مصطفی هجری
شکست رهبری سیاسی کوردستان عراق در برابر هجوم حشد شعبی و ارتش بغداد به مناطق مورد مناقشه، به ویژه در کرکوک و نیز دلایل و عوامل این فاجعه، نیازمند تحلیل و نتیجهگیری منصفانهای است تا بتوانیم از آنچه که روی داده درس بگیریم، البته اگر بیاموزیم. همچنین از وظایف اصلی محققین تاریخ، آشکار کردن واقعیتهای این رویداد فاجعهبار میباشد که تا کنون برای بسیاری از جمله خود من، گنگ و تاریک است.
به همین خاطر آنچه که من در این جستار قصد بیان آنرا دارم، چند نکته مهم سیاسیست که در شرایط بغرنج کنونی لازم دانستم به توضیح و و تذکر آنها بپردازم:
- تعدادی از ناظران سیاسی، علیالخصوص آنانی که مخالف برگزاری رفراندوم برای استقلال کوردستان بودند یا بر این عقیده پافشاری میکردند که شرایط فعلی مناسب نیست، به این نتیجه رسیدهاند که هجوم به کوردستان نتیجه برگزاری رفراندوم میباشد، بدین معنا که اگر رفراندوم برگزار نمیشد این هجوم انجام نمیشد.
این نوع تحلیل ناشی از عدم شناخت صحیح سیاست و برنامههای رژیم جمهوری اسلامی در عراق و به ویژه در کوردستان عراق است. رژیمی که نفوذ و گسترش قدرت خود را در وجود جنگ و آشوب میبیند و برای تحقیق این هدف بخش اعظم درآمدهای ایران را صرف تقویت گروه و دولتهای تروریستی، ایجاد تفرقه قومی ومذهبی و... میكند و اصلیترین دشمن کورد در تمام بخشهای کوردستان میباشد.
در همین راستا و بعد از سقوط رژیم صدام حسین و به ویژه بعد از خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ٢٠١١، رژیم جمهوری اسلامی ایران جای خالی آنها را پر کرده و با سرعت تمام، نفوذ خود را در تمام ابعاد و زوایای قدرت و سیاست بغداد تثبیت کرد. یکی از این ابعاد، ایجاد شبههنظامیان حشد شعبی است که قسمت اعظم تسلیحات، بودجه و آموزش آنرا جمهوری اسلامی ایران تهیه میکند و در حال حاضر تحت فرمان قاسم سلیمانی، فرمانده قدس سپاه پاسداران ایران میباشد و از لحاظ آئینی پیرو، آیتالله خامنهای، رهبر مذهبی رژیم هستند.
با آگاهی از این سیاست، واضح بود که حکومت بغداد در فرصتی مناسب برای تصرف تمام مناطق مورد مناقشهای که در زمان هجوم داعش از دست داده بود و به دست نیروهای کورد افتاده بود، دست به کار خواهد شد، چرا که اگر چنین فرض کنیم که دولت بغداد چنین قصدی نداشته است، رژیم اسلامی ایران که حتا نمیتواند ایجاد حکومت اقلیم بدون مناطق مورد مناقشه را تحمل کند، چگونه میتواند گسترش و افزایش قدرت آنرا نظارهگر باشد. در واقع یکی از اهداف اصلی تهران در ایجاد حشد شعبی، بهره بردن از آن در راستای سیاستهایش میباشد و یکی از این اهداف هجوم به کوردستان بود.
پیش از هجوم داعش بود که مالکی، ارتش عراق را به فرماندهی ابولامیر زیدی به سوی کوردستان فرستاد تا کرکوک و خانقین را تصرف کنند. طی سالهای اخیر نیز بودجهی حکومت اقلیم را قطع کردهاند تا از طریق فشارهای اقتصادی و از درون سقوط کند.
به همین خاطر به این نتیجهی منطقی میرسیم که حتا اگر رفراندوم برگزار نمیشد توطئه اشغال مناطق مورد مناقشه توسط حکومت عراق انجام میشد، با این تفاوت که آن هجوم همه جانبهای که توسط دشمنان کورد بعد از رفراندوم شکل گرفت و حمایت گستردهای که از بغداد شد به شکل دیگری میبود.
- هجومی که بعد از رفراندوم روی داد و نهایتا کورد بخش اعظم دستاوردهای سیاسی خود را از دست داد، شکستی بزرگ بود که تاثیر منفی بر روان همهی کوردها گذاشت و زخمی تاریخی دیگری را بر کوردستان وارد کرد. اما این اولین شکست و اولین زخم نبود، در طی تاریخ مکررا و هر بار بخشی از کوردستان مورد هجوم و توطئههای دشمنانمان قرار گرفته است و از آن روی که قدرتمندتر بودهاند، دچار شکست شدهایم و شاید در آینده نیز این سناریوها تکرار شوند. تا زمانی که ظلم و ستم دشمنانمان استمرار داشته باشد، قیام و مبارزهی ملت کورد نیز برای آزادی از ظلم و ستم ادامه خواهد داشت.
بنابراین این شکست پایان کار نیست، کوردستان عراق دوباره به پا خواهد خواست و آثار این شکست را پاک خواهد کرد، همانگونه که پیشتر نیز این کار را کرده است. تاریخ صد سال اخیر کورد و شکستهایش در جمهوری کوردستان، قیام سمکو، قیام شیخ سعید پیران، ملا مصطفی بارزانی و بمباران شیمیایی و... همه و همه، تائیدیست بر این واقعیت.
علاوه بر این مقاومت پیشمرگه در جبهههای جنگ پردی، زوممار و... بر این امر گواهی میدهند که کوردستان عراق از پای نیفتاده است و روحیه مقاومت همچنان وجود دارد.
- اما با تمام این افت و خیزها، بسیاری از مسائل جای سوال دارد که درد و رنج شکستها را بیشتر میکنند. از سوی دیگر درسهای فراوانی میتوان از این شکستها فرا گرفت که اگر به دنبال این سوالها نرویم و از این درسها عبرت نگیریم، بیشک در آینده محکوم به تکرار این فجایع خواهیم بود.
همانگونه که این بار هم مشخص شد که جوابی برای پرسشهای شکستهای پیشین نداشتیم و از آن عبرتی نگرفتیم:
آیا بار دیگر با سلامی به دشمنانمان دلگرم خواهیم شد و با چشم دوست و حامی، به آنها خواهیم نگریست؟ آیا بر این باوریم که همه حقایق در نزد ماست و دیگران هر چه میگویند حقیقت ندارد؟ آیا باز هم کینه و انزجار قدیمی و بیارزش کردن همدیگر و به هم پشت کردن، فکر و ذهنمان را در بر خواهد گرفت یا اتحاد و به هم متکی بودن و انسجام صفوف ملت، چگونگی ارتباطات ما را شکل خواهد داد؟ آیا در کوردستان سعی خواهد شد منفعت و استراتژی ملی مشخص و همه جناحهای سیاسی را در بر بگیرد یا همچنان منافع حزبی حرف اول و آخر را خواهد زد؟ آیا نهایتا حکومت اقلیم کوردستان در قبال فساد در اکثر بخشهای اقتصادی، نظامی، اداری و... ساکت خواهد ماند یا این شکست او را بیدار کرده و به بازنگری خود مشغول خواهد شد و در مسیر بنا نهادن بنیادهای کوردستانی مستقل که نود درصد مردم به آن رای دادن گام برخواهد داشت؟
*نویسندهی این جستار، در اواخر سال ١٣٩٣ شمسی مقالهای تحت عنوان جمهوری اسلامی چه خوابی برای عراق دیده است منتشر کرده است که در آن به نقش ایران در هجوم داعش و حشد شعبی آنگونه که تا به امروز روی داده است پرداخته.
