مصطفی هجری
روز پنجشنبه هفتم دیماه، هزاران نفر از مردم شهر مشهد در ساعت ١٠ صبح در مقابل شهرداری این شهر تجمعی اعتراضی علیه گرانی به راه انداختند. همزمان با مشهد، مردم در چندین شهر دیگر همچون یزد، کاشمر، نیشاپور و نوشهر در اعتراض به گرانی اقلام اولیه زندگی و نیز بیکاری و نبود درآمد، که آنها را با مشکلات اساسی و جدی در زندگی روزمرهشان روبرو کرده است، علیه رژیم به خیابانها آمدند.
از آن روز تا زمان نوشتن این جستار -دوازدهم دیماه ١٣٩٦- تظاهرات ملیتهای ایران در چندین شهر ادامه دارد. در واقع این تظاهرات و اعتراضات، استمرار زنجیرهای از نارضایتیها و تجمعات مردمی در ماههای ابتدائی سال جاری و به ویژه چند ماه اخیر میباشدکه در شهرهای ایران به راه افتاده بود و هر بار خواستی را مطرح کرده بودند. خواستهایی همچون دریافت حقوقهای عقب افتاده کارگران و یا اعتراضات مالباختگان موسسات مالی که سپردههایشان از سوی برخی از مهرهها و سازمانهای فاسد رژیم به غارت رفته بود.
شعارهای مردم معترض اگر در ابتدای امسال، بیشتر حول خواستهای اقتصادی و دریافت حقوقهای عقب افتاده یا جبران خسارتهایی که به مالباختاگان موسسات مالی وارد شده بود میچرخید، آرام آرام و به ویژه از اعتراضات روز پنجشنبه و جمعه شهرهای مشهد، قم و کرماشان، تماما رنگ و بوی سیاسی و ضدحکومتی به خود گرفت. از نمونه شعارهایی که مردم در این اعتراضات سر میدادند میتوان به مثالهای زیر اشاره کرد:
سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن، ملت گدایی میکند، آخوند خدایی میکند، نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم، نه غزه نه لبنان، جانمان فدای ایران، مرگ بر دیکتاتور، چه اشتباهی کردم که انقلاب کردم، مرگ بر حزبالله، جمهورری اسلامی نمیخواهیم نمیخواهیم و ... .
وسعت اعتراضات و به ویژه محتوای شعارهای ضدحکومتی مردم در این نارضایتیها، طی حیات رژیم بیسابقه بوده و به همین خاطر اگر در یک ماه گذشته مکررا زمینلرزه، تهران و چندین شهر دیگر ایران را لرزاند و متاسفانه موجب وقوع فاجعهای انسانی در کرماشان شد، این اعتراضات نیز برای رژیم زلزلهای بود که تختگاه رژیم را لرزاند و آنگونه که عیان است آنها نیز به خوبی این لرزش را حس کردهاند و هرکدام به طریقی این احساس ر ابیان کرده است. میتوان به چند نمونه از نگرانیها و ترسهای رژیم از حرکات اعتراضی مردم ایران در روزهای اخیر اشاره کرد:
طی روزهای اخیر، اعتراضاتی در برخی از شهرها شکل گرفته که از شعارهایشان بوی فتنه میآید(١).
عدم توجه برخی از سازمانهای دولتی به خواستهای معیشتی مردم، کار را به اعتراضات خیابانی کشانده است، هر چند در این تجمعات، مردم آغازگر آن هستند اما شرط آن نیست که مردم پایان دهندهی آن باشند (٢).
علت خشم مردم چیست؟
در طول چهل سال حکومت جمهوری اسلامی، مردم ایران هر روز بیش از گذشته تحت فشارهای امنیتی، اقتصادی، فرهنگ و ... قرار گرفتهاند. در این مدت مردم به خاطر باورهای مذهبیشان، نمایشهای سحرآمیز آخوندهای مزدور رژیم، سرکوب شدید و بیرحمانهی اعتراضات و چندین عامل دیگر، اکثر مردم اگر گاه به گاهی نالهای میکردند اما حاضر نبودند با حضور در خیابانها، خطر را به جان بخرند. به ویژه در این سالها، گروه به اصطلاح اصلاحطلب با وعدههای اصلاحپذیری رژیم اسلامی ایران، نقش منفی و بسیار مخربی را بازی کردند و مردم را در این چشم به راهی باطل نگه داشتند، تا در نهایت از سویی نابودی کشور، درماندگی مردم و محرومیت از نان و آزادی و از سویی دیگر صرف هزینههای هنگفت برای گروههای تروریستی، زیادهطلبی سران رژیم در خارج از کشور و غرق شدن در چندین جنگ پرهزینه که دهها میلیارد دولار از ثروت کشور را به باد فنا داده، غارت و به یغما بردن درآمدهای کشور از سوی مسئولین ریز و درشت این رژیم و آشکار کردن دزدی و اختلاسهای یکدیگر، این مساله را برای مردم آشکار کرده که این رژیم چه بلاهایی بر سر این سرزمین آورده است و هر روز بر عمق این فاجعه نیز افزود میشود.
