سیروس رئوفی
٣٥ سال پس از روی کار آمدن و اسقرار جمهوری ولایت فقیه در ایران، آیا این انقلابی بود که ملیتهای ایرانی از آن پشتیبانی نمودند و همراه با سایر ملیتهای ساکن ایران برایش به خیابانها ریختند، شهید دادند و نظامی مستبد و دیکتاتوری را ساقط نمودند؟ آیا این ملیتها خواستار آزادی، استقلال و حقوق حقه خود نبودند؟ مگر میخواستند جای دیکتاتوری پوتین پوشان را با نعل پوشان و تاج را با عمامه تغیر دهند؟ خیر ملت تشنه آزادی و نفس کشیدن بودند و هیچگاه در این فکر نبودند دوباره خود را اسیر نظامی کنند که از درون این ملیتها بیرون نیامده باشد. دمکراسی برقرار گردد بین ملیتهای ساکن ایران دیگر هیچ تبعیضی صورت نگیرد، همگی دارای حقوق برابر و مساوی باشند و خود را در سرنوشت مملکتشان سهیم بدانند؛ به آرایشان احترام گذاشته شود، غرور ملی و ملیتیشان حفظ شود و در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی سهیم باشند و در کل در امور اجرائی مملکت مشارکت داشته باشند. نه اینکه به عللی واهی از این مشارکت که حق مسلمشان بود به حاشیه رانده شوند. نظام ولایت فقیه با در دست گرفتن قدرت و اسقرارش اولین جنایتهای ضد بشری خود را از کردستان و ترکمن صحرا آغاز نمود و به سایر ملیتهای دیگر نیز کشاند و پس از ٣٥ سال هنوز این سیاست سرکوب ادامه داشته و با اسقرار این نظام ادامه خواهد داشت.
ما ملت کرد هیچگاه فرمان خمینی را برای سرکوب مسالمت آمیز ومدنی و دموکراسیخواهی خود فراموش نخواهیم کرد. که چگونه وحشیانه به کردستان یورش آورده و حکم جهاد ولیشان را به اجرا گذاشتند و باعث کشته شدن شمار زیادی از کودکان، زنان، سالخوردگان و تخریب شهرها و روستاها شدند و مانند مغولان آنچه بر سر راهشان بود نابود کردند. با فرستادن خون آشامی مانند خلخالی که نماینده مستقیم خمینی و به اصطلاح حاکم شرع بود با برگزاری دادگاههای صحرائی چند دقیقەای و حتی در بسیاری از مواقع غیابا دستور اعدام جوانان رشید و بی دفاع ملتمان را صادر میکرد و آنان را به جوخهای اعدام میسپرد. سپس خمینی اعلام نمود ما ملیتهای دیگری نداریم و امت اسلامی هستیم و در اسلام ملیت معنی ندارد و باعث شکست مذاکرات شدند، فشار و سرکوب و حلقه محاصره اقتصادی را در کردستان تنگتر نمودند. اینان اکنون در تبلیغات درون مرزی و برون مرزیشان از محاصره نوار غزه شکایت میکنند مگر فراموش کردەاند محاصره کردستان به مراتب شدیدتر از محاصره امروز غزه بود. مگر ما ملت کرد نیز مسلمان نبودیم که آنچنان ما را محاصره اقتصادی نموده بودید؟ آیا تاکنون به خاطر این عمل غیر اخلاقی و غیرانسانی از این ملت شریف عذرخواهی نمودەاید؟ دستاورد شما برای ملیتهای ایران ٨ سال جنگ خانمانسوز و بی نتیجه و کشتار صدها هزار نفر، مفقودالاثر شدن هزاران نفر، معلولیت و آسیبهای روحی روانی و تخریب زیر ساختهای کشور بود. پس از جنگ سناریوی به اصطلاح دوران سازندگی را با مشارکت هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشتید تا مزه تلخ سرکشیدن جام زهر را و فشار روز افزون ملت را کم کرده و آن سرمایه اندکی که باقی مانده بود به سپاه و سایرین واگذار نمودید که آنان را راضی نگه داشته و اعتراضات به حق ملیتهای ایرانی را سرکوب نمائید. برای زهر چشم گرفتن از ملت و ترساندنشان دست به کشتار فجیع زندانیان سیاسی زدید که هر گونه صدای احتمالی اعتراضی را در نطفه خفه نمائید و کسانی همراهتان بودند که امروز خود آنان در حصر میباشند و شاید روزی این تصور را نمیکردند که انقلابشان و ولیشان حتی به فرزندانش که زائیده این ایدئولوژی سیاه هستند نیز بخاطر منافعش رحم نخواهد کرد. شما دست به ترور و قتل فعالین سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج از مرزهای ولایت فقیه زدید و بهترین فرزندان ملت کرد شهیدان دکتر عبدالرحمان قاسملو و دکتر شرفکندی و همراهانشان را به طور ناجوانمردانه و غیر انسانی و اخلاقی به شهادت رساندید و هیچگاه این تصور را نمیکردید که خون زلال این شهیدان باعث محکومیت سران جنایتکارتان در دادگاه میکونوس گردد و شما را به عنوان تروریست به جهان معرفی نمایند. این شهیدان بزرگوار حتی با شهادتشان نیات پلید و تروریستی نظامتان را به جهانیان معرفی نمودند. بله ما ملتی هستیم که با شهادتمان نیز نظامتان را به چالش کشیده و خواهیم کشید. شما از پیکر عزیزانمان که ناجوانمردانه اعدام مینمائید هراسانید و پیکر مطهرشان را به خانوادهایشان تحویل نمیدهد تا شاید بتوانید جلوی یک اعتراض مسالمت آمیز را بگیرید. اینان شهیدان زندەای هستند که در درون قلب و فکر تک تک ما جای دارند پس شما هراسان باشید.
دستاورد دیگر شما خاتمی بود و زمانی او را به خدمت گرفتید که جامعه از فساد، باندبازی و حیف و میل سرمایەهای ملی به ستوە آمده و احتمال یک اعتراض همگانی میرفت. این سید خندان یا به قول خودش که اذعان کرد در حد یک آبدارچی بود بار دیگر نظامتان را در داخل و خارج برای مدتی بیمه نمود. باز هم نتوانستید جلوی اعتراضات به حق ملت را بگیرید و ملت شجاع بار دیگر به خیابانها ریختند و صدای اعتراضشان را به گوشتان رساندند و آنچنان بی رحمانه به دانشگاه این مهد دانش و فرهنگ و فریختەگی یورش وحشیانه بردید که منجر به ثبت سند سیاه دیگری در پرونده نظامتان گردید.
همزمان دست به قتل دگراندیشان؛ بهائیان و بستن روزنامەهائی زدید که از بتن خوتان سر در آورده بودند و توان شنیدن انتقاداتی هر چند کوچک را برنتابیدید.
سپس با آوردن احمدینژاد چهره واقعی نظام و افکار ولی فقیه را که نظراتشان به هم نزدیک بود ، این بلائی را سر ملیتها و کشور آوردەاید که جای بحث و گفتگو ندارد. میتوان بهترین هدیەاش به ملت فقر بیشتر و خواری، ذلت ومقام انسانیت باشد. برای به دست آوردن سبد کالای دولت تدبیر و امید آنچنان از سر و کول هم بالا میروند که بیننده فکر میکند این ملت از گرسنگان فقیرترین کشورهای جهان امروزند. باید به ولی فقیه تبریک گفت برای نزدیکی و همفکریش با رئیس جمهورش که این چنین متفکرانه کشور را اداره میکنند و دائیه حکومت بر جهان را دارند. هدیه دیگر نظام و انقلاب به مردم حسن روحانی است که با تکیه بر صندلی انتصابی ریاست جمهوری اولین اقدامش اعدام زندانیان ملیتهای کرد، عرب و بلوچ بود تا او نیز در این مقام از اسلافش عقب نمانده و سهمی در ضدیت و مخالفت با ملیتها داشته باشد و خودنمائی نموده و نشان دهد او نیز میتواند هر صدای آزادیخواهی را در گلو خفه نماید.
حسن روحانی در ١٤ بهمن ١٣٩٢ میگوید: در جهموری اسلامی ایران یک پرچم و یک پرچمدار وجود دارد و آنهم مقام معظم رهبری است و همه باید تحت لوای همان پرچم حرکت کنند و اینکه پرچم دیگری باشد نه عقلی است و نه شرعی. باید به روحانی متذکر شد این ایده و فکر طیف شما ولایتمداران است که منفعف و سرمایه و چپاول این مملکت را تحت لوای خامنه ای میبینید، در حالی که ما ملیتهای ایران بخصوص ملت کرد مانند شما و همفکرانتان فکر نکرده و نخواهیم کرد زیرا ما نیز دارای سرزمین و پرچم خود بوده و هستیم و تحت لوای دیگری نخواهیم بود. اما در صورت احترام متقابل و به رسمیت شناخته شدن حق و حقوقمان و برابریمان میتوانیم با مشارکت همه جانبه ملیتهای دیگر ایران و خارج از نظام ولایت فقیه شما در اداره امور کشور سهیم گشته و برای آزادی و آبادانی ایران سعی و تلاش نمائیم. لازم به ذکر است دستاورد شما و نظامتان برای ملیتهای تحت ستم ایران و ایرانیان بجز نکبت و زجر و حقارت چیز دیگری به ارمغان نیاورده است. زمانی که حکومتتان از بدو روی کار آمدن در ٣٥ سال پیش در فکر توسعه و آبادانی گورستانها بود و در فکر ویرانی ایران که به آن نیز رسیدەاید نباید انتظار داشته باشید ملیتهای ساکن ایران در سالگرد سیاەترین روز کشورشان که همانا سیطره خفاشان سیاهی بر کشور بود در مراسم و نمایشی که با جمع کردن افراد از اقصی نقاط کشور و بعضا از کشورهای مانند پاکستان افغانستان جمع مینمائید و به تهران گسیل میدارید تا در جلوی دوربینهای خارجی نمایش داده و مردمی بودن نظامتان را به رخشان بکشانید دیگر رنگی ندارد.
راست میگوئید از خبرنگاران خارجی دعوت نمائید تا آزادانه در ایران تردد نموده و با سایر ملیتها و اقشار مختلف به گفتگو بنشینند در آنصورت مشخص خواهد شد تا چه اندازه نظامتان دارای مشرعیت قانونی و مردمیست. زیرا همچنان که گفته شد نظامتان از روز نخستین با اعدام، ترور، قتل، تجاوز، شکنجه و گورستان پیوند خورده است و چنین نظامی در نهایت با شکست و زوال روبرو خواهد شد، زیرا ملیتهای مبارز امروز دیگر سیاهی، ظلم، بی عدالتی و از همه مهمتر دیکتاتوری نعلین را بیشتر از این بر نمیتابند و باید مجددا به آزادی، برابری، حق تعین سرنوشت، حقوق مساوی زن مرد که زنان مبارز و آزادیخواه نیمی از جمعیت فعال کشور را تشکیل میدهند، مشارکت تمامی ملیتهای تحت ستم در اداره کشور، با برقرای نظامی فدرال و دمکراتیک بار دیگر عزت و احترام و خود باوری را باید به ملیتهای ایران هدیه داد تا طعم تلخ این ٣٥ سال حکومت ظلم و ستم و استبداد در ذهنهای این نسل به فراموشی سپرده شود و نور آزادی و سپیدی جایگزین پلیدیها و سیاهی گردد. با اتحاد و همدلی میتوانیم به این هدف رسیده و دور از انتظار نمیباشد، زیرا شمارش معکوس سرنگونی نظامهای استبدادی و دیکتاتوری در منطقه شروع شده و اینبار با چشمانی باز و هوشیارانەتر به پا خواهیم خواست زیرا تجربه تلخ گذشته را نیز همراه داریم و پیروز خواهیم گشت. نسلهای آینده به ما افتخار خواهند کرد و با غرور از تک تک ما که توانستەایم آزادی و رفاه و برابری را برایشان به ارمغان بیاوریم سخن خواهند گفت.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد
٣٥ سال پس از روی کار آمدن و اسقرار جمهوری ولایت فقیه در ایران، آیا این انقلابی بود که ملیتهای ایرانی از آن پشتیبانی نمودند و همراه با سایر ملیتهای ساکن ایران برایش به خیابانها ریختند، شهید دادند و نظامی مستبد و دیکتاتوری را ساقط نمودند؟ آیا این ملیتها خواستار آزادی، استقلال و حقوق حقه خود نبودند؟ مگر میخواستند جای دیکتاتوری پوتین پوشان را با نعل پوشان و تاج را با عمامه تغیر دهند؟ خیر ملت تشنه آزادی و نفس کشیدن بودند و هیچگاه در این فکر نبودند دوباره خود را اسیر نظامی کنند که از درون این ملیتها بیرون نیامده باشد. دمکراسی برقرار گردد بین ملیتهای ساکن ایران دیگر هیچ تبعیضی صورت نگیرد، همگی دارای حقوق برابر و مساوی باشند و خود را در سرنوشت مملکتشان سهیم بدانند؛ به آرایشان احترام گذاشته شود، غرور ملی و ملیتیشان حفظ شود و در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی سهیم باشند و در کل در امور اجرائی مملکت مشارکت داشته باشند. نه اینکه به عللی واهی از این مشارکت که حق مسلمشان بود به حاشیه رانده شوند. نظام ولایت فقیه با در دست گرفتن قدرت و اسقرارش اولین جنایتهای ضد بشری خود را از کردستان و ترکمن صحرا آغاز نمود و به سایر ملیتهای دیگر نیز کشاند و پس از ٣٥ سال هنوز این سیاست سرکوب ادامه داشته و با اسقرار این نظام ادامه خواهد داشت.
ما ملت کرد هیچگاه فرمان خمینی را برای سرکوب مسالمت آمیز ومدنی و دموکراسیخواهی خود فراموش نخواهیم کرد. که چگونه وحشیانه به کردستان یورش آورده و حکم جهاد ولیشان را به اجرا گذاشتند و باعث کشته شدن شمار زیادی از کودکان، زنان، سالخوردگان و تخریب شهرها و روستاها شدند و مانند مغولان آنچه بر سر راهشان بود نابود کردند. با فرستادن خون آشامی مانند خلخالی که نماینده مستقیم خمینی و به اصطلاح حاکم شرع بود با برگزاری دادگاههای صحرائی چند دقیقەای و حتی در بسیاری از مواقع غیابا دستور اعدام جوانان رشید و بی دفاع ملتمان را صادر میکرد و آنان را به جوخهای اعدام میسپرد. سپس خمینی اعلام نمود ما ملیتهای دیگری نداریم و امت اسلامی هستیم و در اسلام ملیت معنی ندارد و باعث شکست مذاکرات شدند، فشار و سرکوب و حلقه محاصره اقتصادی را در کردستان تنگتر نمودند. اینان اکنون در تبلیغات درون مرزی و برون مرزیشان از محاصره نوار غزه شکایت میکنند مگر فراموش کردەاند محاصره کردستان به مراتب شدیدتر از محاصره امروز غزه بود. مگر ما ملت کرد نیز مسلمان نبودیم که آنچنان ما را محاصره اقتصادی نموده بودید؟ آیا تاکنون به خاطر این عمل غیر اخلاقی و غیرانسانی از این ملت شریف عذرخواهی نمودەاید؟ دستاورد شما برای ملیتهای ایران ٨ سال جنگ خانمانسوز و بی نتیجه و کشتار صدها هزار نفر، مفقودالاثر شدن هزاران نفر، معلولیت و آسیبهای روحی روانی و تخریب زیر ساختهای کشور بود. پس از جنگ سناریوی به اصطلاح دوران سازندگی را با مشارکت هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشتید تا مزه تلخ سرکشیدن جام زهر را و فشار روز افزون ملت را کم کرده و آن سرمایه اندکی که باقی مانده بود به سپاه و سایرین واگذار نمودید که آنان را راضی نگه داشته و اعتراضات به حق ملیتهای ایرانی را سرکوب