اگر بخواهیم درباره شخصیت دکتر شرفکندی و نقش او در مبارزات ملت کُرد در شرق کوردستان صحبت کنیم به طور حتم این امر مستلزم زمان زیادی است و قطعا فضایی بیش از فضای یک مقاله نیز نیاز است، از این رو در این مقاله سعی در بیان اندیشههای وی به طور کلی و نقش وی در روزنامهنگاری کوردستان و به صورت دقیقتر روزنامهنگاری انقلابی در این بخش از کوردستان خواهم کرد.
به طور قطع اگر بخواهیم درباره هر شخصیتی صحبت کنیم در ابتدا باید راجع به زندگی وی مختصر توضیحی بدهیم ،از این رو در ابتدا کمی راجع به زندگی وی توضیح خواهم داد:
صادق شرفکندی در٢١ دی ١٣١٦ در روستای طرغه از توابع بوکان به دنیا آمد. در دوران کودکی از داشتن نعمت پدر محروم بود ولی تحت سرپرستی برادر بزرگترش استاد ههژار نویسنده، شاعر و مبارز کورد و با همت و اراده بینظیرش به یکی از بزرگترین مبارزین عرصه دمکراسی تاریخ شرق کوردستان تبدیل شد. تحصیلاتش را در بوکان، مهاباد، تبریز و تهران تا سطح لیسانس انجام داد و سپس مدرک دکترایش را در رشته شیمی از دانشگاه پاریس گرفت. پس از آشنایی با دکتر قاسملو در سال ١٣٥٢ یعنی زمانی که در پاریس حضور داشت به عضویت حزب دمکرات درآمد و تا زمان شهادتش در ٢٦ شهریور ١٣٧١ سمتهای مختلفی را در حزب دمکرات عهدهدار بود.
وحدت قلیزادە پیرانجوق
وی از سال ٦٢ تا ٦٨ مسئول روزنامه کوردستان و رادیو صدای کوردستان بود. نکته جالب و تحسینبرانگیز درباره دوران مسئولیت د.شرفکندی این است که با وجود ٨ بار تغییر مکان دادن محل چاپ روزنامه و پخش برنامههای رادیویی حزب در زمان وی، ٢٣ بار بمباران شدید، کمبود امکانات و پارازیت پراکنی از سوی رژیم آخوندی ، حتی یک بار هم توقفی در کار روزنامه کوردستان و برنامههای رادیو صدای کوردستان ایران به وجود نیامد و این خود به وضوح نشانهگر درایت و مدیریت ممتاز وی است.
اهمیت نقش رسانه در هر مبارزهای غیرقابل انکار است و با در نظر گرفتن این امر که در اوایل انقلاب ٥٧ تنها وسیلههای اطلاعرسانی حزب دمکرات با ملت کورد روزنامه کوردستان و رادیو صدای کوردستان ایران بوده است اهمیت نقش دکترشرفکندی به عنوان مسئول این دو به وضوح دیده میشود.
نوشتههای هر نویسندهای ویژگیهای خاص خود را دارد و اگر بخواهیم نگاهی کلی به نوشتههای وی بیندازیم میشود گفت که نوشتههای وی دارای مشخصات زیر هستند: صلحطلبانه و صریح ، مدافع سرسخت آزادی و دمکراسی در سطح ایران و جهان ، مدافع حقوق زنان و دعوت آنان به حضور در عرضه مبارزه ، مدافع آزادی ادیان و سکولاریزم ، مدافع طبقه فقیر جامعه. صحبت کردن راجع به همه این مسائل مستلزم وقت زیادی است ولی برای درک بهتر اندیشههای وی بخشی از مقالهای که او به مناسبت فرا رسیدن سال ٨٩ میلادی نوشته بود را در در اینجا میآورم : تا زمانی کهظلم و ستم موجود باشد، تا زمانی کهتبعیضهای مختلف طبقاتی، نژادی، ملی مذهبی و جنسی غالب باشند، تا زمانی کهدیکتاتوری و استبداد از یک سو و اسارت و بندگی و ستمدیدگی و فقر از سویی دیگر در جهان وجود داشتهباشند، جنگ و نزاع همچنان ادامهخواهد داشت و باید ادامهداشتهباشد.
ستمگر و ظالم و مستبد هرگز بهخواست و رغبت خود دست از ستم و دیکتاتوری برنمیدارند مگر طی مبارزهای خشونتآمیز آنها را وادار بهشکست کرد! بنابراین صلح و امنیت جهانی و همچنین مبارزهبرای تحقق آزادی جهت از میان برداشتن ظلم و ستم نهتنها از همدیگر مجزا نیستند بلکهدو روی یک سکههستند کههر کدام مکمل دیگری میباشند. این موضوع همانا عبارت است از آزادی و سعادت انسانی.
کمتر نویسندهای را میتوان یافت که به صراحت د.شرفکندی بتواند باشد، حتی این موضوع یکی از مسائلی بود که همیشه باعث ایجاد اختلافنظر بین او و د.قاسملو میشد. برای مثال دکتر قاسملو جامعه کوردستان را به سه دسته: با رژیم، برعلیه رژیم و افراد بیطرف تقسیم میکرد در حالی که د. شرفکندی معتقد بود در شرایطی که رژیم آخوندی با تمام قوا سعی در انکار و نابودی ملت کورد دارد بیطرف بودن فاقد هرگونه معنایی است.
در پایان مقاله حرف را به همکار و دوست دکتر شرفکندی جاناتان رندل روزنامهنگار آمریکایی میسپارم: شهید کردن قاسملو فاجعهای بود در قلب اروپای متمدن و شهادت جانشین او صادق شرفکندی ننگی بود برای جهانیان که نتوانستند جان دو سردار دمکراسی را در قلب اروپای به اصطلاح متمدن محافظت نمایند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد
به طور قطع اگر بخواهیم درباره هر شخصیتی صحبت کنیم در ابتدا باید راجع به زندگی وی مختصر توضیحی بدهیم ،از این رو در ابتدا کمی راجع به زندگی وی توضیح خواهم داد:
صادق شرفکندی در٢١ دی ١٣١٦ در روستای طرغه از توابع بوکان به دنیا آمد. در دوران کودکی از داشتن نعمت پدر محروم بود ولی تحت سرپرستی برادر بزرگترش استاد ههژار نویسنده، شاعر و مبارز کورد و با همت و اراده بینظیرش به یکی از بزرگترین مبارزین عرصه دمکراسی تاریخ شرق کوردستان تبدیل شد. تحصیلاتش را در بوکان، مهاباد، تبریز و تهران تا سطح لیسانس انجام داد و سپس مدرک دکترایش را در رشته شیمی از دانشگاه پاریس گرفت. پس از آشنایی با دکتر قاسملو در سال ١٣٥٢ یعنی زمانی که در پاریس حضور داشت به عضویت حزب دمکرات درآمد و تا زمان شهادتش در ٢٦ شهریور ١٣٧١ سمتهای مختلفی را در حزب دمکرات عهدهدار بود.
وحدت قلیزادە پیرانجوق
وی از سال ٦٢ تا ٦٨ مسئول روزنامه کوردستان و رادیو صدای کوردستان بود. نکته جالب و تحسینبرانگیز درباره دوران مسئولیت د.شرفکندی این است که با وجود ٨ بار تغییر مکان دادن محل چاپ روزنامه و پخش برنامههای رادیویی حزب در زمان وی، ٢٣ بار بمباران شدید، کمبود امکانات و پارازیت پراکنی از سوی رژیم آخوندی ، حتی یک بار هم توقفی در کار روزنامه کوردستان و برنامههای رادیو صدای کوردستان ایران به وجود نیامد و این خود به وضوح نشانهگر درایت و مدیریت ممتاز وی است.
اهمیت نقش رسانه در هر مبارزهای غیرقابل انکار است و با در نظر گرفتن این امر که در اوایل انقلاب ٥٧ تنها وسیلههای اطلاعرسانی حزب دمکرات با ملت کورد روزنامه کوردستان و رادیو صدای کوردستان ایران بوده است اهمیت نقش دکترشرفکندی به عنوان مسئول این دو به وضوح دیده میشود.
نوشتههای هر نویسندهای ویژگیهای خاص خود را دارد و اگر بخواهیم نگاهی کلی به نوشتههای وی بیندازیم میشود گفت که نوشتههای وی دارای مشخصات زیر هستند: صلحطلبانه و صریح ، مدافع سرسخت آزادی و دمکراسی در سطح ایران و جهان ، مدافع حقوق زنان و دعوت آنان به حضور در عرضه مبارزه ، مدافع آزادی ادیان و سکولاریزم ، مدافع طبقه فقیر جامعه. صحبت کردن راجع به همه این مسائل مستلزم وقت زیادی است ولی برای درک بهتر اندیشههای وی بخشی از مقالهای که او به مناسبت فرا رسیدن سال ٨٩ میلادی نوشته بود را در در اینجا میآورم : تا زمانی کهظلم و ستم موجود باشد، تا زمانی کهتبعیضهای مختلف طبقاتی، نژادی، ملی مذهبی و جنسی غالب باشند، تا زمانی کهدیکتاتوری و استبداد از یک سو و اسارت و بندگی و ستمدیدگی و فقر از سویی دیگر در جهان وجود داشتهباشند، جنگ و نزاع همچنان ادامهخواهد داشت و باید ادامهداشتهباشد.
ستمگر و ظالم و مستبد هرگز بهخواست و رغبت خود دست از ستم و دیکتاتوری برنمیدارند مگر طی مبارزهای خشونتآمیز آنها را وادار بهشکست کرد! بنابراین صلح و امنیت جهانی و همچنین مبارزهبرای تحقق آزادی جهت از میان برداشتن ظلم و ستم نهتنها از همدیگر مجزا نیستند بلکهدو روی یک سکههستند کههر کدام مکمل دیگری میباشند. این موضوع همانا عبارت است از آزادی و سعادت انسانی.
کمتر نویسندهای را میتوان یافت که به صراحت د.شرفکندی بتواند باشد، حتی این موضوع یکی از مسائلی بود که همیشه باعث ایجاد اختلافنظر بین او و د.قاسملو میشد. برای مثال دکتر قاسملو جامعه کوردستان را به سه دسته: با رژیم، برعلیه رژیم و افراد بیطرف تقسیم میکرد در حالی که د. شرفکندی معتقد بود در شرایطی که رژیم آخوندی با تمام قوا سعی در انکار و نابودی ملت کورد دارد بیطرف بودن فاقد هرگونه معنایی است.
در پایان مقاله حرف را به همکار و دوست دکتر شرفکندی جاناتان رندل روزنامهنگار آمریکایی میسپارم: شهید کردن قاسملو فاجعهای بود در قلب اروپای متمدن و شهادت جانشین او صادق شرفکندی ننگی بود برای جهانیان که نتوانستند جان دو سردار دمکراسی را در قلب اروپای به اصطلاح متمدن محافظت نمایند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد