کوردستان میدیا: مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در سمینار کنگرهی ملیتهای ایران فدرال از ایجاد رستاخیزی میان مردم کرد علیه جمهوری اسلامی ایران خبر داد.
متن سخنان مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در سمینار کنگرهی ملیتهای ایران فدرال عیناً درپی میآید:
درود بر شما دوستان عزیز
خیلی خوشحالم که خود را در میان شما دوستان عزیز میبینم.
موضوع مهمی که امروز در منطقهی خاورمیانه ما همه شاهد هستیم و چندین سال است که ادامه دارد، مبارزات ملیتهایی است که سرکوب شدهاند، ملیتهایی که به آنها ظلم روا داشته شده و این ملیتها به علت ارتقای سطح آگاهی و شناخت بیشترشان نسبت به حقوق پایمال شدهی خویش، هر کدام در مرحلهای علیه استبداد شورش کردهاند و ما در منطقه شاهد بودیم که در این مدت، سرنگونی حکومتهای دیکتاتوری که کمتر تصور میرفت که مردم با دست خالی بتوانند آنها را از حکومت پایین بیاورند، روی داد و ما همچنان شاهد آن هستیم.
اینها ملیتهایی هستند که در واقع از تجارب زیادی در تحمل ناملایمات، تبعیضات و نبود هر نوع آزادی برخوردارند. هر چند که آنچه ما هماکنون در منطقهی خاورمیانه شاهد آن هستیم، شورشهای نامنظم، انقلابات، خونریزی و ویرانی و کشتار است و بیشتر به نظر میرسد که این پروسه روز به روز بیشتر به سمت بینظمی و خونریزی و ویرانی بیشتر سوق مییابد، ولی بالاخره در مسیر این حرکت، مردم راه خود را پیدا میکنند.
این ملیتها که سرکوب شده بودند، برای اینکه بتوانند زندگی نوینی را در سایهی دمکراسی ادامه دهند، دو راه در پیش پایشان قرار دارد: یکی از این دو راه این است که یک حکومت دمکراتیک با رعایت همهی حقوق انسانی و یکسان برای همه تأمین شود، در این صورت ملیتها میتوانند در چهارچوب مرزهای یک كشور با همدیگر زندگی کنند. اگر این هدف برآورده نشود، مطمئناً، حرکتهای تجزیهطلبانه و خشونتهای بیشتر را باید انتظار داشت که این حرکتها هم برای مردمان و هم برای کشورهایی که میخواهند با نفوذ خود این مردم را آرام کنند بیشتر هزینهبردار خواهد بود. در نتیجه من چنین فکر میکنم که در آیندهی خاورمیانه تسلط اصلی در دست ملیتها خواهد بود.
اگر تاکنون اینچنین دیدهایم و حالا هم شاهد این وضعیت هستیم متأسفانه یک فرد یا یک گروه وابسته به یک فرد، به شکل استبدادی حاکمیت سرنوشت مردمان بسیاری را در دست داشتهاند. این سیاست به تدریج در حال زوال است و جایگزین آن، در دست داشتن قدرت از طرف ملیتها خواهد بود و تنها در این صورت است که میتوان انتظار آرامش و ثبات را در منطقه داشت.
آنچه که ما در ایران شاهد هستیم این است که طی سی و چند سال گذشته که جمهوری اسلامی ایران حاکم بوده، از استبداد و حق کشی علیه ملیتهای ایران و آزادیخواهان ایران همهی راهها را آزمایش کرده و همچنان روزبهروز سختتر و شدیدتر این راه را ادامه میدهد. بر خلاف آنچه که ما آزادیخواهان و ملیتهای ایران انتظار داریم که در جمهوری اسلامی تغییراتی روی دهد که حداقل حقوق این مردم برآورده شود، تجربه نشان داده است که این خواستهای غیرمنطقی است، از این نظر غیر منطقی است که جمهوری اسلامی اساساً معتقد به این حقوق نیست که مردم خواهان آن هستند. بنابراین چکار باید کرد؟ به نظر من بایستی نیرومند شد، چون ما در تاریخ سیوچندسالهی جمهوری اسلامی شاهد بودهایم که جمهوری اسلامی در مقابل زور تسلیم میشود. یکی در جنگ ٨ سالهی ایران و عراق همه شاهد آن هستید که جمهوری اسلامی با وجود شعارهای بسیار پرطمطراق و تحریک مردم به کشتار و ویرانی و به قول خودشان رسیدن به قدس از راه کربلا علاوه بر ویرانیهای بسیار زیاد، حدود یک میلیون نفر از جوانان ما را به کشتن داد یا عضوی از بدنشان را از دست دادند، ولی در نهایت خمینی وقتی متوجه شد که نمیتواند این جنگ را ادامه دهد و حکومتش مورد تهدید قرار گرفته است، قطعنامهی سازمان ملل را پذیرفت و به قول خودش جام زهر را سر کشید.
