کوردستان میدیا: پس از اجرای کنسرت موسیقی کُردی هنرمند استاد شهرام ناظری، رسانههای داخلی و خارجی ایران واکنشهای قابل تاملی را از خود نشان دادند و این مسئله در شبکههای اجتماعی تا حد بسیار گستردهای انعکاس یافته است.
کردستان میدیا برای بررسی هرچه بیشتر و پرداختن به زوایا و کم و کیف این کنش و واکنشهای گسترده به آوازهای کُردی استاد شهرام ناظری در کنسرت موسیقی کرمانشاه، گزارشی تهیە نمودە است.
در کنسرت چند روز پیش شهرام ناظری سه قطعه موسیقی فلکلور کُردی به اجرا درآمد.
در گام نخست پردازشی خواهیم داشت بر عناوین شماری از سایتهای فارسی و برای رعایت اصول متعارف رسانهای، عین آنچه را که در این رسانهها آمده است، قید میشود.
موسیقی ایرانی: شهرام ناظری یک ترانه ضد ملی خواند.
رجا نیوز: این ترانه قوم گرایانه و ضد پارسی شهرام ناظری باعث ایجاد فضایی خاص در کنسرت شد.
پارسینه: من فرزند کُرد هستم که فارسی نمیدانم، اما به زبان کُردی جان من به فدای تو که فارس هستی. اتفاقا این شعر مخالف قومیتهاست و میگوید جان من فدای تو که فارس هستی.
کردستان میدیا در تحلیل بیشتر این عناوین و اصطلاحات نامتعارف جانبدارانه با جناب آقای شریف فلاح نویسندە و مترجم کورد، مصاحبەای را ترتیب دادە کە شرح آن در ذیل آمدە است:
کوردستان میدیا: عصبانیت و واکنش شدید خبرگزاریهای وابسته به رژیم از ترانە شهرام ناظری به چه چیزی برمیگردد؟ آیا این ترانه هیچ تهدیدی برای ملت فارس ایجاد میکند؟
شریف فلاح: نخست این که، حکومت اسلامی ایران اصولا هیچ اعتقادی به وجود ملت و یا اقوام مختلف در ایران به جز ملت فرادست، یعنی ملت فارس ندارد، لذا نباید انتظار داشت که به وجود فرهنگ، زبان و فلکلور یک ملت مستقل اعتراف کند. اغلب این زبانو لهجهها را گویش مینامد و ترانه و موسیقی ملی اصیل این ملیتها را آوازهای محلی تعریف میکند. اما دلیل خشم ناشی از سروده اخیر شهرام ناظری بسیار واضح است، رژیم اسلامی در صدد است تا تمامی هنرمندان، بدیعان و شخصیتهای هنری و فرهنگی را در راستای منافع ایدئولوژیک مستهلک خود قرار دهد و از سویی دیگر، استاد شهرام ناظری سالیانی است که با زبان ملت فرادست آواز میخواند، حال در این مقطع و دوره حساس که مسئله ملی و زبان و تسلط فرهنگ کُرد و تکوین آگاهی ملی در کرمانشاه در حال پیشرفت و قوت گرفتن است، رژیم گویا معذب است. رژیم از این قضیه هراس دارد که این آگاهی ملی رشد پیدا کرده و توطئههایش برای تغییر دموگرافی سیاسی و فرهنگی کرمانشاه نقش بر آب شوند.
آنها پایگاه فرهنگی و موقعیت اجتماعی نخبگان فرهنگی را تهدیدی برای خود تلقی میکنند، چرا که موضع شخصیتی مثل شهرام ناظری بر افکار عمومی تاثیر بسزایی دارد و دقیقا همین مسئله است که حکومت را خشمگین و شتابزده کرده است وگرنه این آوازها از قدیمالایام بر زبان مردم بوده و یک ملودی کهن فلکلور است.
کوردستان میدیا: چه چیزی در کرد، فارسی نمیداند نهفته است که فارسها را عصبانی میکند؟ یا بهتر بگوییم، آیا مسئله کرد برای فارس چه خطری دارد؟
شریف فلاح: کُرد فارسی میداند و بسیارند ادبا، نویسندگان و ماموستاهای کُردی که فارسی را بهتر از خود فارسها میدانند، برای اثبات این قضیه مستندات بسیاری وجود دارد من جمله اینکه زبان و فرهنگ فارسی غنی و دارای تاریخی کهن بوده و این حکومت مالک آن نیست. مسئله این است که نه گفتن کُرد، حکومت رابه ستوه آورده و کاخ قدرت آنها را به لرزه افکنده است، این نه، منشور مواضع سیاسی و عقیدتی است.
