادی را در اذهان به وجود می آورد و آن این است که چه دلیلی باعث میشود که انسان را از چیزی که نسبت به آن هراس دارد و همیشه از آن در حال فرار است سوق دهد.
یعنی انسان با وجود اینکه از مرگ میهراسد و آنرا بزرگترین تهدید برای تداوم حیاتش میداند گاهی در کمال تعجب خود را مغلوب مرگ میکند و فنا را بر زندگی ترجیح میدهد.
مساله رو به رشد جامعه امروزی ما که با سرعت در حال پیشروی است و گریبانگیر افراد جامعه شده است بحران خودکشی و اقدام برای پایان دادن به حیات است.
برای خودکشی تعابیر متعددی ارائه شده است که مشهورترین آن دیدگاه دورکیم جامعهشناس بزرگ فرانسوی قرن نوزدهم و بیستم میلادی است که می گوید: خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق میشود که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص قربانی آنرا انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده و اطلاع داشته است که میبایست به همین نتیجه برسد.
پس بر اساس همین تعبیر عمل خودکشی بسیار آگاهانه است و شخصی که دست به چنین اقدامی میزند از نتیجه کار خود به روشنی اطلاع دارد و با هدف خاصی دست به این اقدام میزند.
اما چه مسالهای باعث شده خودکشی در بین زن و مرد به ویژه در رده سنی پایین با جایگاههای مختلف اجتمایی محبوب شود و آمار رو به رشدی داشته باشد؟
از انجا که پرداختن به این مسئله در بعد جهانی دامنه وسیعی دارد و از گنجاندن آن در قالب جملات عاجز و ناتوانیم در بعد کوچکتر و در قالب کشوری با تمرکز بر استانهای کوردستان به این مساله و تحلیل آن می پردازیم.
عوامل مختلفی در تشویق انسانها به خودکشی دخالت دارد که میتوانیم به افسردگی، ناامیدی، بحرانهای روحی و اجتمایی، مسائل خانوادگی، مسائل اقتصادی، ازدواج های اجباری، فشارهای که جامعه و اطرافیان به فرد وارد میکنند همه و همه میتوانند از دلایل خودکشی باشند از طرفی هم انتشار اخبار خودکشی در رسانهها و اعدامهای خیابانی و در ملاء عام، در امر تشویق به خودکشی بی تاثیر نیست.
در ایران روزانه ١٣ نفر دست به خودکشی میزنند که از لحاظ رتبهبندی، ایران در میان کشورهای اسلامی جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است که استانهای کرماشان و ایلام دارای بالاترین میزان خودکشی هستند که در این میان زنان دارای بیشترین میزان اقدام به خودکشی هستند که بر اساس آمار سازمان پزشک قانونی ایران ٥٤ درصد خودکشیهای منجر به مرگ در میان جوانان زیر سی سال است که اقدام به خودکشی در مناطق شهری بیش از روستایی است.
زنان چون از گروههای آسیبپذیر جامعه هستند و همواره انواع فشارها و تبعیضهای جنسیتی به آنان تحمیل میشود در برابر خودکشی اراده ضعیفتری دارند که این خود یکی از عوامل شکلگیری این تصمیم است.
از روش های رایج خودکشی میتوان به حلق آویز کردن، خودسوزی، مصرف بیش از حد دارو و اقدام با اسلحه گرم اشاره کرد که در این بین خودسوزی در نزد زنان محبوبتر و حلق آویز کردن در بین مردان رایجتر است البته خودکشی با سلاح گرم را میتوان از غیر رایجترین روشها دانست اما در پادگانهای نظامی در بین سربازان وظیفه به دلیل دسترسی آسان به اسلحه این امر به وضوح قابل رویت است.
از طرفی هم استانهای کرماشان، ایلام و لورستان به دلیل مرزی بودن آنها و قاچاق اسلحه، دسترسی به سلاح های گرم برای آنها آسانتر است به همین دلیل شاهد خودکشی با اسلحه در این استانها هستیم.
حال به این میپردازیم که چه عواملی باعث شده است آمار خودکشی در کرماشان به حد چشم گیری بالا باشد البته لازم به ذکر است که این استان در معضل اعتیاد، بیکاری، بیماری ایدز، حاشیهنشینی و طلاق جز هفت استان اول کشور است که این نشان میدهد عوامل زیادی در امر خودکشی در این استان دخیل و تاثیر گذار است.
بر طبق آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای دولتی ایران از هر هزار نفر در ایران شش نفر دست به خودکشی میزنند که این نسبت در استان کرماشان بیست و سه کس از هزار نفر است که بسیار بالاتر از حد معمول می باشد.
فقر مالی، مرزی بودن و همچنین بافت سنتی این استان و تبعیضهای ملیتی و دینی از سوی دولت از عوامل تاثیر گذار در خودکشی در این استان است. تا جایی که در سال ٩٢ در پی تراشیدن سبیل یکی از پیروان آئین یارسان در زندان همدان -از مقدسات پیروان آئین یارسان است که بر طبق اعتقاد و باورشان از تراشیدن آن خودداری می کنند-، فردی به نام حسن رضوی در مقابل فرمانداری همدان در اعتراض به این توهین دست به خودسوزی زد که متاسفانه جان خود را از دست داد. به دنبال این خودسوزی شاهد اعتراضات گسترده پیروان این آئین بودیم که با وجود این اعتراضات دولت همچنان به توهین و تحقیرهایش ادامه داد و دوباره در مرداد همان سال فرد دیگری به نام نیکمرد طاهری، پیرو آئین یارسان در برابر فرمانداری صحنه دست به خود سوزی زد که متاسفانه این اقدام به خودکشی نیز، با موفقیت همراه بود.
پس در کنار عوامل دیگر، تبعیضهای دینی-ملیتی هم عرصه را بر مردم کرماشان تنگتر کرده است و همیشه فشارهای روحی و روانی عاید این مردم می شود.
تعطیلی کارخانه و تولیدیهای سطح استان و نبود برنامههای دقیق برای رشد اقتصادی و به کار نبردن امتیازات طبیعی و موقعیت جغرافیایی این استان باعث شده که درصد زیادی از جوانان بیکار باشند و همین امر موجب روی آوردن جوانان به اعتیاد شده است که خود دامنه بروز انواع اختلالات روانی با نتیجه احساسی پوچی و عواقبی از جمله اقدام به خودکشی است.
امید است که شاهد بهتر شدن اوضاع باشیم زیرا جامعهای که در اعتیاد، خودکشی، طلاق و... جایگاه نخست را دارد بیشک تهدیدی جدی برای نسلهای آینده است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
زندگی، تنفس، تلاش برای تداوم حیات و میل به زیستن از ویژگی های هر انسان سالم است که زیستن را سر لوحه تمام افکارش می گذارد. تلاش میکند همچنان به زندگی خود ادامه دهد و زندگی طولانی داشته باشد، به همراه موفقیتهایی که آنها را حاصل و ثمره حیات خود می داند.
تحصیل، ازدواج، شغل، فعالیت اجتمایی، تشکیل خانواده، روابط عاطفی و... همه و همه نشان از میل افراد جامعه به تداوم حیات و مبارزه با فنا و نیستی است و این مبارزه در تاریخ چندین هزار ساله زندگی بشریت، ریشه دارد و آینده دور و درازی را نیز در بر می گیرد.
همه اینها مقدمهای است برای مسالهای که در تضاد کامل این جریانات است و عملی که تماما عکس این قضایا را ثابت می کند و هستی تمام این گفته ها را به چالش می کشد و آنرا انکار می کند.
مرگ!!!! و تلاش برای مرگ، مسالهای است که از ریشه، موجودیت زندگی را زیر سوال می برد. مرگ و تلاش برای خاتمه دادن به زندگی از اعمال بسیار تعجب بر انگیز است چرا که در تناقض کامل با خصلتهای جاودانهخواه بشریت است.
موضوع پایان دادن به زندگی، سوالات زیادی را در اذهان به وجود می آورد و آن این است که چه دلیلی باعث میشود که انسان را از چیزی که نسبت به آن هراس دارد و همیشه از آن در حال فرار است سوق دهد.
یعنی انسان با وجود اینکه از مرگ میهراسد و آنرا بزرگترین تهدید برای تداوم حیاتش میداند گاهی در کمال تعجب خود را مغلوب مرگ میکند و فنا را بر زندگی ترجیح میدهد.
مساله رو به رشد جامعه امروزی ما که با سرعت در حال پیشروی است و گریبانگیر افراد جامعه شده است بحران خودکشی و اقدام برای پایان دادن به حیات است.
برای خودکشی تعابیر متعددی ارائه شده است که مشهورترین آن دیدگاه دورکیم جامعهشناس بزرگ فرانسوی قرن نوزدهم و بیستم میلادی است که می گوید: خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق میشود که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص قربانی آنرا انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده و اطلاع داشته است که میبایست به همین نتیجه برسد.
پس بر اساس همین تعبیر عمل خودکشی بسیار آگاهانه است و شخصی که دست به چنین اقدامی میزند از نتیجه کار خود به روشنی اطلاع دارد و با هدف خاصی دست به این اقدام میزند.
اما چه مسالهای باعث شده خودکشی در بین زن و مرد به ویژه در رده سنی پایین با جایگاههای مختلف اجتمایی محبوب شود و آمار رو به رشدی داشته باشد؟
از انجا که پرداختن به این مسئله در بعد جهانی دامنه وسیعی دارد و از گنجاندن آن در قالب جملات عاجز و ناتوانیم در بعد کوچکتر و در قالب کشوری با تمرکز بر استانهای کوردستان به این مساله و تحلیل آن می پردازیم.
عوامل مختلفی در تشویق انسانها به خودکشی دخالت دارد که میتوانیم به افسردگی، ناامیدی، بحرانهای روحی و اجتمایی، مسائل خانوادگی، مسائل اقتصادی، ازدواج های اجباری، فشارهای که جامعه و اطرافیان به فرد وارد میکنند همه و همه میتوانند از دلایل خودکشی باشند از طرفی هم انتشار اخبار خودکشی در رسانهها و اعدامهای خیابانی و در ملاء عام، در امر تشویق به خودکشی بی تاثیر نیست.
در ایران روزانه ١٣ نفر دست به خودکشی میزنند که از لحاظ رتبهبندی، ایران در میان کشورهای اسلامی جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است که استانهای کرماشان و ایلام دارای بالاترین میزان خودکشی هستند که در این میان زنان دارای بیشترین میزان اقدام به خودکشی هستند که بر اساس آمار سازمان پزشک قانونی ایران ٥٤ درصد خودکشیهای منجر به مرگ در میان جوانان زیر سی سال است که اقدام به خودکشی در مناطق شهری بیش از روستایی است.
زنان چون از گروههای آسیبپذیر جامعه هستند و همواره انواع فشارها و تبعیضهای جنسیتی به آنان تحمیل میشود در برابر خودکشی اراده ضعیفتری دارند که این خود یکی از عوامل شکلگیری این تصمیم است.
از روش های رایج خودکشی میتوان به حلق آویز کردن، خودسوزی، مصرف بیش از حد دارو و اقدام با اسلحه گرم اشاره کرد که در این بین خودسوزی در نزد زنان محبوبتر و حلق آویز کردن در بین مردان رایجتر است البته خودکشی با سلاح گرم را میتوان از غیر رایجترین روشها دانست اما در پادگانهای نظامی در بین سربازان وظیفه به دلیل دسترسی آسان به اسلحه این امر به وضوح قابل رویت است.
از طرفی هم استانهای کرماشان، ایلام و لورستان به دلیل مرزی بودن آنها و قاچاق اسلحه، دسترسی به سلاح های گرم برای آنها آسانتر است به همین دلیل شاهد خودکشی با اسلحه در این استانها هستیم.
حال به این میپردازیم که چه عواملی باعث شده است آمار خودکشی در کرماشان به حد چشم گیری بالا باشد البته لازم به ذکر است که این استان در معضل اعتیاد، بیکاری، بیماری ایدز، حاشیهنشینی و طلاق جز هفت استان اول کشور است که این نشان میدهد عوامل زیادی در امر خودکشی در این استان دخیل و تاثیر گذار است.
بر طبق آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای دولتی ایران از هر هزار نفر در ایران شش نفر دست به خودکشی میزنند که این نسبت در استان کرماشان بیست و سه کس از هزار نفر است که بسیار بالاتر از حد معمول می باشد.
فقر مالی، مرزی بودن و همچنین بافت سنتی این استان و تبعیضهای ملیتی و دینی از سوی دولت از عوامل تاثیر گذار در خودکشی در این استان است. تا جایی که در سال ٩٢ در پی تراشیدن سبیل یکی از پیروان آئین یارسان در زندان همدان -از مقدسات پیروان آئین یارسان است که بر طبق اعتقاد و باورشان از تراشیدن آن خودداری می کنند-، فردی به نام حسن رضوی در مقابل فرمانداری همدان در اعتراض به این توهین دست به خودسوزی زد که متاسفانه جان خود را از دست داد. به دنبال این خودسوزی شاهد اعتراضات گسترده پیروان این آئین بودیم که با وجود این اعتراضات دولت همچنان به توهین و تحقیرهایش ادامه داد و دوباره در مرداد همان سال فرد دیگری به نام نیکمرد طاهری، پیرو آئین یارسان در برابر فرمانداری صحنه دست به خود سوزی زد که متاسفانه این اقدام به خودکشی نیز، با موفقیت همراه بود.
پس در کنار عوامل دیگر، تبعیضهای دینی-ملیتی هم عرصه را بر مردم کرماشان تنگتر کرده است و همیشه فشارهای روحی و روانی عاید این مردم می شود.
تعطیلی کارخانه و تولیدیهای سطح استان و نبود برنامههای دقیق برای رشد اقتصادی و به کار نبردن امتیازات طبیعی و موقعیت جغرافیایی این استان باعث شده که درصد زیادی از جوانان بیکار باشند و همین امر موجب روی آوردن جوانان به اعتیاد شده است که خود دامنه بروز انواع اختلالات روانی با نتیجه احساسی پوچی و عواقبی از جمله اقدام به خودکشی است.
امید است که شاهد بهتر شدن اوضاع باشیم زیرا جامعهای که در اعتیاد، خودکشی، طلاق و... جایگاه نخست را دارد بیشک تهدیدی جدی برای نسلهای آینده است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.