شکست رهبری سیاسی کوردستان عراق در برابر هجوم حشد شعبی و ارتش بغداد به مناطق مورد مناقشه، به ویژه در کرکوک و نیز دلایل و عوامل این فاجعه، نیازمند تحلیل و نتیجهگیری منصفانهای است تا بتوانیم از آنچه که روی داده درس بگیریم، البته اگر بیاموزیم. همچنین از وظایف اصلی محققین تاریخ، آشکار کردن واقعیتهای این رویداد فاجعهبار میباشد که تا کنون برای بسیاری از جمله خود من، گنگ و تاریک است.
به همین خاطر آنچه که من در این جستار قصد بیان آنرا دارم، چند نکته مهم سیاسیست که در شرایط بغرنج کنونی لازم دانستم به توضیح و و تذکر آنها بپردازم:
- تعدادی از ناظران سیاسی، علیالخصوص آنانی که مخالف برگزاری رفراندوم برای استقلال کوردستان بودند یا بر این عقیده پافشاری میکردند که شرایط فعلی مناسب نیست، به این نتیجه رسیدهاند که هجوم به کوردستان نتیجه برگزاری رفراندوم میباشد، بدین معنا که اگر رفراندوم برگزار نمیشد این هجوم انجام نمیشد.
این نوع تحلیل ناشی از عدم شناخت صحیح سیاست و برنامههای رژیم جمهوری اسلامی در عراق و به ویژه در کوردستان عراق است. رژیمی که نفوذ و گسترش قدرت خود را در وجود جنگ و آشوب میبیند و برای تحقیق این هدف بخش اعظم درآمدهای ایران را صرف تقویت گروه و دولتهای تروریستی، ایجاد تفرقه قومی ومذهبی و... میكند و اصلیترین دشمن کورد در تمام بخشهای کوردستان میباشد.
در همین راستا و بعد از سقوط رژیم صدام حسین و به ویژه بعد از خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ٢٠١١، رژیم جمهوری اسلامی ایران جای خالی آنها را پر کرده و با سرعت تمام، نفوذ خود را در تمام ابعاد و زوایای قدرت و سیاست بغداد تثبیت کرد. یکی از این ابعاد، ایجاد شبههنظامیان حشد شعبی است که قسمت اعظم تسلیحات، بودجه و آموزش آنرا جمهوری اسلامی ایران تهیه میکند و در حال حاضر تحت فرمان قاسم سلیمانی، فرمانده قدس سپاه پاسداران ایران میباشد و از لحاظ آئینی پیرو، آیتالله خامنهای، رهبر مذهبی رژیم هستند.
با آگاهی از این سیاست، واضح بود که حکومت بغداد در فرصتی مناسب برای تصرف تمام مناطق مورد مناقشهای که در زمان هجوم داعش از دست داده بود و به دست نیروهای کورد افتاده بود، دست به کار خواهد شد، چرا که اگر چنین فرض کنیم که دولت بغداد چنین قصدی نداشته است، رژیم اسلامی ایران که حتا نمیتواند ایجاد حکومت اقلیم بدون مناطق مورد مناقشه را تحمل کند، چگونه میتواند گسترش و افزایش قدرت آنرا نظارهگر باشد. در واقع یکی از اهداف اصلی تهران در ایجاد حشد شعبی، بهره بردن از آن در راستای سیاستهایش میباشد و یکی از این اهداف هجوم به کوردستان بود.
پیش از هجوم داعش بود که مالکی، ارتش عراق را به فرماندهی ابولامیر زیدی به سوی کوردستان فرستاد تا کرکوک و خانقین را تصرف کنند. طی سالهای اخیر نیز بودجهی حکومت اقلیم را قطع کردهاند تا از طریق فشارهای اقتصادی و از درون سقوط کند.
به همین خاطر به این نتیجهی منطقی میرسیم که حتا اگر رفراندوم برگزار نمیشد توطئه اشغال مناطق مورد مناقشه توسط حکومت عراق انجام میشد، با این تفاوت که آن هجوم همه جانبهای که توسط دشمنان کورد بعد از رفراندوم شکل گرفت و حمایت گستردهای که از بغداد شد به شکل دیگری میبود.
- هجومی که بعد از رفراندوم روی داد و نهایتا کورد بخش اعظم دستاوردهای سیاسی خود را از دست داد، شکستی بزرگ بود که تاثیر منفی بر روان همهی کوردها گذاشت و زخمی تاریخی دیگری را بر کوردستان وارد کرد. اما این اولین شکست و اولین زخم نبود، در طی تاریخ مکررا و هر بار بخشی از کوردستان مورد هجوم و توطئههای دشمنانمان قرار گرفته است و از آن روی که قدرتمندتر بودهاند، دچار شکست شدهایم و شاید در آینده نیز این سناریوها تکرار شوند. تا زمانی که ظلم و ستم دشمنانمان استمرار داشته باشد، قیام و مبارزهی ملت کورد نیز برای آزادی از ظلم و ستم ادامه خواهد داشت.
بنابراین این شکست پایان کار نیست، کوردستان عراق دوباره به پا خواهد خواست و آثار این شکست را پاک خواهد کرد، همانگونه که پیشتر نیز این کار را کرده است. تاریخ صد سال اخیر کورد و شکستهایش در جمهوری کوردستان، قیام سمکو، قیام شیخ سعید پیران، ملا مصطفی بارزانی و بمباران شیمیایی و... همه و همه، تائیدیست بر این واقعیت.
علاوه بر این مقاومت پیشمرگه در جبهههای جنگ پردی، زوممار و... بر این امر گواهی میدهند که کوردستان عراق از پای نیفتاده است و روحیه مقاومت همچنان وجود دارد.
- اما با تمام این افت و خیزها، بسیاری از مسائل جای سوال دارد که درد و رنج شکستها را بیشتر میکنند. از سوی دیگر درسهای فراوانی میتوان از این شکستها فرا گرفت که اگر به دنبال این سوالها نرویم و از این درسها عبرت نگیریم، بیشک در آینده محکوم به تکرار این فجایع خواهیم بود.
همانگونه که این بار هم مشخص شد که جوابی برای پرسشهای شکستهای پیشین نداشتیم و از آن عبرتی نگرفتیم:
آیا بار دیگر با سلامی به دشمنانمان دلگرم خواهیم شد و با چشم دوست و حامی، به آنها خواهیم نگریست؟ آیا بر این باوریم که همه حقایق در نزد ماست و دیگران هر چه میگویند حقیقت ندارد؟ آیا باز هم کینه و انزجار قدیمی و بیارزش کردن همدیگر و به هم پشت کردن، فکر و ذهنمان را در بر خواهد گرفت یا اتحاد و به هم متکی بودن و انسجام صفوف ملت، چگونگی ارتباطات ما را شکل خواهد داد؟ آیا در کوردستان سعی خواهد شد منفعت و استراتژی ملی مشخص و همه جناحهای سیاسی را در بر بگیرد یا همچنان منافع حزبی حرف اول و آخر را خواهد زد؟ آیا نهایتا حکومت اقلیم کوردستان در قبال فساد در اکثر بخشهای اقتصادی، نظامی، اداری و... ساکت خواهد ماند یا این شکست او را بیدار کرده و به بازنگری خود مشغول خواهد شد و در مسیر بنا نهادن بنیادهای کوردستانی مستقل که نود درصد مردم به آن رای دادن گام برخواهد داشت؟
*نویسندهی این جستار، در اواخر سال ١٣٩٣ شمسی مقالهای تحت عنوان جمهوری اسلامی چه خوابی برای عراق دیده است منتشر کرده است که در آن به نقش ایران در هجوم داعش و حشد شعبی آنگونه که تا به امروز روی داده است پرداخته.