کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

متن سخنان مصطفی هجری در مراسم ٢٥مین سالگرد شهدای وین در مقر دفتر سیاسی حزب دمکرات

21:38 - 5 مرداد 1393

کوردستان میدیا: مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، در مراسم بیست و پنجمین سالیاد شهدای وین که در مورخەی ٢٢ تیرماه در مقر دفتر سیاسی حزب دمکرات برگزار گردید، سخنانی در رابطه با دکتر قاسملو و شخصیت این شهید والامقام سخنانی ایراد نمود.

متن کامل سخنان مصطفی هجری عینأ در پی می‌آید:

هم‌میهنان گرامی!
مردم مبارز کردستان!
حضار محترم!

همانگونه که همگان استحضار دارند، ٢٥ سال پیش در چنین روزی، ٢٢ تیرماه سال ١٣٦٨ خورشیدی، برابر با ١٣ ژوئیه‌ی ١٩٨٩ میلادی، رفیق مبارز و اندیشمند بزرگ کرد، دکتر قاسملو به همراه عبدالله قادری آذر و دکتر فاضل رسول در وین، بر سر میز مذاکره توسط تروریست‌های جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیدند. ما نیز همانند سایر رهروان راه و مکتب دکتر قاسملو در نقاط مختلف سرزمینمان، در داخل و خارج، احساسات و عواطف و وفاداری خود را نسبت به راه آنان و نسبت به خون پاک شهیدان ابراز نموده و در این گردهمایی حاضر شده‌ایم تا از یک سو به نوبه‌ی خویش وفاداریمان را به راه شهیدانمان و در صدر همگی آنان پیشوا و دکتر قاسملو و هزاران شهید راه رهایی ملتمان ابراز نماییم و از سوی دیگر به جمهوری اسلامی، دشمن آزادی ملت‌ها و تمامی دشمنان ملت کرد بگوییم که 25 سال پس از شهادت دکتر قاسملو، برخلاف خواست و آرزوهای آنان، مبارزه و تلاش برای رهایی ملت کرد در تمامی بخش‌های کردستان نه تنها به پایان نرسیده، بلکه روز به روز نیرومندتر می‌شود. همچنین در این فرصت مایلم بار دیگر اقدام دولت وقت اتریش در قبال چنین فاجعه‌ای را که در این کشور روی داده بود و به جای آنکه تروریست‌ها را به دادگاه تحویل دهند تا به مجازات قانونی خویش برسند، آنها را با اسکورت راهی تهران نمودند تا پاداش جنایتشان را دریافت دارند، محکوم نماییم و به آنان بگوییم که دسیسه‌چینی علیه رهبران ملت کرد در هر بخشی و در هر برهه و زمانه‌ای از دیدگاه ملت کرد محکوم می‌باشد. همگی به یاد داریم پس از آنکه جمهوری اسلامی ایران در جنگ با عراق شکست خورد و قطعنامه‌ی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفت و آن را امضا نمود و آنگونه که خود می‌گویند، خمینی جام زهر شکست را نوشید، میلیون‌ها کشته و زخمی، کشوری ویران، ارتشی شکست‌خورده و سرافکنده، دستاورد رژیم تازه روی کار آمده‌ی جمهوری اسلامی برای ملیت‌های ایران بود، در حالی که آن همه خسارت و تلفات مالی و جانی به مردم ایران وارد شده بود به بهانه‌ی اینکه می‌خواهند از طریق کربلا قدس را آزاد کنند، در برابر دشمن به زانو در آمده و با خفت و خواری قطعنامه را امضا نمود. در چنان شرایط سیاسی‌ای که بر ایران و منطقه حکمفرما بود، دکتر قاسملوی اندیشمند که همواره در اندیشه‌ی حل مسأله‌ی کرد از راه مسالمت‌آمیز بود، بر این باور بود که دولتی که حاضر شده با دشمنی با آن همه خصومت که چنان خساراتی به وی وارد نموده، مذاکره کند، قطعنامه را امضا نموده و شکست را بپذیرد، منطقی نیست که از پذیرفتن خواست مردم خویش که خواهان آزادی در چهارچوب کشورشان هستند، خودداری نماید، از همین رو دکتر قاسملو با حسن نیت و به امید حل مسأله‌ی کرد پیشنهاد جمهوری اسلامی مبنی بر مذاکره را پذیرفته و عازم وین شد، لیکن متأسفانه معلوم شد که جمهوری اسلامی ایران نه تنها در اندیشه‌ی حل مسأله‌ی کرد از راه‌های صلح‌آمیز نیست، بلکه توطئه‌ای برای به شهادت رساندن دکتر قاسملو تدارک دیده که متأسفانه این توطئه به اجرا در آمد. دکتر قاسملو خدمت عظیمی به جنبش ملی کرد نمود، درست است که ایشان دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران بودند، اما خردمندی و اندیشه‌ی والای دکتر قاسملو از لحاظ سیاسی و از لحاظ درک اوضاع روز منطقه و جهان، بر سازمان‌های کردی در تمامی بخش‌های کردستان تأثیر گذاشته بود. دکتر قاسملو سیاستمداری واقع‌گرا و آینده‌نگر بود و مسائل را به دقت تحلیل می‌نمود.
دکتر قاسملو در آستانه‌ی سرنگونی رژیم شاهنشاهی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی که روزهای مالامال از هیجانات و احساسات بود، در موضع‌گیری‌هایش آینده‌نگر بود، به همین دلیل مواضع حزب دمکرات به رهبری دکتر قاسملو در آن زمان، مواضعی بودند که امروز نیز با گذشت 25 سال از مرگ وی هنوز تازه و به‌روز هستند. در آن زمان بسیاری از افراد و جریانات این مواضع را درک نمی‌کردند، هنگامی که حزب دمکرات کردستان ایران رفراندوم جمهوری اسلامی ایران را تحریم نمود و در رفراندوم شرکت نکرد، دکتر قاسملو اعلام نمود که این حکومت نخواهد توانست هیچ یک از خواست‌ها و مطالبات مردم و خلق‌های ایران را تأمین نماید. هنگامی که گروهی به نام دانشجویان مسلمان، سفارت آمریکا در تهران را تسخیر نمودند، دکتر قاسملو این اقدام غیرسیاسی را محکوم نمود و اعلام نمود که این حرکت مغایر با عرف و قوانین بین‌المللی است و نتایج و پیامدهای ناگوار این عمل گریبانگیر مردم ایران خواهد شد. در آن زمان بسیار بودند جریاناتی که حزب دمکرات را به دستاویز چنین موضعگیری‌هایی مورد انواع اتهامات قرار می‌دادند، اما هم‌اکنون با گذشت 25 سال از مرگ دکتر قاسملو و ٣٦ سال از زمامداری جمهوری اسلامی آشکار شده است که این موضع‌گیری‌ها تا چه اندازه دوراندیشانه و حکیمانه بوده‌اند.

دکتر قاسملو با احیای حزب دمکرات پس از سرنگونی جمهوری کردستان و شهادت رهبران و زندانی شدن مبارزان حزب دمکرات کردستان ایران که به تدریج حزب دمکرات را شدیداً تضعیف نمود، پس از سال‌های دهه‌ی 30 خورشیدی، وارد میدان مبارزات حزب دمکرات کردستان شد و با کار و تلاش و فکر و اندیشه‌ی والای خویش جان تازه‌ای در کالبد حزب دمکرات دمید و با تدوین برنامه و اساسنامه‌ای مترقیانه و مدرن و انسجام بخشیدن به صفوف حزب دمکرات، یک بار دیگر حزب دمکرات را با توانی اساسی و عظیم به میدان مبارزه باز گرداند. در این رابطه حزب دمکرات کردستان ایران مدیون شهید دکتر قاسملو است، دکتر قاسملو شخصیتی نبود که صرفاً در میان مردم کرد و حزب دمکرات و پیرامون آن شناخته شده باشد، شخصیتی بود که در آن دوران در میان شخصیت‌های معروف و مشهور اروپایی به عنوان یک اندیشمند شناخته شده بود. سطح بالای دانش و درک و رفتار مترقیانه‌ی دکتر قاسملو به گونه‌ای بود که هر کسی در صورت مراوده با وی تحت تأثیرش قرار می‌گرفت. بسیارند کسانی که درباره‌ی دکتر قاسملو نوشته‌اند و همگی در رابطه با دمکرات بودن و آزادی‌خواهی دکتر قاسملو و مبارزه‌ی بی‌امان وی برای دستیابی به حقوق ملی که حقی مشروع و برحق برای تمامی ملت‌های جهان می‌باشد، متفق‌القولند. دکتر برنارد کوشنر، وزیر سابق امور خارجه‌ی فرانسه که به همراه هیأت سازمان پزشکان بدون مرز به کردستان آمده و در میان مبارزان حزب دمکرات به پیشمرگ‌ها، مجروحان و مردم بی‌دفاع و زخمی خدمت می‌کرد، در سمیناری که در مورخه‌ی 21 ژوئن به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد شهادت دکتر قاسملو در یکی از سالن‌های پارلمان فرانسه برگزار شد، درباره‌ی دکتر قاسملو گفت: مبارزه‌ی حزب دمکرات به رهبری قاسملو دید ما را نسبت به مبارزات ملت کرد تغییر داد و راه جدیدی از این مبارزه را به ما نشان داد. در همان سمینار، پروفسور حمید بوز ارسلان، پژوهشگر و استاد دانشگاه‌ پاریس طی یک ارزیابی تحلیلی که در رابطه با کتاب کردستان و کرد دکتر قاسملو ارائه نمود، بر آن بود که آنگاه که عصر رونق چپ رادیکال بود، دکتر قاسملو به چپ دمکرات گرایش داشت. وی همچنین ادامه داد: از لحاظ علمی این کتاب نخستین کتابی است که با ارائه‌ی آمار و ارقام و اسناد جامعه‌شناسانه، جامعه‌ی کردستان را مورد تحلیل قرار داده، به گونه‌ای که حتی هم‌اکنون نیز هر پژوهشگری که بخواهد تحقیقی جدی در رابطه با کرد و کردستان انجام دهد، ناگزیر به استفاده از این کتاب خواهد بود. این‌ها نمونه‌هایی جدیدی از دیدگاه اروپایی‌ها درباره‌ی دکتر قاسملو است.