مورد دوم همین امضای قرارداد برجام است، در این مورد نیز همه یادمان هست که سران جمهوری اسلامی چطور شعار میدادند که این قطعنامههای سازمان ملل، آمریکا، اتحادیهی اروپا و بقیه نقاط دنیا کاغذ پارههایی هستند که تأثیری در وضعیت جمهوری اسلامی ایران نخواهند داشت. ولی یکبار دیگر زمانی که ولی فقیه متوجه شد که با این شعارها نمیتوان اقتصاد کشور را رو به راه کرد ـحتی پنهان از رئیسجمهور وقتـ نمایندهی خودش را به عمان فرستاد و با نمایندگان آمریکا وارد بحث شد و مذاکرات ادامه پیدا کرد تا جایی که تمامی خواستهای گروه ٥+١ را پذیرفت. بنابراین جمهوری اسلامی در مقابل نیروی مقاوم تسلیمپذیر است.
بنابراین ما ملیتها و آزادیخواهان ایران اگر واقعاً میخواهیم خواستهایمان در جمهوری اسلامی برآورده شود، فقط یک راه داریم و آن نیرومند بودن است، نیرومند بودن چیزیست که در منطقه، در جهان و به ویژه در جمهوری اسلامی روی آن حساب باز میکنند، بر اساس این تحلیل و بعد از مشورت زیاد با صاحبنظران و با تعدادی از آکادمیسینها، حزب دمکرات کردستان ایران دو سال پیش به این نتیجه رسید که بایستی گامهایی در راه این بردارد و با استفاده از تجارب گذشته و درس گرفتن از اشکالات و نقصهایی که در مبارزات گذشته داشتهایم، بتوانیم این نیرومندی را نه تنها برای حدکا، بلکه برای همهی سازمانها، همهی مردم کرد و از این راه برای همهی آزادیخواهان ایران ایجاد کنیم.
بر این اساس بود که حزب دمکرات تصمیم گرفت که به حضور پیشمرگهها در داخل کردستان ادامه دهد و روزبهروز بر تعداد پیشمرگهها بیفزاید. بیشتر این پیشمرگهها اعضای حدکا یا مردم فعالی هستند که از جمهوری اسلامی بیزارند و تحت شناخت و سازماندهی اینها دوشبهدوش پیشمرگهها حضور پیدا می کنند.
توجه به این مسأله خیلی مهم بود که سعی کنیم همراه با حضور پیشمرگهها، تفکر و اندیشهی مردم را تغییر دهیم، بدین معنا که مردم متوجه شوند و آموزش ببینند که پیشمرگهها تنها نیرویی نیستند که آنها را از دست ظلم و استبداد جمهوری اسلامی رها خواهند کرد، بلکه بخشی از کارشان این است که به این مردم نیروی معنوی بدهند، آنها را به سازماندهی تشویق کنند که خود تبدیل به نیروی رهاییبخش شوند، چون اگر مردم تنها منتظر این باشند که پیشمرگهها آنها را آزاد کنند، دچار خسارات بسیاری خواهند شد و چه بسا این نوع مبارزه به نتیجه نخواهد رسید.