نمائید. برای زهر چشم گرفتن از ملت و ترساندنشان دست به کشتار فجیع زندانیان سیاسی زدید که هر گونه صدای احتمالی اعتراضی را در نطفه خفه نمائید و کسانی همراهتان بودند که امروز خود آنان در حصر میباشند و شاید روزی این تصور را نمیکردند که انقلابشان و ولیشان حتی به فرزندانش که زائیده این ایدئولوژی سیاه هستند نیز بخاطر منافعش رحم نخواهد کرد. شما دست به ترور و قتل فعالین سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج از مرزهای ولایت فقیه زدید و بهترین فرزندان ملت کرد شهیدان دکتر عبدالرحمان قاسملو و دکتر شرفکندی و همراهانشان را به طور ناجوانمردانه و غیر انسانی و اخلاقی به شهادت رساندید و هیچگاه این تصور را نمیکردید که خون زلال این شهیدان باعث محکومیت سران جنایتکارتان در دادگاه میکونوس گردد و شما را به عنوان تروریست به جهان معرفی نمایند. این شهیدان بزرگوار حتی با شهادتشان نیات پلید و تروریستی نظامتان را به جهانیان معرفی نمودند. بله ما ملتی هستیم که با شهادتمان نیز نظامتان را به چالش کشیده و خواهیم کشید. شما از پیکر عزیزانمان که ناجوانمردانه اعدام مینمائید هراسانید و پیکر مطهرشان را به خانوادهایشان تحویل نمیدهد تا شاید بتوانید جلوی یک اعتراض مسالمت آمیز را بگیرید. اینان شهیدان زندەای هستند که در درون قلب و فکر تک تک ما جای دارند پس شما هراسان باشید.
دستاورد دیگر شما خاتمی بود و زمانی او را به خدمت گرفتید که جامعه از فساد، باندبازی و حیف و میل سرمایەهای ملی به ستوە آمده و احتمال یک اعتراض همگانی میرفت. این سید خندان یا به قول خودش که اذعان کرد در حد یک آبدارچی بود بار دیگر نظامتان را در داخل و خارج برای مدتی بیمه نمود. باز هم نتوانستید جلوی اعتراضات به حق ملت را بگیرید و ملت شجاع بار دیگر به خیابانها ریختند و صدای اعتراضشان را به گوشتان رساندند و آنچنان بی رحمانه به دانشگاه این مهد دانش و فرهنگ و فریختەگی یورش وحشیانه بردید که منجر به ثبت سند سیاه دیگری در پرونده نظامتان گردید.
همزمان دست به قتل دگراندیشان؛ بهائیان و بستن روزنامەهائی زدید که از بتن خوتان سر در آورده بودند و توان شنیدن انتقاداتی هر چند کوچک را برنتابیدید.
سپس با آوردن احمدینژاد چهره واقعی نظام و افکار ولی فقیه را که نظراتشان به هم نزدیک بود ، این بلائی را سر ملیتها و کشور آوردەاید که جای بحث و گفتگو ندارد. میتوان بهترین هدیەاش به ملت فقر بیشتر و خواری، ذلت ومقام انسانیت باشد. برای به دست آوردن سبد کالای دولت تدبیر و امید آنچنان از سر و کول هم بالا میروند که بیننده فکر میکند این ملت از گرسنگان فقیرترین کشورهای جهان امروزند. باید به ولی فقیه تبریک گفت برای نزدیکی و همفکریش با رئیس جمهورش که این چنین متفکرانه کشور را اداره میکنند و دائیه حکومت بر جهان را دارند. هدیه دیگر نظام و انقلاب به مردم حسن روحانی است که با تکیه بر صندلی انتصابی ریاست جمهوری اولین اقدامش اعدام زندانیان ملیتهای کرد، عرب و بلوچ بود تا او نیز در این مقام از اسلافش عقب نمانده و سهمی در ضدیت و مخالفت با ملیتها داشته باشد و خودنمائی نموده و نشان دهد او نیز میتواند هر صدای آزادیخواهی را در گلو خفه نماید.
حسن روحانی در ١٤ بهمن ١٣٩٢ میگوید: در جهموری اسلامی ایران یک پرچم و یک پرچمدار وجود دارد و آنهم مقام معظم رهبری است و همه باید تحت لوای همان پرچم حرکت کنند و اینکه پرچم دیگری باشد نه عقلی است و نه شرعی. باید به روحانی متذکر شد این ایده و فکر طیف شما ولایتمداران است که منفعف و سرمایه و چپاول این مملکت را تحت لوای خامنه ای میبینید، در حالی که ما ملیتهای ایران بخصوص ملت کرد مانند شما و همفکرانتان فکر نکرده و نخواهیم کرد زیرا ما نیز دارای سرزمین و پرچم خود بوده و هستیم و تحت لوای دیگری نخواهیم بود. اما در صورت احترام متقابل و به رسمیت شناخته شدن حق و حقوقمان و برابریمان میتوانیم با مشارکت همه جانبه ملیتهای دیگر ایران و خارج از نظام ولایت فقیه شما در اداره امور کشور سهیم گشته و برای آزادی و آبادانی ایران سعی و تلاش نمائیم. لازم به ذکر است دستاورد شما و نظامتان برای ملیتهای تحت ستم ایران و ایرانیان بجز نکبت و زجر و حقارت چیز دیگری به ارمغان نیاورده است. زمانی که حکومتتان از بدو روی کار آمدن در ٣٥ سال پیش در فکر توسعه و آبادانی گورستانها بود و در فکر ویرانی ایران که به آن نیز رسیدەاید نباید انتظار داشته باشید ملیتهای ساکن ایران در سالگرد سیاەترین روز کشورشان که همانا سیطره خفاشان سیاهی بر کشور بود در مراسم و نمایشی که با جمع کردن افراد از اقصی نقاط کشور و بعضا از کشورهای مانند پاکستان افغانستان جمع مینمائید و به تهران گسیل میدارید تا در جلوی دوربینهای خارجی نمایش داده و مردمی بودن نظامتان را به رخشان بکشانید دیگر رنگی ندارد.
راست میگوئید از خبرنگاران خارجی دعوت نمائید تا آزادانه در ایران تردد نموده و با سایر ملیتها و اقشار مختلف به گفتگو بنشینند در آنصورت مشخص خواهد شد تا چه اندازه نظامتان دارای مشرعیت قانونی و مردمیست. زیرا همچنان که گفته شد نظامتان از روز نخستین با اعدام، ترور، قتل، تجاوز، شکنجه و گورستان پیوند خورده است و چنین نظامی در نهایت با شکست و زوال روبرو خواهد شد، زیرا ملیتهای مبارز امروز دیگر سیاهی، ظلم، بی عدالتی و از همه مهمتر دیکتاتوری نعلین را بیشتر از این بر نمیتابند و باید مجددا به آزادی، برابری، حق تعین سرنوشت، حقوق مساوی زن مرد که زنان مبارز و آزادیخواه نیمی از جمعیت فعال کشور را تشکیل میدهند، مشارکت تمامی ملیتهای تحت ستم در اداره کشور، با برقرای نظامی فدرال و دمکراتیک بار دیگر عزت و احترام و خود باوری را باید به ملیتهای ایران هدیه داد تا طعم تلخ این ٣٥ سال حکومت ظلم و ستم و استبداد در ذهنهای این نسل به فراموشی سپرده شود و نور آزادی و سپیدی جایگزین پلیدیها و سیاهی گردد. با اتحاد و همدلی میتوانیم به این هدف رسیده و دور از انتظار نمیباشد، زیرا شمارش معکوس سرنگونی نظامهای استبدادی و دیکتاتوری در منطقه شروع شده و اینبار با چشمانی باز و هوشیارانەتر به پا خواهیم خواست زیرا تجربه تلخ گذشته را نیز همراه داریم و پیروز خواهیم گشت. نسلهای آینده به ما افتخار خواهند کرد و با غرور از تک تک ما که توانستەایم آزادی و رفاه و برابری را برایشان به ارمغان بیاوریم سخن خواهند گفت.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد