عنایت دشتی
رابطە کار مملکت قابل درک بیشتر است و هیچ چیزی بدون نظر مردم از زیر رد و بدل نخواهد شد، در همین رابطە بە مردم امکان آن دادە میشود کە در امور مملکتی تاثیر قابل ملاحظە داشتە باشد در رابطە با ایالات فدرال بنا بە اینکە تمرکز قدرتی در حکومتهای فدرال باقی نمیماند و تقسیم قدرت بین ایالات فدرالی وجود دارد این ایالاتها برای رد و بدل کردن تجارب نیاز بیشتر بە داشتن ارتباطات سالم و همکاریهای متنوع دارند، پس بر خلاف گروههایی کە فدرالیزم را عامل هرج و مرج تشخیص میدهند، میتوان در حکومت فدرالی مناسبات ایالات فدرال را الگویی از دموکراسی و حقوق ملیتها بیان کرد، بە طور کلی وظایف هر نظام فدرالی در کشوری چند ملیتی تمرکززدایی در قدرت سیاسی تقسیم عمودی قدرت سیاسی بین دولت فدرال و مناطق و بازسازی تقسیمات کشوری بر اساس نیازها و خواست ملیتهای تشکیل دهندە کشور و تشکیل ارگانهای سیاسی از آنها در چهار چوب یک واحد سیاسی بزرگتر کە نظام فدرالی نام دارد میباشد، بە این معنی اساسیترین رسالت فدرالیزم در ملیتها با بافت ملی متنوع پاسخ بجای بە مسئلە ملی میباشد، تجربە نشان دادە است کشورهایی کە دارای ملیتهای مختلف میباشند از ساختار حکومت فدرالی برای ادارە امور جامعە استفادە نکردە باشند همیشە دچار نیگرانیها و سرکوبگری گردیدە است.
بیشتر از نیمی از حرکتهای ملی دموکراتیک در کشورهایی موجود است کە دارای بافت چند ملیتی میباشند و اکثر این دولتها برای جلوگیری از ناامنیها و اعتراضات مملکت خود و رفع ستمهای ملی از نظام فدرالی برای ادارە کشور استفادە کامل نمودەاند و زندگی و آسایش ملت را بە سوی پیشرفت هدایت نمودەاند، جای شک و تردید است کە کسانی بر این باورند کە فدرالیزم مناسب ملت کورد در کشورهای ایران، عراق و ترکیە نیست در حالی کە همە ملزومات یک حکومت فدرالی در این کشورها کە نیمی از آن را ملت کرد تشکیل میدهد میباشد، یکی اینکە این کشورها دارای مردمانی چند ملیتی هستند و برای هیچ ملیتی قابل قبول نیست کە ملتی بر ملیتهای دیگر حکمفرما باشد و آنها را از شهرواندان دوم آن کشور بخواند، دوم اینکە از نظر جغرافیای این کشورها وسیع میباشند و برای رسیدگی بە امورات منطقیەای هم نیاز بە داشتن قدرتهای در منطقە میباشند، سوم این کە از نظر تاریخی همیشە این ملیتها برای بە دست آوردن حقوق اجتماعی و سیاسی خود با حکومتهای موجود در جدال و مبارزە بودەاند، چهارم اینکە کدام یک از این کشورها مترقی و پیشرفتەاند جهت حفظ تمامیت ارضی خود بە حفظ حاکمیت ملیت بالادست بە سرکوب و وحشیگری مشغول بدەاند.
لازم بە ذکر است کردستان سرزمینی است کە سرمایەداری بە طور کلی نتوانستە است رشد کند و این هم از سوی حکومتهای سرکوبگر و دیکتاتور حاکم بە کردستان میباشد کە اجازە رشد را نە تنها بە سرمایەداری و اقتصاد ملت کرد ندادە است بلکە همیشە سعی کردە است کە فرهنگ و کلتور این ملت را بە عقب هدایت کند و اجازە هیچ نوع رشت فکری بە این ملت را ندادە و در فکر ژینوساید ملت کرد بودەاند.
حکومت فدرالی در کردستان هم از نظر شرایط موجود و هم از نظرجهانی خواستی معقول و مناسب برای ملت کورد است، در نهایت ایجاد حکومت فدرالی این زمینە را آمادە میسازد کە ملت کرد قبل از ایجاد کشور مستقل خود بوی دموکراسی و حقوق انسانها را در مشام خود حس کند، فدرالیزمی کە ملت کرد میتوانند بە آن اکتفا کنند این است؛ سازماندهی دولتهای ایالتی در یک کشور واحد سیاسی و یا کشور فدرال میباشد، هر ایالت فدرال باید از یک قانون مستقل و متمرکز پیروی کند و دولت فدرال باید دارای مجلس و کابینە دولت و وزارتخانەها و سیستم اداری خود باشد دولت فدرال باید از استقلال مالی و حق اخذ مالیات و عوارض برخوردار باشد استقلال کامل ایالتها در حوزە فرهنگ باید بە تکامل برسد و تامین شود، آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی باید بە کلی فدرالیزە شود، و هر ایالتی باید بتواند از نظام آموزشی مستقل خود برخوردار باشد.
برای حفظ حقوق ملت یک نیروی عمومی لازم است بنابر این تاسیس یک نیرو بە منظور حفظ مصالح عمومی است نە برای تامین کسانی کە امور مملکت فدرال را در دست دارند و آن نیرو ارتش حکومت فدرال میباشد کە در امور مسائل داخلی حق دخالت نداشتە باشد چنانکە تنها حراست مرزهای کشور را بر عهدە دارد، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و آزادی بیان و عقیدە و ایجاد حزب و سازمانها و ارگانها در حکومت فدرال باید موجود باشد کە مردم بتوانند آزادانە نظرات و دیدگاههای خود را چاپ و منتشر کنند، برای ابراز عقاید و نظرات مختلف نباید مردم را بە ارگانهای قضایی کشاند در صورتی کە این عقاید بە اتحاد ملت زربە سیاسی وارد نسازد.
پس در این بارە بە نتیجە میرسیم کە برای ایجاد حکومتی فدرالی در کردستان باید مبارزە کرد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد
رابطە کار مملکت قابل درک بیشتر است و هیچ چیزی بدون نظر مردم از زیر رد و بدل نخواهد شد، در همین رابطە بە مردم امکان آن دادە میشود کە در امور مملکتی تاثیر قابل ملاحظە داشتە باشد در رابطە با ایالات فدرال بنا بە اینکە تمرکز قدرتی در حکومتهای فدرال باقی نمیماند و تقسیم قدرت بین ایالات فدرالی وجود دارد این ایالاتها برای رد و بدل کردن تجارب نیاز بیشتر بە داشتن ارتباطات سالم و همکاریهای متنوع دارند، پس بر خلاف گروههایی کە فدرالیزم را عامل هرج و مرج تشخیص میدهند، میتوان در حکومت فدرالی مناسبات ایالات فدرال را الگویی از دموکراسی و حقوق ملیتها بیان کرد، بە طور کلی وظایف هر نظام فدرالی در کشوری چند ملیتی تمرکززدایی در قدرت سیاسی تقسیم عمودی قدرت سیاسی بین دولت فدرال و مناطق و بازسازی تقسیمات کشوری بر اساس نیازها و خواست ملیتهای تشکیل دهندە کشور و تشکیل ارگانهای سیاسی از آنها در چهار چوب یک واحد سیاسی بزرگتر کە نظام فدرالی نام دارد میباشد، بە این معنی اساسیترین رسالت فدرالیزم در ملیتها با بافت ملی متنوع پاسخ بجای بە مسئلە ملی میباشد، تجربە نشان دادە است کشورهایی کە دارای ملیتهای مختلف میباشند از ساختار حکومت فدرالی برای ادارە امور جامعە استفادە نکردە باشند همیشە دچار نیگرانیها و سرکوبگری گردیدە است.