دقیقا مسئلهای به نام کُرد بودن از طریق زبان و فرهنگ در حال شکلگیری است، بالاخص در مناطق کرمانشاه و ایلام که رژیم رویاهای بسیاری برای آن در سر میپروراند. مسئله هویت کُردی مدتهاست که در حال سیری تکاملی و رو به رشد است. نه، تهدیدی برای فارس بودن که نیست، بلکه چنانچه این کُرد بودن بر مبنای زبان، تاریخ، فرهنگ و هنر باشد، میتواند در نقش بزرگترین پشتیبان و حامی زبان فارسی ظاهر شود و از زوال آن ممانعت کند. اما این تهدیدی که رژیم نوک پیکان آن را رو به خود میبیند، نشانههایی از تبدیل احساس تعلق به منطق کاربردی است، که به آگاهی عمومی مبدل گردیده و در بین مردم ریشه دوانیده است. نهایتا این مسئله به تهدیدی برای حیات رژیمی منجر شده که ٣٥ سال است در حال نفی و انکار موجودیت و همزیستی کُردهاست.
کوردستان میدیا: برخی از خبرگزاریهای فارسزبان وابسته به رژیم اسلامی ایران، ترانه شهرام ناظری را شرمآور وصف کردە بودند، چه چیزی در ترانه من کرماشانیم، فارسی نیەزانم وجود دارد که از سوی فارسها به عنوان شرمآور بودن عنوان شدە است؟
شریف فلاح: جمهوری اسلامی و عوامل آن که از ابداع هرگونه اصطلاح و مفهوم بی معنی برای تحقیر نخبگان کُرد، هیچ ابایی ندارند به همان دلایلی که ذکر شد، غضبناک شدهاند وگرنه این ترانه پر از احساس و شور و شوق زیباییشناختی است که از زبان یکی از فرزندان این مرز و بوم با زبان مادری ادا شده است. اصطلاح شرمآور را به کسی اطلاق میکنند که با زبان و فرهنگی غیر از مورد مطلوب آنان ترانه میسراید و لب به سخن میگشاید و به قول خود آنها ضد ملی بوده و از خط و مسیر دلخواه آنان قدمی آن طرفتر گذاشته است. من کرماشانی فارسی نیزانم جملهی بسیار بلیغ و رسایی است که حتی اغلب فارسها نیز آن را میفهمند. واگنر میگوید: آواز و سروده، تصنیف شور و شوق و اشتیاق است. یعنی، من یک کرمانشاهیم و فارسی بلد نیستم، فارسی ندانستن کفر نیست، آیا اگر جمله من شیرازیم، کوردی نمیدانم بر زبان یک فارس شیرازی و یا اصفهانی جاری میشد، ضد ملی تلقی میگردد؟ آیا برای او مایه شرم نیست که آنچه هست را به زبان بیاورد؟ قدرت انحصارطلب و ستیزهجو درصدد است تا، من، شما، او و هرکس دیگری در جغرافیا باب میل او بیاندیشیم. آنها دقیقا از این مسئله میترسند که ملیتهای ایران در حال رسیدن به اوج خودآگاهی ملیاند و یک نه به کل موجودیت رژیم میگویند، مسئله بسیار عمیقتر از آنچه است که در یک جمله تقلیل پیدا کند.
طرح این مسئله درست در جایی مایه ننگ است که افکار عمومی در سراسر جهان از مسئله ملیتهای ایران اطلاع یافتهاند و این موضوع به مسئله روز مبدل گشته است. منظور آشکار و واضح است، رژیم اسلامی ایران میخواهد عزت، احترام و شکوه ملیتهای ایران را درهم بشکند. وگرنه شعر و ترانه صرفا دستاویزی است برای رژیم، مقصود من از کعبه و بتخانه تویی / مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه .
کوردستان میدیا: واکنش شدید فعالین کرد در کردستان ایران و پشتیبانی آنان از این هنرمند ملی کرد، چه پیامی برای رژیم اسلامی ایران به دنبال دارد؟
شریف فلاح: واکنشها و حمایتهای فعالین فرهنگی کُردستان ایران از شهرام ناظری، حاوی پیام مشخصیست که از تاریخ پنجاه سالهی پر از فداکاری ملت سربرآورده است. هرچند این پشتیبانی بیشتر محدود به فضای مجازیست، اما همین نیز رژیم حاکم را تحریک کرده و تا جایی که توانستند، با حملات لفظی و هتک حرمتاین هنرمند کُرد، عصبانیت خود را از ملت کُرد به وضوح نشان دهند.
این پیام از یک سو تشویش درون نظام رژیم اسلامی بوده و از سویی دیگر تلنگری به کسانی بود که تاکنون خود را دربند و وابستگی رژیم قرار داده بودهاند و در حال حاضر زمان آن رسیده است که به مبارزین بپیوندند، آنها باید به جملهی معروف کُردها رجوع کنند که میگوید: سنگ در جای خود استوار است.
کوردستان میدیا: مسئولین رژیم اسلامی ایران و شماری از فارسهای فاشیست پس از اجرای ترانه شهرام ناظری مبهوت و بهتزده شدند، آیا وضعیت کنونی رژیم ایران به اندازەای متزلزل گشته است که با یک ترانه به لرزه میافتد، یا استقبال چشمگیر از این کنسرت باعث احساس خطر رژیم شدە است؟
شریف فلاح: هر دو موضوع در این باره صدق میکند، از سویی کاخ استبداد رژیم بر تفکر برخی انسان کجاندیش بنا نهاده شده و با کوچکترین لرزه به فروپاشی کامل نزدیک میشود و از سویی دیگر، استقبال عمومی مردم تشنه فرهنگ و زبان اصیل مادریشان که در انتظار نسیم آزادی هستند، رژیم را به عصبانیت و واکنشهای نامتعارف واداشته است، به همین خاطر نیز همچون مار زخمی در فکر انتقامجوییست. نمود این قضیه را عینا در رسانههای کج دهن نزدیک به رژیم دیدیم. اما این واکنش، هم هنرمند بزرگ خلق و هم ملت را برای دستیابی به مطالبات به حقشان، باورمندتر و راسختر میگرداند.
باید به این واقعیت رسیده باشیم که دههی ٩٠ در شرق کردستان، دههی آگاهی ملی و به خصوص فرهنگی و زبانی در دو استان کرمانشاه و ایلام از استانهای کُردستان ایران میباشد و این خیزش روز به روز منسجمتر به پیش میرود.
کردستان میدیا برای بررسی هرچه بیشتر و پرداختن به زوایا و کم و کیف این کنش و واکنشهای گسترده به آوازهای کُردی استاد شهرام ناظری در کنسرت موسیقی کرمانشاه، گزارشی تهیە نمودە است.
در کنسرت چند روز پیش شهرام ناظری سه قطعه موسیقی فلکلور کُردی به اجرا درآمد.
در گام نخست پردازشی خواهیم داشت بر عناوین شماری از سایتهای فارسی و برای رعایت اصول متعارف رسانهای، عین آنچه را که در این رسانهها آمده است، قید میشود.
موسیقی ایرانی: شهرام ناظری یک ترانه ضد ملی خواند.
رجا نیوز: این ترانه قوم گرایانه و ضد پارسی شهرام ناظری باعث ایجاد فضایی خاص در کنسرت شد.
پارسینه: من فرزند کُرد هستم که فارسی نمیدانم، اما به زبان کُردی جان من به فدای تو که فارس هستی. اتفاقا این شعر مخالف قومیتهاست و میگوید جان من فدای تو که فارس هستی.