این بود که پیشمرگان حزب دمکرات در میان مردم حضور پیدا کردند که به مردم بگویند اگر تبلیغات جمهوری اسلامی طی سالهای گذشته بر این اساس بود که نیروهای اپوزیسیون کرد ایرانی از حزب دمکرات و سایر نیروها، دیگر توانی ندارند، همه از بین رفتهاند، حاشیهنشین شدهاند، کمپنشین شدهاند و این ناامیدی را در مردم به وجود میآوردند تا مردم بیشتر تسلیم خواستهای آنها شوند، مردم حضور پیشمرگهها را در میان خود احساس کنند، به این ترتیب مبارزهی پیشمرگهها در کوهها و مبارزهی مردم در داخل شهرها به همدیگر گره بخورد و از تلفیق اینها نیرویی شکل بگیرد که جمهوری اسلامی روی آن حساب کند.
البته این یک پروسه است و چیزی نیست که در عرض یک ماه، دو ماه و سه ماه به وجود بیاید، ولی آغاز پروسه و ادامهی آن میتواند به وجود چنین نیرویی منجر شود که هم در زمان حکومت جمهوری اسلامی و هم بعد از حکومت جمهوری اسلامی بتواند در تعیین سرنوشت مردم تأثیرگذار باشد. به این ترتیب حدکا در این مرحله بیشتر از آن که روی این امر متمرکز شود که جمهوری اسلامی را سرنگون کند یا به جمهوری اسلامی ضربه بزند، در صدد این است که رستاخیزی میان مردم کرد در مرحلهی اول ایجاد نماید، مردم به توان خود ایمان بیاورند و تبلیغات زهرآگینی را که جمهوری اسلامی طی این مدت در میان مردم انجام داده، آنها را خنثی کند. خوشبختانه هر چند ما در مرحلهی ابتدای کار هستیم ولی این مسأله تأثیرات بسیار زیادی را در میان مردم بر جای نهاده است .
اگر دقت کرده باشید، طی دو سه ماه گذشته دهها مورد حمله از سوی مردم، حملهی مسلحانه و غیر مسلحانه علیه نیروهای رژیم در نقاط مختلف کردستان روی داده و تقریباً روزانه ما شاهد این رویدادها هستیم و این خبرها را میشنویم. این نیرو را حضور پیشمرگهها به مردم داده و مردم دارند راه خودشان را پیدا میکنند و تبدیل به همان نیرویی میشوند که ما به دنبال آن هستیم.
بنابراین راهی که ما برای آزادی ملیتهای ایران، برای آزادی همهی مردم بایستی پیش پا بگذاریم و روی آن کار بکنیم، این است که بایستی نیرومند شویم، به نیروی تأثیرگذار تبدیل شویم. این پروسه، این راه اشکال گوناگون و متفاوتی دارد، از اتحاد و نزدیکی با همدیگر، اگر امکان داشته باشد یکی شدن سازمانهای سیاسی اپوزیسیون کرد و ایرانی و حداقل به هم نزدیک شدن و ایجاد ارتباط در رابطه با اهداف مشترکی که با همدیگر داریم. این حرکت میتواند برای بخشهای دیگر ایران نیروبخش باشد، زیرا بسیار مهم است که مردمی که برای آزادی مبارزه میکنند و میخواهند خود را از زیر دست استبداد رها کنند، احتیاج به یک پشتیبان دارند، احتیاج دارند که نیرویی پشت سر آنها باشد و آنها را هدایت کند و ما میخواهیم کردستان به چنین نیرویی تبدیل شود، به همهی آزادیخواهان ایران نیرو ببخشد و در نتیجه روز به روز سطح مبارزات گستردهتر شود. در این صورت است که جمهوری اسلامی به فکر میافتد تا روی خواستهای مردم ایران مطالعه کند.
ما در این حرکت، در این مدت کوتاه بسیاری از پروژههای جمهوری اسلامی را بر هم زدیم، همهی شما دوستان تا به حال بارها شنیدهاید که جمهوری اسلامی اعلام میکرد که مرزها را آنچنان تنیده و آنچنان امکانت تکنیکی و پایگاههای محکم و مرزهای مینگذاری شده ایجاد کرده که دیگر حتی پرنده هم نمیتواند در آنجا پر بزند، در حالی که پیشمرگههای ما طی دو سال گذشته بارها و بارها از این مرزها گذشتند بدون اینکه جمهوری اسلامی حتی بتواند به یک گروه در مرزها حمله کند. جمهوری اسلامی به ویژه بعد از امضای قرارداد برجام در صدد تبلیغ بود و بسیار کار کرد و حالا هم کار میکند که کمپانیهای بزرگ اقتصادی، نفتی، صنعتی و تجارتی از نقاط مختلف دنیا بیایند و سرمایهگذاری بکنند تا جمهوری اسلامی دستش برای تهدید بیشتر و درآمد بیشتر باز شود، چون متأسفانه درآمدهایی که در ایران حاصل میشود، به جیب جمهوری اسلامی میرود.
در این مدت و با این برنامه که حزب دمکرات در پیش گرفت، به دنیا نشان داد و به جمهوری اسلامی نشان داد که علیرغم تبلیغات جمهوری اسلامی، ایران آن جزیرهی آرامش نیست که این سرمایهگذاریها در آنجا شروع به کار کنند.
بنابراین اگرچه ما هزینهای به قیمت شهادت تعداد زیادی از پیشمرگههایمان دادیم ولی در این مورد بسیاری از برنامههای جمهوری اسلامی را به هم زدیم. به این ترتیب ما میتوانیم، ما مردم ایران، ملیتهای ایران میتوانیم در مقابل جمهوری اسلامی بایستیم، ولی بایستی در عمل وجود داشته باشیم. با محکوم کردن جمهوری اسلامی از طرف کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، با درخواست آزادی از جمهوری اسلامی و غیره، همه اینها نشان داده که تحقق این درخواستها امکانپذیر نیست، بنابراین ما که خواهان آزادی هستیم باید راه حل دیگری را انتخاب کنیم، چون راه حل قبلی جواب نداده و راه حل جدید این راه حلی است که ما آن را پیشنهاد میکنیم و امیدواریم از طرف همهی ملیتهای ایران و همهی سازمانهای سیاسی مورد قبول قرار گیرد و روی آن کار کنیم، نه تنها برای حزب دمکرات کردستان ایران بلکه برای همه آنان که در ایران خواهان آزادی هستند.
متن سخنان مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در سمینار کنگرهی ملیتهای ایران فدرال عیناً درپی میآید:
درود بر شما دوستان عزیز
خیلی خوشحالم که خود را در میان شما دوستان عزیز میبینم.
موضوع مهمی که امروز در منطقهی خاورمیانه ما همه شاهد هستیم و چندین سال است که ادامه دارد، مبارزات ملیتهایی است که سرکوب شدهاند، ملیتهایی که به آنها ظلم روا داشته شده و این ملیتها به علت ارتقای سطح آگاهی و شناخت بیشترشان نسبت به حقوق پایمال شدهی خویش، هر کدام در مرحلهای علیه استبداد شورش کردهاند و ما در منطقه شاهد بودیم که در این مدت، سرنگونی حکومتهای دیکتاتوری که کمتر تصور میرفت که مردم با دست خالی بتوانند آنها را از حکومت پایین بیاورند، روی داد و ما همچنان شاهد آن هستیم.
اینها ملیتهایی هستند که در واقع از تجارب زیادی در تحمل ناملایمات، تبعیضات و نبود هر نوع آزادی برخوردارند. هر چند که آنچه ما هماکنون در منطقهی خاورمیانه شاهد آن هستیم، شورشهای نامنظم، انقلابات، خونریزی و ویرانی و کشتار است و بیشتر به نظر میرسد که این پروسه روز به روز بیشتر به سمت بینظمی و خونریزی و ویرانی بیشتر سوق مییابد، ولی بالاخره در مسیر این حرکت، مردم راه خود را پیدا میکنند.
این ملیتها که سرکوب شده بودند، برای اینکه بتوانند زندگی نوینی را در سایهی دمکراسی ادامه دهند، دو راه در پیش پایشان قرار دارد: یکی از این دو راه این است که یک حکومت دمکراتیک با رعایت همهی حقوق انسانی و یکسان برای همه تأمین شود، در این صورت ملیتها میتوانند در چهارچوب مرزهای یک كشور با همدیگر زندگی کنند. اگر این هدف برآورده نشود، مطمئناً، حرکتهای تجزیهطلبانه و خشونتهای بیشتر را باید انتظار داشت که این حرکتها هم برای مردمان و هم برای کشورهایی که میخواهند با نفوذ خود این مردم را آرام کنند بیشتر هزینهبردار خواهد بود. در نتیجه من چنین فکر میکنم که در آیندهی خاورمیانه تسلط اصلی در دست ملیتها خواهد بود.
اگر تاکنون اینچنین دیدهایم و حالا هم شاهد این وضعیت هستیم متأسفانه یک فرد یا یک گروه وابسته به یک فرد، به شکل استبدادی حاکمیت سرنوشت مردمان بسیاری را در دست داشتهاند. این سیاست به تدریج در حال زوال است و جایگزین آن، در دست داشتن قدرت از طرف ملیتها خواهد بود و تنها در این صورت است که میتوان انتظار آرامش و ثبات را در منطقه داشت.
آنچه که ما در ایران شاهد هستیم این است که طی سی و چند سال گذشته که جمهوری اسلامی ایران حاکم بوده، از استبداد و حق کشی علیه ملیتهای ایران و آزادیخواهان ایران همهی راهها را آزمایش کرده و همچنان روزبهروز سختتر و شدیدتر این راه را ادامه میدهد. بر خلاف آنچه که ما آزادیخواهان و ملیتهای ایران انتظار داریم که در جمهوری اسلامی تغییراتی روی دهد که حداقل حقوق این مردم برآورده شود، تجربه نشان داده است که این خواستهای غیرمنطقی است، از این نظر غیر منطقی است که جمهوری اسلامی اساساً معتقد به این حقوق نیست که مردم خواهان آن هستند. بنابراین چکار باید کرد؟ به نظر من بایستی نیرومند شد، چون ما در تاریخ سیوچندسالهی جمهوری اسلامی شاهد بودهایم که جمهوری اسلامی در مقابل زور تسلیم میشود. یکی در جنگ ٨ سالهی ایران و عراق همه شاهد آن هستید که جمهوری اسلامی با وجود شعارهای بسیار پرطمطراق و تحریک مردم به کشتار و ویرانی و به قول خودشان رسیدن به قدس از راه کربلا علاوه بر ویرانیهای بسیار زیاد، حدود یک میلیون نفر از جوانان ما را به کشتن داد یا عضوی از بدنشان را از دست دادند، ولی در نهایت خمینی وقتی متوجه شد که نمیتواند این جنگ را ادامه دهد و حکومتش مورد تهدید قرار گرفته است، قطعنامهی سازمان ملل را پذیرفت و به قول خودش جام زهر را سر کشید.
مورد دوم همین امضای قرارداد برجام است، در این مورد نیز همه یادمان هست که سران جمهوری اسلامی چطور شعار میدادند که این قطعنامههای سازمان ملل، آمریکا، اتحادیهی اروپا و بقیه نقاط دنیا کاغذ پارههایی هستند که تأثیری در وضعیت جمهوری اسلامی ایران نخواهند داشت. ولی یکبار دیگر زمانی که ولی فقیه متوجه شد که با این شعارها نمیتوان اقتصاد کشور را رو به راه کرد ـحتی پنهان از رئیسجمهور وقتـ نمایندهی خودش را به عمان فرستاد و با نمایندگان آمریکا وارد بحث شد و مذاکرات ادامه پیدا کرد تا جایی که تمامی خواستهای گروه ٥+١ را پذیرفت. بنابراین جمهوری اسلامی در مقابل نیروی مقاوم تسلیمپذیر است.