میتوانیم به چند نمونهی کوچک از اعترافات مسئولین رژیم به فسادها انجام شده و بلاهایی که بر سر مردم آوردهاند اشاره کنیم.
حجتالاسلام محمد جعفری منتظری دادستان عمومی، در نشست تخصصی پلیس مبارزه با قاچاق کالا و ارز، میگوید: هنگامی که مسئولین و اشخاصی که باید با تعهد تمام در کارزار مبارزه با قاچاق فعال باشند، خود یا فرزندانشان یا افراد وابسته به آنها، به گونهای در قاچاق دست دارند چگونه میتوان انتظار داشت که مبارزه با قاچاق به نتیجهای برسد.
او در همین نشست و در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: گزارشی از یکی از استانها به دست ما رسیده است که ١١٢٨ کانتینر کالای قاچاق کشف شده است، مگر این ١١٢٨ کانتینر سوزن است که در قوطی کبریت گذاشت و پنهان کرد ... (٣) .
ایران بیشترین آمار خودسوزی زنان در خاورمیانه را به خود اختصاص داده است.(٤)
سایت رسمی شورای اسلامی به نقل از پروانه سلحشور، اظهار میدارد: خودکشی در ایران به صورت سرسام آوری در حال افزایش است، موارد اقدام به خودکشی طی ٥ سال، از ١٣٩٠ تا ١٣٩٤ شمسی، در میان زنان ٦٦ درصد و در میان مردان ٧١ درصد افزایش داسته است(٥).
بنابر تازهترین گزارش وزارت بهداشت ایران که نتیجهی آن نوزدهم فروردین امسال منتشر شده بود، قریب به ٢٤ درصد مردم ایران دچار مشکلات درونی هستند.
آنچه که ذکر شد تنها نمونههایی هستند از وضعیت وخیم و اسفبار مردم ایران که نتیجهی سالها حکومت جمهوری اسلامی بر ایران است. بدبختی و فلاکتی که هر روز بیش از گذشته روی هم انباشته میشوند و رژیم، نه میخواهد و نه توان رفع این همه مشکلات را دارد. در چنین شرایطیست که مردم اعتماد خود را به رژیم از دست داده و از حل مشکلات عدیده، ناامید میشوند و نهایتا به پا خاسته و دست به اعتراض علیه رژیمی میزنند که در عوض تامین یک زندگی شایسته، زندگی را برای آنها به جنهمی بدل کرده است، قیامی که پیشبینی آن در گزارش سیاسی هفدهامین پلنیوم کمیتهی مرکزی چنین آمده است: افق آیندهی ایران، ایرانی شکستخورده در روابط بینالملل، از لحاظ اقتصادی و سیاسی به حاشیه رانده شده، روبرو با مشکلات و اختلافات و اعتراضات عدیده و به روی هم انباشته شده که هر روز بر حجم آن افزوده میشود (٦).