کردستان میدیا در تحلیل بیشتر این عناوین و اصطلاحات نامتعارف جانبدارانه با جناب آقای شریف فلاح نویسندە و مترجم کورد، مصاحبەای را ترتیب دادە کە شرح آن در ذیل آمدە است:
شریف فلاح نویسندە و مترجم کورد
کوردستان میدیا: عصبانیت و واکنش شدید خبرگزاریهای وابسته به رژیم از ترانە شهرام ناظری به چه چیزی برمیگردد؟ آیا این ترانه هیچ تهدیدی برای ملت فارس ایجاد میکند؟
شریف فلاح: نخست این که، حکومت اسلامی ایران اصولا هیچ اعتقادی به وجود ملت و یا اقوام مختلف در ایران به جز ملت فرادست، یعنی ملت فارس ندارد، لذا نباید انتظار داشت که به وجود فرهنگ، زبان و فلکلور یک ملت مستقل اعتراف کند. اغلب این زبانو لهجهها را گویش مینامد و ترانه و موسیقی ملی اصیل این ملیتها را آوازهای محلی تعریف میکند. اما دلیل خشم ناشی از سروده اخیر شهرام ناظری بسیار واضح است، رژیم اسلامی در صدد است تا تمامی هنرمندان، بدیعان و شخصیتهای هنری و فرهنگی را در راستای منافع ایدئولوژیک مستهلک خود قرار دهد و از سویی دیگر، استاد شهرام ناظری سالیانی است که با زبان ملت فرادست آواز میخواند، حال در این مقطع و دوره حساس که مسئله ملی و زبان و تسلط فرهنگ کُرد و تکوین آگاهی ملی در کرمانشاه در حال پیشرفت و قوت گرفتن است، رژیم گویا معذب است. رژیم از این قضیه هراس دارد که این آگاهی ملی رشد پیدا کرده و توطئههایش برای تغییر دموگرافی سیاسی و فرهنگی کرمانشاه نقش بر آب شوند.
آنها پایگاه فرهنگی و موقعیت اجتماعی نخبگان فرهنگی را تهدیدی برای خود تلقی میکنند، چرا که موضع شخصیتی مثل شهرام ناظری بر افکار عمومی تاثیر بسزایی دارد و دقیقا همین مسئله است که حکومت را خشمگین و شتابزده کرده است وگرنه این آوازها از قدیمالایام بر زبان مردم بوده و یک ملودی کهن فلکلور است.
کوردستان میدیا: چه چیزی در کرد، فارسی نمیداند نهفته است که فارسها را عصبانی میکند؟ یا بهتر بگوییم، آیا مسئله کرد برای فارس چه خطری دارد؟
شریف فلاح: کُرد فارسی میداند و بسیارند ادبا، نویسندگان و ماموستاهای کُردی که فارسی را بهتر از خود فارسها میدانند، برای اثبات این قضیه مستندات بسیاری وجود دارد من جمله اینکه زبان و فرهنگ فارسی غنی و دارای تاریخی کهن بوده و این حکومت مالک آن نیست. مسئله این است که نه گفتن کُرد، حکومت رابه ستوه آورده و کاخ قدرت آنها را به لرزه افکنده است، این نه، منشور مواضع سیاسی و عقیدتی است.
دقیقا مسئلهای به نام کُرد بودن از طریق زبان و فرهنگ در حال شکلگیری است، بالاخص در مناطق کرمانشاه و ایلام که رژیم رویاهای بسیاری برای آن در سر میپروراند. مسئله هویت کُردی مدتهاست که در حال سیری تکاملی و رو به رشد است. نه، تهدیدی برای فارس بودن که نیست، بلکه چنانچه این کُرد بودن بر مبنای زبان، تاریخ، فرهنگ و هنر باشد، میتواند در نقش بزرگترین پشتیبان و حامی زبان فارسی ظاهر شود و از زوال آن ممانعت کند. اما این تهدیدی که رژیم نوک پیکان آن را رو به خود میبیند، نشانههایی از تبدیل احساس تعلق به منطق کاربردی است، که به آگاهی عمومی مبدل گردیده و در بین مردم ریشه دوانیده است. نهایتا این مسئله به تهدیدی برای حیات رژیمی منجر شده که ٣٥ سال است در حال نفی و انکار موجودیت و همزیستی کُردهاست.
کوردستان میدیا: برخی از خبرگزاریهای فارسزبان وابسته به رژیم اسلامی ایران، ترانه شهرام ناظری را شرمآور وصف کردە بودند، چه چیزی در ترانه من کرماشانیم، فارسی نیەزانم وجود دارد که از سوی فارسها به عنوان شرمآور بودن عنوان شدە است؟
شریف فلاح: جمهوری اسلامی و عوامل آن که از ابداع هرگونه اصطلاح و مفهوم بی معنی برای تحقیر نخبگان کُرد، هیچ ابایی ندارند به همان دلایلی که ذکر شد، غضبناک شدهاند وگرنه این ترانه پر از احساس و شور و شوق زیباییشناختی است که از زبان یکی از فرزندان این مرز و بوم با زبان مادری ادا شده است. اصطلاح شرمآور را به کسی اطلاق میکنند که با زبان و فرهنگی غیر از مورد مطلوب آنان ترانه میسراید و لب به سخن میگشاید و به قول خود آنها ضد ملی بوده و از خط و مسیر دلخواه آنان قدمی آن طرفتر گذاشته است. من کرماشانی فارسی نیزانم جملهی بسیار بلیغ و رسایی است که حتی اغلب فارسها نیز آن را میفهمند. واگنر میگوید: آواز و سروده، تصنیف شور و شوق و اشتیاق است. یعنی، من یک کرمانشاهیم و فارسی بلد نیستم، فارسی ندانستن کفر نیست، آیا اگر جمله من شیرازیم، کوردی نمیدانم بر زبان یک فارس شیرازی و یا اصفهانی جاری میشد، ضد ملی تلقی میگردد؟ آیا برای او مایه شرم نیست که آنچه هست را به زبان بیاورد؟ قدرت انحصارطلب و ستیزهجو درصدد است تا، من، شما، او و هرکس دیگری در جغرافیا باب میل او بیاندیشیم. آنها دقیقا از این مسئله میترسند که ملیتهای ایران در حال رسیدن به اوج خودآگاهی ملیاند و یک نه به کل موجودیت رژیم میگویند، مسئله بسیار عمیقتر از آنچه است که در یک جمله تقلیل پیدا کند.
طرح این مسئله درست در جایی مایه ننگ است که افکار عمومی در سراسر جهان از مسئله ملیتهای ایران اطلاع یافتهاند و این موضوع به مسئله روز مبدل گشته است. منظور آشکار و واضح است، رژیم اسلامی ایران میخواهد عزت، احترام و شکوه ملیتهای ایران را درهم بشکند. وگرنه شعر و ترانه صرفا دستاویزی است برای رژیم، مقصود من از کعبه و بتخانه تویی / مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه .
کوردستان میدیا: واکنش شدید فعالین کرد در کردستان ایران و پشتیبانی آنان از این هنرمند ملی کرد، چه پیامی برای رژیم اسلامی ایران به دنبال دارد؟
شریف فلاح: واکنشها و حمایتهای فعالین فرهنگی کُردستان ایران از شهرام ناظری، حاوی پیام مشخصیست که از تاریخ پنجاه سالهی پر از فداکاری ملت سربرآورده است. هرچند این پشتیبانی بیشتر محدود به فضای مجازیست، اما همین نیز رژیم حاکم را تحریک کرده و تا جایی که توانستند، با حملات لفظی و هتک حرمتاین هنرمند کُرد، عصبانیت خود را از ملت کُرد به وضوح نشان دهند.
این پیام از یک سو تشویش درون نظام رژیم اسلامی بوده و از سویی دیگر تلنگری به کسانی بود که تاکنون خود را دربند و وابستگی رژیم قرار داده بودهاند و در حال حاضر زمان آن رسیده است که به مبارزین بپیوندند، آنها باید به جملهی معروف کُردها رجوع کنند که میگوید: سنگ در جای خود استوار است.
کوردستان میدیا: مسئولین رژیم اسلامی ایران و شماری از فارسهای فاشیست پس از اجرای ترانه شهرام ناظری مبهوت و بهتزده شدند، آیا وضعیت کنونی رژیم ایران به اندازەای متزلزل گشته است که با یک ترانه به لرزه میافتد، یا استقبال چشمگیر از این کنسرت باعث احساس خطر رژیم شدە است؟
شریف فلاح: هر دو موضوع در این باره صدق میکند، از سویی کاخ استبداد رژیم بر تفکر برخی انسان کجاندیش بنا نهاده شده و با کوچکترین لرزه به فروپاشی کامل نزدیک میشود و از سویی دیگر، استقبال عمومی مردم تشنه فرهنگ و زبان اصیل مادریشان که در انتظار نسیم آزادی هستند، رژیم را به عصبانیت و واکنشهای نامتعارف واداشته است، به همین خاطر نیز همچون مار زخمی در فکر انتقامجوییست. نمود این قضیه را عینا در رسانههای کج دهن نزدیک به رژیم دیدیم. اما این واکنش، هم هنرمند بزرگ خلق و هم ملت را برای دستیابی به مطالبات به حقشان، باورمندتر و راسختر میگرداند.
باید به این واقعیت رسیده باشیم که دههی ٩٠ در شرق کردستان، دههی آگاهی ملی و به خصوص فرهنگی و زبانی در دو استان کرمانشاه و ایلام از استانهای کُردستان ایران میباشد و این خیزش روز به روز منسجمتر به پیش میرود.