یکی دیگر از قربانیان فاجعه‌ی وین، شهید عبدالله قادر آذر است. کاک عبدالله قادری آذر را من به دلیل آن که هر دو اهل یک شهر بودیم، به خوبی می‌شناسم. وی سن و سال چندانی نداشت، در سال ١٣٣١ خورشیدی به دنیا آمد، لیکن از آنجا که به همراه دکتر قاسملو به افتخار شهادت نائل آمد، به عقیده‌ی من آنگونه که سزاوار شخصیت وی می‎باشد، حق مطلب در موردش ادا نشده است، به همین دلیل لازم می‌دانم که به طور خلاصه در رابطه با این شخصیت مبارز نکاتی را عرض کنم. کاک عبدالله در زمانی که به صفوف حزب دمکرات کردستان ایران پیوست، در شهر خود معلم بود. رفتار سرشار از نجابت، شکیبایی، تواضع و درک بالای وی باعث شده بود که در میان تمامی مردم شهر و به ویژه در میان جوانان از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار باشد. این صفات والا و آمادگی وی برای کار و تلاش و فداکاری و اعتقاد ژرف وی به رهایی ملتش سبب شده بود که در صفوف حزب نیز مدارج ترقی را به سرعت پیموده و مسئولیت‌های مختلفی را عهده‌دار شود و توانایی خویش را در ایفای مسئولیت‌هایش نشان دهد، زمانی که در جریان این فاجعه به شهادت رسید، عضو کمیته‌ی مرکزی و نماینده‌ی حزب دمکرات کردستان در بخش روابط بین‌الملل حزب در اروپا بود. کاک عبدالله به دلایل خاصی احساس کرده بود که آنچه جمهوری اسلامی از آن به عنوان مذاکره نام می‌برد، توطئه‌ای برای از بین بردن دکتر قاسملو است، به همین دلیل مایل نبود که ایشان نیز در این نشست‌ها شرکت کند، اما هنگامی که دکتر قاسملو بر حضور در این نشست‌ها اصرار نمود، کاک عبدالله علیرغم میل باطنی خویش وی را همراهی نمود و تا آخرین لحظه نیز در کنار وی بود. در حقیقت این نوعی فداکاری است که تنها ایمان ژرف وی به میهنش، به رهبرش و به راهش می‌توانست چنان روحیه و توانی به وی ببخشد که به سوی مرگ بشتابد.