این اعتراضات و شعارها و خواستهای مردم، تمام خطوت قرمز و آنچه که به اصطلاح، مقدسات رژیم نام داشت را در هم شکست و جان تازهای به کالبد مردم دمید و رژیم اسلامی را در برابر گزینههای دشواری قرار داده است که انتخاب هرکدام هزینههای گزافی را برای او در پی خواهد داشت:
⦁ رژیم سالهای متمادیست به نام صدور انقلاب اسلامی، مشکلات و آشوبهای گستردهای را در کشورهای مسلمان متعددی همچون عراق، لبنان، یمن، فلسطین و ... خلق کرده و یا خود را در آن درگیر نموده و سرمایه، ثروت و درآمد کشور را در این راه صرف کرده است، سعی داشته با شعارهای بچهگانه و عوام فریبی همچون نابودی اسرائیل و دشمنی با آمریکا و کشورهای عربی مسلمان، خود را حامی اسلام در جهان نشان دهد و مسلما نمیتواند دست از آن بکشد و از این پس، سیاستی منطقی در مقابل راضی کردن مردم خود در پیش گیرد و دست از سیاستها و شعارهای فرسوده علیه اسرائیل، آمریکا و ... ادامه ندهد و نقش کدخدایی مسلمانان را کنار بگذارد. در واقع اگر این راه را برگزیند، در مقابل این سئوال بر حق خلق ایران هیچ جواب قابل قبولی نخواهد داشت که چرا آن همه سال فرزندان مردم را در این جنگها و درگیریهای بیثمر به کشت داده است و کشور را به ویرانی و مردم را به فقر کشانده است؟ و اگر سیاستهای شکستخورده خارجی خود را نیز ادامه دهد چگونه میتواند مردم جان به لب رسیده خود را راضی کند و خشم مردم را فرکاهد؟
⦁ در مقابل اعتراضات و نارضایتی مردم چه عکسالعملی از خود نشان میدهد؟ اگر سرکوب خشونتآمیز و قهری اعتراضات را در پیش گیرد، راهی که تاکنون تنها انتخاب رژیم برای تعامل با اعتراضات مردمی بوده، بیشک مردم را خشمگینتر کرده و استمرار این مسیر و بنابر تجربیات حکومتهای دیکتاتور دیگر، نتیجهای جز شکست و ناکامی چیز دیگری در بر نخواهد داشت. اگر هم بخواهد با مردم ناراضی حاضر در خیابانها مدارا کند و با آنها با نرمی تعامل کند، مردم تنها با برچیده شدن بساط حکومت فعلی راضی میشوند چرا که هیچ اعتمادی میان مردم و رژیم باقی نمانده است. رژیم، مردم را به عنوان نیرومندترین دشمن خود به شمار میآورد و به مانند یک دشمن با آن برخورد میکند و مردم نیز بعد از گذشت قریب به چهل سال شنیدن دروغ و محروم شدن از حقوق اولیهشان، امیدی به اصلاح رژیم ندارند و حقیقتا این رژیم را غاصب آزادی و زندگیشان میدانند و آزادی خود را تنها در نابودی این رژیم میبینند. به همین خاطر است که مردم با تمام توان خود پنجه در خرخرهی این اشغالگر گذاشته و محکم آنرا نگه داشتهاند و تا نفس آنرا بند نیاورند، کوتاه نمیآیند این هم دیر یا زود دارد اما رد خور ندارد.
زمان وقوع این امر نیز به این واقعیت بستگی دارد که قیام، چه زمانی رهبری ریزبین، کارآمد و از خود گذشته میآفریند که بتواند با تمام وجود خیابان را به سوی نابودی رژیم هدایت کند و از سوی دیگر با پاسخگویی به خواستهای طبقات و اقشار متفاوت به ویژه ملتهای تحت ستم ایران، اتحاد و حضور همهی مردم این سرزمین را برای نابودی جمهوری اسلامی رژیم اسلامی ایران و بنیاد نهادن حکومتی دمکراتیک و مدرن مهیا سازد. نه رهبری از نوع رهبری جنبش سبز که حاکمیت ولایت فقیه، قانون اساسی و سایر اهرمهای رژیم را قبول داشتند و تنها عامل اعتراضشان به رایهای دزدیده شده -به گفتهی خودشان- و دستکاری رژیم در نتیجهی انتخابات به نفع احمدی نژاد، بود. رویدادی که در اعتراضات اخیر -تاکنون- نه تنها شعاری در حمایت از آن و رهبران دستگیر شدهاش، سر داده نشده بلکه بلعکس، شعار اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا در اکثر تظاهرات تکرار شده است که آن نیز به معنای نزدیک شدن روزهای تسویهحساب مردم با حکومت است.
پینوشت:
١. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامهی حکومتی کیهان
٢. احمد توکلی، نمایندهی وقت مجلس
٣. خبرگزاری فارس ٢٧-٩-١٣٩٦
٤. نشریهی جهان صنعت ١٤ خرداد ١٣٩٦
٥. خبر آنلاین- نشریهی حکومتی ١٨ آبان
٦. جمهوری اسلامی به سوی سقوط:
http://sikirter.org/Detail.aspx?id=10026&LinkID=10
روز پنجشنبه هفتم دیماه، هزاران نفر از مردم شهر مشهد در ساعت ١٠ صبح در مقابل شهرداری این شهر تجمعی اعتراضی علیه گرانی به راه انداختند. همزمان با مشهد، مردم در چندین شهر دیگر همچون یزد، کاشمر، نیشاپور و نوشهر در اعتراض به گرانی اقلام اولیه زندگی و نیز بیکاری و نبود درآمد، که آنها را با مشکلات اساسی و جدی در زندگی روزمرهشان روبرو کرده است، علیه رژیم به خیابانها آمدند.
از آن روز تا زمان نوشتن این جستار -دوازدهم دیماه ١٣٩٦- تظاهرات ملیتهای ایران در چندین شهر ادامه دارد. در واقع این تظاهرات و اعتراضات، استمرار زنجیرهای از نارضایتیها و تجمعات مردمی در ماههای ابتدائی سال جاری و به ویژه چند ماه اخیر میباشدکه در شهرهای ایران به راه افتاده بود و هر بار خواستی را مطرح کرده بودند. خواستهایی همچون دریافت حقوقهای عقب افتاده کارگران و یا اعتراضات مالباختگان موسسات مالی که سپردههایشان از سوی برخی از مهرهها و سازمانهای فاسد رژیم به غارت رفته بود.
شعارهای مردم معترض اگر در ابتدای امسال، بیشتر حول خواستهای اقتصادی و دریافت حقوقهای عقب افتاده یا جبران خسارتهایی که به مالباختاگان موسسات مالی وارد شده بود میچرخید، آرام آرام و به ویژه از اعتراضات روز پنجشنبه و جمعه شهرهای مشهد، قم و کرماشان، تماما رنگ و بوی سیاسی و ضدحکومتی به خود گرفت. از نمونه شعارهایی که مردم در این اعتراضات سر میدادند میتوان به مثالهای زیر اشاره کرد:
سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن، ملت گدایی میکند، آخوند خدایی میکند، نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم، نه غزه نه لبنان، جانمان فدای ایران، مرگ بر دیکتاتور، چه اشتباهی کردم که انقلاب کردم، مرگ بر حزبالله، جمهورری اسلامی نمیخواهیم نمیخواهیم و ... .
وسعت اعتراضات و به ویژه محتوای شعارهای ضدحکومتی مردم در این نارضایتیها، طی حیات رژیم بیسابقه بوده و به همین خاطر اگر در یک ماه گذشته مکررا زمینلرزه، تهران و چندین شهر دیگر ایران را لرزاند و متاسفانه موجب وقوع فاجعهای انسانی در کرماشان شد، این اعتراضات نیز برای رژیم زلزلهای بود که تختگاه رژیم را لرزاند و آنگونه که عیان است آنها نیز به خوبی این لرزش را حس کردهاند و هرکدام به طریقی این احساس ر ابیان کرده است. میتوان به چند نمونه از نگرانیها و ترسهای رژیم از حرکات اعتراضی مردم ایران در روزهای اخیر اشاره کرد:
طی روزهای اخیر، اعتراضاتی در برخی از شهرها شکل گرفته که از شعارهایشان بوی فتنه میآید(١).
عدم توجه برخی از سازمانهای دولتی به خواستهای معیشتی مردم، کار را به اعتراضات خیابانی کشانده است، هر چند در این تجمعات، مردم آغازگر آن هستند اما شرط آن نیست که مردم پایان دهندهی آن باشند (٢).
علت خشم مردم چیست؟
در طول چهل سال حکومت جمهوری اسلامی، مردم ایران هر روز بیش از گذشته تحت فشارهای امنیتی، اقتصادی، فرهنگ و ... قرار گرفتهاند. در این مدت مردم به خاطر باورهای مذهبیشان، نمایشهای سحرآمیز آخوندهای مزدور رژیم، سرکوب شدید و بیرحمانهی اعتراضات و چندین عامل دیگر، اکثر مردم اگر گاه به گاهی نالهای میکردند اما حاضر نبودند با حضور در خیابانها، خطر را به جان بخرند. به ویژه در این سالها، گروه به اصطلاح اصلاحطلب با وعدههای اصلاحپذیری رژیم اسلامی ایران، نقش منفی و بسیار مخربی را بازی کردند و مردم را در این چشم به راهی باطل نگه داشتند، تا در نهایت از سویی نابودی کشور، درماندگی مردم و محرومیت از نان و آزادی و از سویی دیگر صرف هزینههای هنگفت برای گروههای تروریستی، زیادهطلبی سران رژیم در خارج از کشور و غرق شدن در چندین جنگ پرهزینه که دهها میلیارد دولار از ثروت کشور را به باد فنا داده، غارت و به یغما بردن درآمدهای کشور از سوی مسئولین ریز و درشت این رژیم و آشکار کردن دزدی و اختلاسهای یکدیگر، این مساله را برای مردم آشکار کرده که این رژیم چه بلاهایی بر سر این سرزمین آورده است و هر روز بر عمق این فاجعه نیز افزود میشود.
میتوانیم به چند نمونهی کوچک از اعترافات مسئولین رژیم به فسادها انجام شده و بلاهایی که بر سر مردم آوردهاند اشاره کنیم.
حجتالاسلام محمد جعفری منتظری دادستان عمومی، در نشست تخصصی پلیس مبارزه با قاچاق کالا و ارز، میگوید: هنگامی که مسئولین و اشخاصی که باید با تعهد تمام در کارزار مبارزه با قاچاق فعال باشند، خود یا فرزندانشان یا افراد وابسته به آنها، به گونهای در قاچاق دست دارند چگونه میتوان انتظار داشت که مبارزه با قاچاق به نتیجهای برسد.
او در همین نشست و در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: گزارشی از یکی از استانها به دست ما رسیده است که ١١٢٨ کانتینر کالای قاچاق کشف شده است، مگر این ١١٢٨ کانتینر سوزن است که در قوطی کبریت گذاشت و پنهان کرد ... (٣) .
ایران بیشترین آمار خودسوزی زنان در خاورمیانه را به خود اختصاص داده است.(٤)
سایت رسمی شورای اسلامی به نقل از پروانه سلحشور، اظهار میدارد: خودکشی در ایران به صورت سرسام آوری در حال افزایش است، موارد اقدام به خودکشی طی ٥ سال، از ١٣٩٠ تا ١٣٩٤ شمسی، در میان زنان ٦٦ درصد و در میان مردان ٧١ درصد افزایش داسته است(٥).
بنابر تازهترین گزارش وزارت بهداشت ایران که نتیجهی آن نوزدهم فروردین امسال منتشر شده بود، قریب به ٢٤ درصد مردم ایران دچار مشکلات درونی هستند.
آنچه که ذکر شد تنها نمونههایی هستند از وضعیت وخیم و اسفبار مردم ایران که نتیجهی سالها حکومت جمهوری اسلامی بر ایران است. بدبختی و فلاکتی که هر روز بیش از گذشته روی هم انباشته میشوند و رژیم، نه میخواهد و نه توان رفع این همه مشکلات را دارد. در چنین شرایطیست که مردم اعتماد خود را به رژیم از دست داده و از حل مشکلات عدیده، ناامید میشوند و نهایتا به پا خاسته و دست به اعتراض علیه رژیمی میزنند که در عوض تامین یک زندگی شایسته، زندگی را برای آنها به جنهمی بدل کرده است، قیامی که پیشبینی آن در گزارش سیاسی هفدهامین پلنیوم کمیتهی مرکزی چنین آمده است: افق آیندهی ایران، ایرانی شکستخورده در روابط بینالملل، از لحاظ اقتصادی و سیاسی به حاشیه رانده شده، روبرو با مشکلات و اختلافات و اعتراضات عدیده و به روی هم انباشته شده که هر روز بر حجم آن افزوده میشود (٦).
این اعتراضات و شعارها و خواستهای مردم، تمام خطوت قرمز و آنچه که به اصطلاح، مقدسات رژیم نام داشت را در هم شکست و جان تازهای به کالبد مردم دمید و رژیم اسلامی را در برابر گزینههای دشواری قرار داده است که انتخاب هرکدام هزینههای گزافی را برای او در پی خواهد داشت:
⦁ رژیم سالهای متمادیست به نام صدور انقلاب اسلامی، مشکلات و آشوبهای گستردهای را در کشورهای مسلمان متعددی همچون عراق، لبنان، یمن، فلسطین و ... خلق کرده و یا خود را در آن درگیر نموده و سرمایه، ثروت و درآمد کشور را در این راه صرف کرده است، سعی داشته با شعارهای بچهگانه و عوام فریبی همچون نابودی اسرائیل و دشمنی با آمریکا و کشورهای عربی مسلمان، خود را حامی اسلام در جهان نشان دهد و مسلما نمیتواند دست از آن بکشد و از این پس، سیاستی منطقی در مقابل راضی کردن مردم خود در پیش گیرد و دست از سیاستها و شعارهای فرسوده علیه اسرائیل، آمریکا و ... ادامه ندهد و نقش کدخدایی مسلمانان را کنار بگذارد. در واقع اگر این راه را برگزیند، در مقابل این سئوال بر حق خلق ایران هیچ جواب قابل قبولی نخواهد داشت که چرا آن همه سال فرزندان مردم را در این جنگها و درگیریهای بیثمر به کشت داده است و کشور را به ویرانی و مردم را به فقر کشانده است؟ و اگر سیاستهای شکستخورده خارجی خود را نیز ادامه دهد چگونه میتواند مردم جان به لب رسیده خود را راضی کند و خشم مردم را فرکاهد؟
⦁ در مقابل اعتراضات و نارضایتی مردم چه عکسالعملی از خود نشان میدهد؟ اگر سرکوب خشونتآمیز و قهری اعتراضات را در پیش گیرد، راهی که تاکنون تنها انتخاب رژیم برای تعامل با اعتراضات مردمی بوده، بیشک مردم را خشمگینتر کرده و استمرار این مسیر و بنابر تجربیات حکومتهای دیکتاتور دیگر، نتیجهای جز شکست و ناکامی چیز دیگری در بر نخواهد داشت. اگر هم بخواهد با مردم ناراضی حاضر در خیابانها مدارا کند و با آنها با نرمی تعامل کند، مردم تنها با برچیده شدن بساط حکومت فعلی راضی میشوند چرا که هیچ اعتمادی میان مردم و رژیم باقی نمانده است. رژیم، مردم را به عنوان نیرومندترین دشمن خود به شمار میآورد و به مانند یک دشمن با آن برخورد میکند و مردم نیز بعد از گذشت قریب به چهل سال شنیدن دروغ و محروم شدن از حقوق اولیهشان، امیدی به اصلاح رژیم ندارند و حقیقتا این رژیم را غاصب آزادی و زندگیشان میدانند و آزادی خود را تنها در نابودی این رژیم میبینند. به همین خاطر است که مردم با تمام توان خود پنجه در خرخرهی این اشغالگر گذاشته و محکم آنرا نگه داشتهاند و تا نفس آنرا بند نیاورند، کوتاه نمیآیند این هم دیر یا زود دارد اما رد خور ندارد.
زمان وقوع این امر نیز به این واقعیت بستگی دارد که قیام، چه زمانی رهبری ریزبین، کارآمد و از خود گذشته میآفریند که بتواند با تمام وجود خیابان را به سوی نابودی رژیم هدایت کند و از سوی دیگر با پاسخگویی به خواستهای طبقات و اقشار متفاوت به ویژه ملتهای تحت ستم ایران، اتحاد و حضور همهی مردم این سرزمین را برای نابودی جمهوری اسلامی رژیم اسلامی ایران و بنیاد نهادن حکومتی دمکراتیک و مدرن مهیا سازد. نه رهبری از نوع رهبری جنبش سبز که حاکمیت ولایت فقیه، قانون اساسی و سایر اهرمهای رژیم را قبول داشتند و تنها عامل اعتراضشان به رایهای دزدیده شده -به گفتهی خودشان- و دستکاری رژیم در نتیجهی انتخابات به نفع احمدی نژاد، بود. رویدادی که در اعتراضات اخیر -تاکنون- نه تنها شعاری در حمایت از آن و رهبران دستگیر شدهاش، سر داده نشده بلکه بلعکس، شعار اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا در اکثر تظاهرات تکرار شده است که آن نیز به معنای نزدیک شدن روزهای تسویهحساب مردم با حکومت است.
پینوشت:
١. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامهی حکومتی کیهان
٢. احمد توکلی، نمایندهی وقت مجلس
٣. خبرگزاری فارس ٢٧-٩-١٣٩٦
٤. نشریهی جهان صنعت ١٤ خرداد ١٣٩٦
٥. خبر آنلاین- نشریهی حکومتی ١٨ آبان
٦. جمهوری اسلامی به سوی سقوط:
http://sikirter.org/Detail.aspx?id=10026&LinkID=10