بنابراین ما ملیتها و آزادیخواهان ایران اگر واقعاً میخواهیم خواستهایمان در جمهوری اسلامی برآورده شود، فقط یک راه داریم و آن نیرومند بودن است، نیرومند بودن چیزیست که در منطقه، در جهان و به ویژه در جمهوری اسلامی روی آن حساب باز میکنند، بر اساس این تحلیل و بعد از مشورت زیاد با صاحبنظران و با تعدادی از آکادمیسینها، حزب دمکرات کردستان ایران دو سال پیش به این نتیجه رسید که بایستی گامهایی در راه این بردارد و با استفاده از تجارب گذشته و درس گرفتن از اشکالات و نقصهایی که در مبارزات گذشته داشتهایم، بتوانیم این نیرومندی را نه تنها برای حدکا، بلکه برای همهی سازمانها، همهی مردم کرد و از این راه برای همهی آزادیخواهان ایران ایجاد کنیم.
بر این اساس بود که حزب دمکرات تصمیم گرفت که به حضور پیشمرگهها در داخل کردستان ادامه دهد و روزبهروز بر تعداد پیشمرگهها بیفزاید. بیشتر این پیشمرگهها اعضای حدکا یا مردم فعالی هستند که از جمهوری اسلامی بیزارند و تحت شناخت و سازماندهی اینها دوشبهدوش پیشمرگهها حضور پیدا می کنند.
توجه به این مسأله خیلی مهم بود که سعی کنیم همراه با حضور پیشمرگهها، تفکر و اندیشهی مردم را تغییر دهیم، بدین معنا که مردم متوجه شوند و آموزش ببینند که پیشمرگهها تنها نیرویی نیستند که آنها را از دست ظلم و استبداد جمهوری اسلامی رها خواهند کرد، بلکه بخشی از کارشان این است که به این مردم نیروی معنوی بدهند، آنها را به سازماندهی تشویق کنند که خود تبدیل به نیروی رهاییبخش شوند، چون اگر مردم تنها منتظر این باشند که پیشمرگهها آنها را آزاد کنند، دچار خسارات بسیاری خواهند شد و چه بسا این نوع مبارزه به نتیجه نخواهد رسید.
این بود که پیشمرگان حزب دمکرات در میان مردم حضور پیدا کردند که به مردم بگویند اگر تبلیغات جمهوری اسلامی طی سالهای گذشته بر این اساس بود که نیروهای اپوزیسیون کرد ایرانی از حزب دمکرات و سایر نیروها، دیگر توانی ندارند، همه از بین رفتهاند، حاشیهنشین شدهاند، کمپنشین شدهاند و این ناامیدی را در مردم به وجود میآوردند تا مردم بیشتر تسلیم خواستهای آنها شوند، مردم حضور پیشمرگهها را در میان خود احساس کنند، به این ترتیب مبارزهی پیشمرگهها در کوهها و مبارزهی مردم در داخل شهرها به همدیگر گره بخورد و از تلفیق اینها نیرویی شکل بگیرد که جمهوری اسلامی روی آن حساب کند.
البته این یک پروسه است و چیزی نیست که در عرض یک ماه، دو ماه و سه ماه به وجود بیاید، ولی آغاز پروسه و ادامهی آن میتواند به وجود چنین نیرویی منجر شود که هم در زمان حکومت جمهوری اسلامی و هم بعد از حکومت جمهوری اسلامی بتواند در تعیین سرنوشت مردم تأثیرگذار باشد. به این ترتیب حدکا در این مرحله بیشتر از آن که روی این امر متمرکز شود که جمهوری اسلامی را سرنگون کند یا به جمهوری اسلامی ضربه بزند، در صدد این است که رستاخیزی میان مردم کرد در مرحلهی اول ایجاد نماید، مردم به توان خود ایمان بیاورند و تبلیغات زهرآگینی را که جمهوری اسلامی طی این مدت در میان مردم انجام داده، آنها را خنثی کند. خوشبختانه هر چند ما در مرحلهی ابتدای کار هستیم ولی این مسأله تأثیرات بسیار زیادی را در میان مردم بر جای نهاده است .
اگر دقت کرده باشید، طی دو سه ماه گذشته دهها مورد حمله از سوی مردم، حملهی مسلحانه و غیر مسلحانه علیه نیروهای رژیم در نقاط مختلف کردستان روی داده و تقریباً روزانه ما شاهد این رویدادها هستیم و این خبرها را میشنویم. این نیرو را حضور پیشمرگهها به مردم داده و مردم دارند راه خودشان را پیدا میکنند و تبدیل به همان نیرویی میشوند که ما به دنبال آن هستیم.
بنابراین راهی که ما برای آزادی ملیتهای ایران، برای آزادی همهی مردم بایستی پیش پا بگذاریم و روی آن کار بکنیم، این است که بایستی نیرومند شویم، به نیروی تأثیرگذار تبدیل شویم. این پروسه، این راه اشکال گوناگون و متفاوتی دارد، از اتحاد و نزدیکی با همدیگر، اگر امکان داشته باشد یکی شدن سازمانهای سیاسی اپوزیسیون کرد و ایرانی و حداقل به هم نزدیک شدن و ایجاد ارتباط در رابطه با اهداف مشترکی که با همدیگر داریم. این حرکت میتواند برای بخشهای دیگر ایران نیروبخش باشد، زیرا بسیار مهم است که مردمی که برای آزادی مبارزه میکنند و میخواهند خود را از زیر دست استبداد رها کنند، احتیاج به یک پشتیبان دارند، احتیاج دارند که نیرویی پشت سر آنها باشد و آنها را هدایت کند و ما میخواهیم کردستان به چنین نیرویی تبدیل شود، به همهی آزادیخواهان ایران نیرو ببخشد و در نتیجه روز به روز سطح مبارزات گستردهتر شود. در این صورت است که جمهوری اسلامی به فکر میافتد تا روی خواستهای مردم ایران مطالعه کند.
ما در این حرکت، در این مدت کوتاه بسیاری از پروژههای جمهوری اسلامی را بر هم زدیم، همهی شما دوستان تا به حال بارها شنیدهاید که جمهوری اسلامی اعلام میکرد که مرزها را آنچنان تنیده و آنچنان امکانت تکنیکی و پایگاههای محکم و مرزهای مینگذاری شده ایجاد کرده که دیگر حتی پرنده هم نمیتواند در آنجا پر بزند، در حالی که پیشمرگههای ما طی دو سال گذشته بارها و بارها از این مرزها گذشتند بدون اینکه جمهوری اسلامی حتی بتواند به یک گروه در مرزها حمله کند. جمهوری اسلامی به ویژه بعد از امضای قرارداد برجام در صدد تبلیغ بود و بسیار کار کرد و حالا هم کار میکند که کمپانیهای بزرگ اقتصادی، نفتی، صنعتی و تجارتی از نقاط مختلف دنیا بیایند و سرمایهگذاری بکنند تا جمهوری اسلامی دستش برای تهدید بیشتر و درآمد بیشتر باز شود، چون متأسفانه درآمدهایی که در ایران حاصل میشود، به جیب جمهوری اسلامی میرود.
در این مدت و با این برنامه که حزب دمکرات در پیش گرفت، به دنیا نشان داد و به جمهوری اسلامی نشان داد که علیرغم تبلیغات جمهوری اسلامی، ایران آن جزیرهی آرامش نیست که این سرمایهگذاریها در آنجا شروع به کار کنند.
بنابراین اگرچه ما هزینهای به قیمت شهادت تعداد زیادی از پیشمرگههایمان دادیم ولی در این مورد بسیاری از برنامههای جمهوری اسلامی را به هم زدیم. به این ترتیب ما میتوانیم، ما مردم ایران، ملیتهای ایران میتوانیم در مقابل جمهوری اسلامی بایستیم، ولی بایستی در عمل وجود داشته باشیم. با محکوم کردن جمهوری اسلامی از طرف کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، با درخواست آزادی از جمهوری اسلامی و غیره، همه اینها نشان داده که تحقق این درخواستها امکانپذیر نیست، بنابراین ما که خواهان آزادی هستیم باید راه حل دیگری را انتخاب کنیم، چون راه حل قبلی جواب نداده و راه حل جدید این راه حلی است که ما آن را پیشنهاد میکنیم و امیدواریم از طرف همهی ملیتهای ایران و همهی سازمانهای سیاسی مورد قبول قرار گیرد و روی آن کار کنیم، نه تنها برای حزب دمکرات کردستان ایران بلکه برای همه آنان که در ایران خواهان آزادی هستند.