دوستان گرامی!

همان‌گونه که اشاره کردم، ٢٥ سال از شهادت شهیدان وین می‌گذرد، در مدت این ٢٥ سال تغییراتی اساسی در دنیا و به ویژه در خاورمیانه حادث شده‌اند. شمار زیادی از دیکتاتورها توسط مردم تنگدست و بیزار از دیکتاتوری‌ سرنگون شده‌اند و فرایند دمکراسی و حرکت به سوی برقراری حکومت‌های مردمی در منطقه همچنان ادامه دارد. در ترکیه که در آن دوران آوردن نام کرد ممنوع بود، اکنون ملت کرد نمایندگان واقعی خود را به خواست خویش به پارلمان می‌فرستد و حکومت‌های محلی را در دست دارد که نمایندگان واقعی مردم اداره‌ی آنها را به عهده دارند و فرایند صلح و آشتی در جریان است که امیدواریم این فرایند هر چه زودتر به سود ملت کرد و تمامی مردم ترکیه تمام شود. در سوریه با اینکه اتحاد و انسجام مردم کرد در این بخش از کردستان هنوز تحقق نیافته است، با این حال بر این باوریم که کردهای سوریه چه در صورت سرنگونی بشار اسد و چه در صورت بقای وی از وضعیت سیاسی بهتری برخوردار خواهند شد. ما امیدواریم که خواهران و برادرانمان در این بخش از کردستان که پیش از این تحت ستم و بیداد حکومت بعثی سوریه بوده‌اند، بتوانند با اتحاد خویش بر دستاوردهایشان بیفزایند. در کردستان عراق، ملت کرد به حکومت خویش دست یافته که این یکی از آرزوها و آمال دکتر قاسملو و کلیه‌ی مبارزان کرد است که در این راه جان خویش را فدا نموده‌اند.

اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی هیچ تغییری در اندیشه‌ی دگم و واپسگرایانه‌ی این حکومت روی نداده و گشایشی مشاهده نمی‌گردد. اگر هم تغییری روی داده باشد، بازگشت به عقب، به سوی بسته شدن بیشتر فضا، ظلم و ستم و دیکتاتوری بیشتر است. سیستم این حکومت در برابر بیگانه خوار و زبون، اما در برابر مردم خویش مبتنی بر کاربرد سرکوب و ارعاب است. مقایسه کنید که پس از پایان جنگ ایران و عراق، زمانی که در برابر صدام حسین تن به آتش‌بس را پذیرفته و در برابر وی تسلیم شدند، اقدام به کشتار زندانیان سیاسی در زندان‌های ایران نمودند. شمار این زندانیان سیاسی که در آن زمان اعدام شدند، بین ٣ هزار تا ٥ هزار نفر است. این در حالی بود که مردم ایران تصور می‌کردند حال که جنگ ایران و عراق به پایان رسیده، حکومت جمهوری اسلامی به مردم روی خوش نشان خواهد داد و به آزادی، حق معیشت، حرمت و کرامت و شخصیت مردم و احترام خواهد گذاشت. لیکن این امر نه تنها محقق نشد، بلکه سرکوب و کشتار زندانیان سیاسی برخلاف عرف و قوانین بشری و بین‌المللی به اجرا در آمد. اینک پس از گذشت نزدیک به سی سال، این سناریو را در جمهوری اسلامی به نوع دیگری مشاهده می‌کنیم. مقصود من آن است که نشان بدهم که چگونه در جمهوری اسلامی تغییر و بازگشت به عقب اتفاق می‌افتد، همانگونه که استحضار دارید، جمهوری اسلامی ایران در مدت یک سال اخیر انتخاباتی فرمایشی برگزار نمود که در آن حسن روحانی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری وعده‌های بسیار زیادی به مردم ایران و به ملیت‌های ایران در رابطه با آزادی زندانیان سیاسی، در ارتباط با گشایش فضای سیاسی کشور به روی مردم، آزادی روزنامه‏نگاران، آزادی فعالیت زنان و کارگران و سایر اقشار و طبقات مردم و به ویژه ملیت‏ها و از جمله ملت کرد داد، اما علیرغم اینکه در برابر غرب به زانو درآمد و برای نجات خود از فروپاشی آماده بود که از غنی‏سازی اورانیوم با شرایطی که گروه 1+5 برایش تعیین نموده بود، دست بردارد که اکنون مشاهده می‏کنیم گام به‏گام این فرایند به پیش می‏رود. اما وعده‏ و وعیدهای روحانی و حکومت جمهوری اسلامی ایران به مردم ایران به طور کلی، کاملاً برعکس از آب درآمد. همان‏گونه که در رابطه با جنگ ایران و عراق بدان اشاره نمودم، در همین یک سال گذشته علیرغم وعده‏هایی که روحانی داده بود، ایران در زمینه‏ی اعدام زندانیان سیاسی، رتبه‏ی اول را به دست آورده است.

توقیف روزنامه‏ها، اعدام و زندانی نمودن فعالین ملیت‏های ایرانی به ویژه ملت کرد و سایر سرکوب‎ و ارعاب‏ها در زمینه‎های اجتماعی و اقتصادی در جامعه روزبه‏روز افزایش می‎یابد، اما جمهوری اسلامی تنها به این موارد اکتفا ننموده است.

جمهوری اسلامی ایران این اواخر به ماشین ترور جمعی مردم نه تنها در ایران بلکه در منطقه تبدیل شده است. ماشین جنگی بشار اسد با پول و سرباز و سلاح‏های جمهوری اسلامی ایران حرکت می‏کند، در این جنگ تاکنون بیش از ١٦٠ هزار نفر براساس آمارهای موثق کشته شده‏اند، صدها هزار نفر مجروح شده‏اند، ٥ میلیون نفر آواره شده‏اند و ٥،٥ میلیون نفر خانه‏هایشان بر اثر بمباران ویران شده‏ است که این دو رقم ٤٠% جمعیت کشور سوریه را در شامل می‎شود. همگی اینها با سیاست و سلاح و پول جمهوری اسلامی ایران به مرحله‏ی اجرا در می‏آیند. این در حالیست که بخش عظیمی از جمعیت ایران در زیر خط فقر زندگی می‏کنند، انواع بیماری‏ها و معضلات اجتماعی، کشور را فرا گرفته و جمهوری اسلامی ایران، راه‎حل تمامی مشکلات را چه در داخل و چه در خارج در جنگ و کشتار و سرکوب و آشوبگری جستجو کرده و می‏بیند و به هیچ راه‎حل دیگری و هیچ مسأله‏ی دیگری نمی‏اندیشد. آنچه اکنون در عراق به نام داعش مشاهده می‏کنیم، بخش اعظمی از آن به سیاست جمهوری اسلامی ایران باز می‏گردد که متأسفانه طرف‏های غربی اطلاعات بسیار اندکی از این مسأله دارند. جمهوری اسلامی ایران قریب به ٢ سال قبل با همکاری حکومت بشار اسد و دولت مالکی، صدها نفر از افراد خویش را در صفوف داعش نفوذ داد تا از این طریق بتواند حرکت‏های داعش را کنترل نماید و در این ارتباط موفق هم شد. یکی از این موفقیت‏ها این بود که هم در سوریه و هم در عراق با نشان دادن جنایات داعش و بزرگ‎نمایی این مسأله، کشورهای جهان را علیه داعش برای رهایی حکومت بشار اسد متحد نمود و در عراق نیز اکنون ما شاهدیم که در اصل این جریان برای سرکوب سنی‏ها در عراق می‏باشد. همگی ما از سیاست‏های داعش و تمام شاخه‏های القاعده آگاهی داریم که ضد بشری هستند، اما در این راستا توطئه‏های جمهوری اسلامی بسیار تأثیرگذار بوده‏اند. جمهوری اسلامی ایران علیه ثبات، آرامش، همزیستی، آبادانی و پیشرفت در سرتاسر منطقه‎ی خاورمیانه می‏باشد. جمهوری اسلامی ماندگاری و دوام خویش را به دو منظور اساسی در تنش و آشوب می‏بیند: نخست برای جمهوری اسلامی ایران، وجود عراق به عنوان کشوری آرام و با ثبات قابل قبول نیست. جمهوری اسلامی ایران اکنون نیز نگران پدید آمدن صدام حسین دیگری است که به رقیبی برای این رژیم بدل شود، به همین دلیل، می‏خواهد که در عراق همواره آشوب وجود داشته باشد و ایجاد اختلاف نه تنها میان سنی و شیعه و میان دولت بغداد و کردستان، بلکه در بین گروه‏های شیعی را نیز دنبال می‏کند.

سیاست جمهوری اسلامی در این رابطه، این است که موازنه‏ی قدرت را میان رقبا حفظ نماید. اگر مشاهده نمود که طرفی یا جریانی شکست می‏خورد، به او کمک می‏کند تا دوباره نیروی خود را باز یابد.

مسأله بسیار واضح است. اکنون آمریکا، انگلستان و غرب و به طور کلی اکثریت قریب به اتفاق کشورهای منطقه می‏پندارند که کنار گذاشتن مالکی از دور سوم نخست‎وزیری عراق، کمترین اقدام و گامی است که می‏توان برای دستیابی عراق آرامش برداشت، اما جمهوری اسلامی ایران تاکنون اجازه نداده است که مالکی عدم کاندیداتوری‎اش را در دور بعدی نخست‎وزیری عراق بپذیرد، به این دلیل نگران است که مبادا بعد از مالکی وضعیت عراق به سوی آرامش رفته و ثبات یابد. سیاست جمهوری اسلامی این است که هر بار یکی از جریان‏های مختلف را علیه دیگری تقویت نماید تا این جریان‏ها همواره محتاج وی باشند و در هنگام نیاز به جمهوری اسلامی پناه ببرند و جمهوری اسلامی نیز به آن‏ها کمک کند و نه تنها در عراق، بلکه در هر جایی که برایش میسر باشد، چه در کردستان و چه در هر کشور دیگری، این سیاست را به اجرا در می‏آورد، اما هرگز آرامش در منطقه را بر نمی‎تابد.

هدف دوم جمهوری اسلامی از ایجاد آشوب و اخلال این است که می‌خواهد به جهان و به ویژه غرب و به کشورهای منطقه اعلام نماید که تمام منطقه‎ی خاورمیانه دچار آشوب است و جنگ و مشکلات سراسر آن را فرا گرفته و تنها جمهوری اسلامی است که جزیره‎ی آرامش و ثبات در منطقه می‎باشد، بنابراین همه‎ی شما به من نیاز دارید، از من یاری بطلبید. اما همه از این موضوع آگاهی دارند که جزیره‎ای که جمهوری اسلامی ایران به نام جزیره‎ی آرامش از آن یاد می‎کند، دریای خروشانی است که امواج آن، مردم به ستوه‌آمده‎ی ایران هستند که روزبه‎روز نیرومندتر می‎شوند و در پی فرصتی هستند تا جمهوری دیکتاتوری اسلامی را سرنگون سازند و حکومت دلخواه خویش را بنیاد نهند و جمهوری اسلامی نیز به خوبی از این موضوع آگاهی دارد. به همین دلیل، کشوری که جمهوری اسلامی با عنوان جزیره‎ی آرامش از آن نام می‎برد، ظاهر شدن موی سر زنی، اعتصاب کارگری، مقاله‎ی روزنامه‎ای را که کمترین تفاوت و اختلافی با دیدگاه‌ها و نظرات جمهوری اسلامی را در بر داشته باشد، و حتی فکر آخوندی شیعه مذهب را که به این حکومت خدمت کرده، اما با دیدگاه‌ها و نظرات آن‎ها تفاوت داشته باشد و بویی از پشتیبانی مردم از آن به مشام برسد را بر نمی‎تابد و سرکوب می‎نماید و از بین می‎برد. حکومتی که ثبات داشته باشد، واهمه‌ای از این مسائل ندارد. از آزادی مردم نمی‎ترسد، بلکه به آزادی مردم افتخار می‎کند. آزادی، حکومت را نیرومند و توانمند می‎نماید و پشتیبانی و حمایت مردم را از حکومت دست‌یافتنی می‎کند. به همین دلیل، ما یقین داریم که جمهوری اسلامی برخلاف آنکه که درصدد است ظاهری نیرومند از خود به مردم ایران و منطقه و جهان نشان دهد، حکومتی است که در زمینه‎ی اقتصادی، نظامی و اکنون در اوج ضعف خویش قرار دارد، اغلب اقداماتی که انجام می‎دهد، ظاهری هستند و پایه و اساسی ندارند. به همین دلیل، اکنون جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری در سراشیبی سقوط قرار گرفته و از این موضوع دچار وحشت شده است.

بویژه برای جمهوری اسلامی بجز راه خشونت، سرکوب، آشوبگری و تفرقه‎اندازی هیچ راه چاره‎ای وجود ندارد و چنین حکومتی در دنیا دیگر قابل پذیرش نیست و هرچقدر هم که مردم تحت ظلم و ستم باشند، زیر بار این نوع از زمامداری و حکومت نخواهند رفت.

هم‎میهنان عزیز!

مایلم که در پایان سخنانم در رابطه با مسأله‎ای که هم‎اکنون در کردستان عراق جریان دارد و فرآیند سیاسی جدیدی در حال شکل‌گیری است، دیدگاه حزب دمکرات کردستان ایران را اعلام ‎نمایم. سخن از مسأله‎ی دو رفراندوم است. یکی برای منطقه‎ی کرکوک و مناطق وابسته به این استان و دوم رفراندومی برای مشخص نمودن حق تعیین سرنوشت ملت کرد در این بخش از کردستان.

تردیدی نیست که اکثریت مردم کرد، نه تنها در کردستان عراق بلکه در تمامی بخش‎های کردستان حق تعیین سرنوشت را حق مسلم خود می‎دانند. حزب دمکرات کردستان ایران ده‎ها سال است در راه رسیدن به این هدف شهید داده و فداکاری نموده است، بنابر این، برای ما به عنوان حزب دمکرات کردستان ایران، حق تعیین سرنوشت برای ملت کرد در کردستان عراق و سایر بخش‎های کردستان نه تنها قابل احترام، بلکه مورد حمایت ما با تمام توان و امکاناتمان است. اما مایلم که از دو نگرانی خودمان نیز سخن بگویم.

نخست: مسأله‎ی یکپارچگی مردم کردستان عراق در رابطه با این مسأله‎ی سرنوشت‎ساز است. ما مسأله را چنان می‎بینیم که ضامن تحقق حق تعیین سرنوشت انسجام و یکپارچگی مردم کرد بویژه در شرایط کنونی است که دشمنان ملت کرد و در رأس آنها جمهوری اسلامی ایران با تمام توان خویش می‌کوشند تا در صفوف مردم کرد در این بخش از کردستان شکاف و تفرقه بیاندازد. امیدواریم ملت کرد که در کردستان عراق سرنوشت خود را تعیین می‎نمایند، یکپارچه و متحد باشند.

دومین نگرانیمان این است که این مسأله از طرف خواهران و برادرانمان در کردستان عراق بررسی نشده باشد که تصمیم به اعلام استقلال و تعیین سرنوشت نیازمند قربانی دادن و تحمل بیشتر و شکیبایی و بردباری افزونتری است. نمی‌توان خواهان استقلال بود، اما از تمام امکانات زندگی برخوردار بود، بنزین موجود باشد، نان موجود باشد، کسی دچار دردسر نشود و گردی بر سر و روی کسی ننشیند، چنین چیزی در دنیا اتفاق نیافتاده است.

از همین روست که ما می‎گوییم اعلام استقلال، نتیجه‎اش برای کوتاه مدت، موانع و مشکلات گوناگون و مبارزه‎ای نوین برای مردم کرد در این بخش از کردستان خواهد بود. به همین دلیل، اگر ملت کرد خواهان استقلال است که برای همه باعث افتخار می‎باشد، باید تحمل این سختی‎ها را داشته باشد، بویژه که ما دشمنی همچون جمهوری اسلامی را در همسایگی داریم. لیکن در کنار تمام این مشکلاتی که هم‎اکنون پیش‎بینی می‎شود، اگر این مسأله با دقت بیشتری از طرف مردم کرد و رهبران سیاسی مورد بررسی قرار گرفته باشد، ممکن است این برهه بهترین وضعیت و بهترین زمان برای تعیین سرنوشت در این بخش از کردستان باشد. امیدوارم که رهبران کرد که مسئولیت بزرگی بر دوش دارند، در این رابطه تدابیر و تمهیدات سیاسی کامل را به عمل آورده باشند.

ما آرزو داریم که در این مرحله از مبارزات و تلاش‌های خواهران و برادرانمان در کردستان عراق شاهد موفقیت بسیار بزرگی باشیم. زیرا بر این باوریم که به نتیجه رساندن چنین تصمیمی نه تنها دستاوردی برای مردم کرد در کردستان عراق، بلکه موفقیتی برای ملت کرد در دیگر بخش‎ها و سرتاسر دنیا می‎باشد.

از همین رو، مسئولیت رهبران کرد و احزاب و سازمان‌های سیاسی در ایجاد همصدایی در تحلیل‌ها و دقت نظر در این مسأله از ضرورت تام و تمامی برخوردار است. زیرا این مسأله صرفاً مربوط به سرنوشت ملت کرد در این بخش از کردستان نیست، بلکه مربوط به تمامی بخش‌هاست و حتی می‌توانم بگویم که این تصمیم با فرایند دمکراتیزاسیون در سرتاسر خاورمیانه نیز مرتبط است.

ما بعنوان حزب دمکرات کردستان ایران، با نگرانی پیگیر این روند هستیم، لیکن آنچه در این رابطه برای پیروزی این فرایند مورد نیاز ‎باشد، ما به عنوان انجام وظیفه‎ای ملی حاضر به انجام آن هستیم، زیرا این آرزوی تمام آحاد ملت کرد و آرزوی شهیدانمان است که در راه آن به شهادت رسیده‎اند و می‎دانیم که این امر می‎تواند به کامیابی نسل‎های آینده منجر شده و روح دکتر قاسملو و تمامی شهیدان را شاد نماید.

بسیار سپاسگزارم. یکبار دیگر و در اینجا با مکتب و راه دکتر قاسملو تجدید پیمان می‎کنیم و به دشمنانمان نیز می‎گوییم همچنان که شاهد هستند و در ٢٥ سال گذشته برایشان ثابت شده، دکتر قاسملو را نمی‌توان در وجود فیزیکی ایشان خلاصه نمود، دکتر قاسملو فکر و اندیشه و راه و راهنما بود و راه وی هم‎اکنون نیز ادامه دارد و رهروان آن روز به روز در حال افزایش و نیرومندتر شدن هستند.

موفق باشید.