بیشتر از نیمی از حرکتهای ملی دموکراتیک در کشورهایی موجود است کە دارای بافت چند ملیتی میباشند و اکثر این دولتها برای جلوگیری از ناامنیها و اعتراضات مملکت خود و رفع ستمهای ملی از نظام فدرالی برای ادارە کشور استفادە کامل نمودەاند و زندگی و آسایش ملت را بە سوی پیشرفت هدایت نمودەاند، جای شک و تردید است کە کسانی بر این باورند کە فدرالیزم مناسب ملت کورد در کشورهای ایران، عراق و ترکیە نیست در حالی کە همە ملزومات یک حکومت فدرالی در این کشورها کە نیمی از آن را ملت کرد تشکیل میدهد میباشد، یکی اینکە این کشورها دارای مردمانی چند ملیتی هستند و برای هیچ ملیتی قابل قبول نیست کە ملتی بر ملیتهای دیگر حکمفرما باشد و آنها را از شهرواندان دوم آن کشور بخواند، دوم اینکە از نظر جغرافیای این کشورها وسیع میباشند و برای رسیدگی بە امورات منطقیەای هم نیاز بە داشتن قدرتهای در منطقە میباشند، سوم این کە از نظر تاریخی همیشە این ملیتها برای بە دست آوردن حقوق اجتماعی و سیاسی خود با حکومتهای موجود در جدال و مبارزە بودەاند، چهارم اینکە کدام یک از این کشورها مترقی و پیشرفتەاند جهت حفظ تمامیت ارضی خود بە حفظ حاکمیت ملیت بالادست بە سرکوب و وحشیگری مشغول بدەاند.
لازم بە ذکر است کردستان سرزمینی است کە سرمایەداری بە طور کلی نتوانستە است رشد کند و این هم از سوی حکومتهای سرکوبگر و دیکتاتور حاکم بە کردستان میباشد کە اجازە رشد را نە تنها بە سرمایەداری و اقتصاد ملت کرد ندادە است بلکە همیشە سعی کردە است کە فرهنگ و کلتور این ملت را بە عقب هدایت کند و اجازە هیچ نوع رشت فکری بە این ملت را ندادە و در فکر ژینوساید ملت کرد بودەاند.
حکومت فدرالی در کردستان هم از نظر شرایط موجود و هم از نظرجهانی خواستی معقول و مناسب برای ملت کورد است، در نهایت ایجاد حکومت فدرالی این زمینە را آمادە میسازد کە ملت کرد قبل از ایجاد کشور مستقل خود بوی دموکراسی و حقوق انسانها را در مشام خود حس کند، فدرالیزمی کە ملت کرد میتوانند بە آن اکتفا کنند این است؛ سازماندهی دولتهای ایالتی در یک کشور واحد سیاسی و یا کشور فدرال میباشد، هر ایالت فدرال باید از یک قانون مستقل و متمرکز پیروی کند و دولت فدرال باید دارای مجلس و کابینە دولت و وزارتخانەها و سیستم اداری خود باشد دولت فدرال باید از استقلال مالی و حق اخذ مالیات و عوارض برخوردار باشد استقلال کامل ایالتها در حوزە فرهنگ باید بە تکامل برسد و تامین شود، آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی باید بە کلی فدرالیزە شود، و هر ایالتی باید بتواند از نظام آموزشی مستقل خود برخوردار باشد.
برای حفظ حقوق ملت یک نیروی عمومی لازم است بنابر این تاسیس یک نیرو بە منظور حفظ مصالح عمومی است نە برای تامین کسانی کە امور مملکت فدرال را در دست دارند و آن نیرو ارتش حکومت فدرال میباشد کە در امور مسائل داخلی حق دخالت نداشتە باشد چنانکە تنها حراست مرزهای کشور را بر عهدە دارد، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و آزادی بیان و عقیدە و ایجاد حزب و سازمانها و ارگانها در حکومت فدرال باید موجود باشد کە مردم بتوانند آزادانە نظرات و دیدگاههای خود را چاپ و منتشر کنند، برای ابراز عقاید و نظرات مختلف نباید مردم را بە ارگانهای قضایی کشاند در صورتی کە این عقاید بە اتحاد ملت زربە سیاسی وارد نسازد.
پس در این بارە بە نتیجە میرسیم کە برای ایجاد حکومتی فدرالی در کردستان باید مبارزە کرد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد