کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

گزارش سیاسی پلینیوم یازدهم کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران

21:48 - 1 آذر 1394

کوردستان میدیا: کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران گزارش سیاسی پلینیوم یازدهم را منتشر نمود.

متن این گزارش عیناً درپی می‌آید:

اوضاع خاورمیانه

پس از ورود روسیه به مسأله، موازنه‌‏ی قوا و اوضاع سیاسی و نظامی در جنگ سوریه دگرگون شد. مشارکت مستقیم روسیه در جنگ سوریه، تأثیر همه‏جانبه‏ای بر مسائل این کشور داشته است که عبارتست از:
ـ موازنه‏ی قوا در میدان نبرد را به سود بشار اسد تغییر داده و نیروهای حکومت بشار اسد پیشروی‏هایی در عرصه‏ی نظامی انجام دادند.

ـ ایران نیروی نظامی بیشتری و به ویژه سپاه پاسداران را به سوریه اعزام نموده که در جبهه‌های جنگ مشارکت دارند و شمار کشته‌شدگان عضو سپاه پاسداران در حال افزایش است.

ـ گرچه نارضاتی آمریکا و هم‌پیمانانش در قبال بمباران اپوزیسیون میانه‌رو سوریه توسط روسیه ، باعث تغییری در موضعگیری و اقدام نظامی روسیه نشده است، لیکن با این که روسیه پیشتر می‌گفت که نیرویی به نام ارتش آزاد را نمی‌شناسد، اینک می‌گوید که حاضر به برقراری تماس با ارتش آزاد است.

ـ آمریکا که پیش از این راضی به شرکت دادن بشار اسد در فرایند انتقال قدرت نبود، به نظر می‌رسد که اکنون به این امر رضایت داده است.
ـ گرچه آمریکا حاضر نبود که ایران را در فرایند حل مسأله و گفتگوهای مربوط به آن مشارکت دهد، لیکن به اصرار روسیه به این امر تن داده است.

ـ به دنبال این تحولات، روز جمعه اول آبان‌ماه ١٣٩٤ خورشیدی چهار دولت آمریکا، روسیه، عربستان و ترکیه در وین نشستی برگزار نمودند که در این نشست به توافقاتی دست یافتند. بخشی از این توافقات که منتشر گردید عبارت بود از این که:
ـ تمامی طرف‌ها در رابطه با حفظ یکپارچگی سوریه متفق‌القول بودند.
ـ وزیر خارجه آمریکا اعلام نمود که در جنگ سوریه با این مسأله موافق است که از طریق یک معامله سیاسی با روسیه به این جنگ خاتمه داده شود.

بدین ترتیب آشکار می‌شود که گرچه آمریکا و کشورهای عضو ائتلاف در آغاز خود را تصمیم‌گیران قاطع می‌دانستند، با این حال پس از ورود فعالانه‌ی روسیه به میدان نبرد و مشارکت بیشتر نیروهای جمهوری اسلامی در عرصه‌ی نظامی و به ویژه در زمینه‌ی نیروی زمینی، آمریکا و هم‌پیمانانش حاضر به سازش با روسیه و متحدین آن گردیدند و احتمال دستیابی به سازشی در زمینه‌ی پایان دادن به جنگ در این کشور به گونه‌ای که در آن هر دو طرف خود را برنده تلقی کنند، بسیار است و در چنین وضعیتی روسیه و جمهوری اسلامی و نیروهای نزدیک به آنان که از حکومت فعلی سوریه که دارای قدرت، ارتش و پایگاه‌های نظامی فراوان است، پشتیبانی می‌نمایند، احتمالاً امتیازات بیشتری دریافت خواهند کرد و بدینگونه جمهوری اسلامی خود را پیروز میدان جنگ تصور خواهد کرد، لیکن در درازمدت به احتمال زیاد، به زیان ایران تمام خواهد شد. عوامل و علل این زیان نظامی عبارتند از این که در سوریه از یک سو استراتژی و هدف روسیه با ایران متفاوت است و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی در میدان عمل رویاروی مردم سوریه و عرب‌های سنی‌ قرار گرفته و درگیر نبرد با آنان شده است که این امر در درازمدت زیان‌های سنگینی برایش در پی خواهد داشت.

تفاوت استراتژی روسیه و ایران در سوریه این است که برای روسیه پایگاه‌های نظامی این کشور در طرطوس و سواحل دریای مدیترانه اهمیت دارد، لیکن برای جمهوری اسلامی، حکومت علوی که پل ارتباطی و انتقال تدارکات به حزب‌الله لبنان و گروه‌های افراطی فلسطین می‌باشد، هدف اساسی و مهمتری است و این دو هدف در درازمدت بر هم منطبق نخواهند بود.

به این دلایل و به ویژه به دلیل جمعیت بیشتر اعراب سنی در سوریه و پشتیبانی عربستان و ترکیه و همچنین حضور نظامی آمریکا که در روزهای اخیر واحدی از نیروهای زمینی خود را وارد سوریه نموده، در آینده بر سر راه جاه‌طلبی جمهوری اسلامی مانع ایجاد خواهد نمود و جمهوری اسلامی نخواهد توانست به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خویش دست یابد.

وضعیت ایران پس از توافق موسوم به برجام

همان گونه که پیشتر نیز پیش‌بینی کرده بودیم، جمهوری اسلامی ناگزیر و به علت تأثیرات بسیار جدی تحریم‌ها، برجام را پذیرفته و امضا نمود و جناح‌های تندرو درون مجلس رژیم نیز علیرغم تهدیداتشان، با یک اشاره‌ی رهبر، آن را تصویب نمودند.

در آستانه‏ی حصول توافق و مدتی پس از آن، ارزیابی‏ها و تحلیل‏هایی به عمل می‏آمد که اینک با گذشت بیش از چهار ماه از دستیابی طرف‏ها به توافق نهایی، برخی زوایای آن آشکارتر شده که بایستی به مواردی از آن اشاره نماییم.

ـ مسأله‌ی نخست، ایجاد امیدواری در میان مردم نسبت به بهبود وضع معیشت زندگی، کار و اقتصاد کشور در آغاز توافق، برای مدت کوتاهی حتی موجب کاهش قیمت برخی از ارزها در ایران گردید، لیکن اینک باز هم تمامی قیمت ارزها افزایش یافته و مردم آن امیدواری اولیه را از دست داده‌اند و ناامیدی نسبت به معیشت زندگی بر سرتاسر جامعه سایه افکنده است.. از نشانه‌های این وضع وخیم اقتصادی و یأس مردم می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره نمود:
١ـ چهار وزیر دولت روحانی در نامه‌ای به رئیس جمهور رژیم، ضمن بحث از بحران‌های اقتصادی، نگرانی خود را در رابطه با فروپاشی اقتصاد کشور به رئیس جمهور ابراز نمودند. نکته‌ی مهم در این نامه علاوه بر محتوای نامه این بود که نامه‌ی مزبور در رسانه‌ها منتشر شد و چهار وزیر مهم دولت این نامه را نوشته بودند که به طور کامل از وضع اقتصادی حکومتشان آگاه بودند که این امر نشاندهنده‌ی نگرانی جدی دولت نسبت به آینده‌ی حکومت و اقتصاد کشورشان است.

٢ـ روحانی روز ١٨ مهرماه اعلام نمود که در سه ماه نخست سال گذشته رشد اقتصادی را تجربه نمودیم، لیکن در حاضر وضع به گونه‌ای شده است که باز هم با رکود مواجه خواهیم شد.

ـ مسأله‌ی دوم، پس از توافق برجام، آشکارتر شدن کشمکش‌ میان تندروها و جناح موسوم به اصولگرایان بود که بر سر منافع و قدرت خویش و غارت سرمایه‌های کشور درگیر رقابت و تخاصم با یکدیگر بودند و در مبحثی در همین رابطه با تصویب برجام در مجلس، پس از بحث و مناقشه‌ای بسیار و مطرح شدن بیش از ١٢٠ پرسش درباره‌ی این توافق بود، لیکن به علت مشکلات و رقابت‌های شدید درونی آنان، ناگزیر کار را با بیست دقیقه فیصله دادند و هرچه زودتر و به سرعت آن را از تصویب گذراندند تا اخلالی در کار آنان ایجاد نشود.

ـ مسأله‌ی سوم، وضع امنیتی رژیم و تشدید فشارها علیه مردم می‌باشد که رژیم در هراس از سقوط خویش و به دلیل دغدغه‌هایش در رابطه با بقای حکومتش، هر چیزی را به دیده‌ی تردید و وحشت می‌نگرد و هر اندازه که هراس آن بیشتر باشد، بیشتر مردم را تحت فشار قرار خواهد داد. در این رابطه، انتشار این خبر که رژیم از دارنده‌ی برنامه‌ی ارتباطی تلگرام تقاضا نموده است که علیه مردم تجسس نماید و این شرکت زیر بار نرفته بود و رژیم نیز برای مدت کوتاهی تلگرام را فیلتر نموده بود، نشان‌دهنده‌ی نهایت درماندگی رژیم حتی در برابر یک برنامه ارتباطی تلفن همراه است. در این رابطه اشاره به نکاتی چند ضروریست و آن تهدیدات رژیم علیه هنرمندان است که حتی حضور آنان در مجالس ترانه‌خوانی کانال‌های تلویزیونی خارج از کشور نیز جرم تلقی شده و مجازات خواهند شد.

ـ مسأله‏‌ی چهارم، وضعیت حقوق بشر در ایران است که پس از روی کار آمدن روحانی و دولت متبوعش و به دنبال توافق برجام چنین تبلیغ نمودند که دولت جدید گام‏های مثبتی در این زمینه بر خواهد داشت و آن را دولت تدبیر و امید خواندند، لیکن در تازه‏ترین نمونه، احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران در گزارش جدیدی به وخیمتر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران و تشدید سرکوب‏ها و افزایش آمار اعدام‏ها و ... اشاره کرده است. تمامی این‏ها نشان می‏دهد که کلیه‏ی شعارها و وعده‏های روحانی دروغ و فریبی بیش نبوده‏اند و رژیم پس از امضای توافق در خارج، بر فشارهایش در داخل کشور خواهد افزود.

٤ـ هرچند که طی چند ماه اخیر ـ‏پس از دستیابی به توافق نهایی‏ـ طرفین مذاکره‏کننده از نحوه‏ی اجرای توافق رضایت خاطر داشته و از عمل به وعده‏های خویش سخن می‏گویند، لیکن این بدان معنا نیست که وضع به همین منوال باقی خواهد ماند، چرا که رژیم جمهوری اسلامی نشان داده است که هرگاه فرصتی به دست آورد، از عمل به تعهداتش شانه خالی خواهد کرد و معاهدات بین‏المللی متعددی را امضا نموده که از اجرای آنها خودداری نموده و ادامه‌ی پایبندی آن به توافق مزبور نیز منوط به موازنه‌ی قوا و توافقات سیاسی و شرایط آینده‌ی منطقه و صف‌بندی‌ کشورها و طرف‌های مختلف است.

آنچه که بدیهی و مشخص می‌باشد این است که اگرچه مردم در ابتدا به این توافق دل خوش کرده بودند و دولت روحانی نیز وعده و وعیدهای فراوانی به مردم داده بود، لیکن در عمل آشکار شد که رژیم نه در جهت بهبود وضع معیشت و زندگی مردم گام برمی‌دارد و نه در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منافع مردم را در نظر می‌گیرد و یک بار دیگر اثبات نمود که رژیمی دگم و ناسازگار با جهان معاصر و تحولات زمانه است. همین دگم بودن نیز عاملی اساسی برای رو به وخامت نهادن هر چه بیشتر اوضاع رژیم و مردم ایران در آیینده خواهد بود و نفرت و نارضایتی بیشتر توده‌های مردم ایران را به دنبال خواهد داشت.

اوضاع ملت کرد در منطقه:

کردستان ایران:

پس از توافق برجام، در برخی از شهرهای کردستان نیز عده‌ای به این توافق دل خوش نموده و می‌پنداشتند که فلاکت و خانه‌خرابی آنان خاتمه خواهد یافت، لیکن تمامی این امیدواری‌ها فقط چند روز به طول انجامید و یک بار دیگر با این واقعیت تلخ مواجه شدند که رژیم جمهوری اسلامی حاضر نیست کوچکترین گشایشی به روی مردم انجام دهد. در چند ماه اخیر، رژیم به بازداشت فعالان و شخصیت‌های فرهنگی، سیاسی، مدنی و ... ادامه داده است. همچنین از اعدام جوانان کرد نیز دریغ ننموده است.
رخدادهایی همچون اعتراضات مهاباد و اعتراض مردم بوکان به مسأله‌ی اسیدپاشی به دختران این شهر و اعتصاب معلمان در چندین شهر کردستان، با سرکوب خشونت‌آمیز و اعمال فشار و تهدید بیشتری از سوی مأموران رژیم روبه‌رو شد.

بیکاری، گرانی، کشتار کاسبکاران مرزی، توزیع مواد مخدر و تمامی مصیبت‏هایی که جمهوری اسلامی برای مردم به ارمغان آورده، در چند ماه اخیر نه تنها کاهش نیافته، بلکه بیش از پیش گسترش یافته است.
در کردستان باید به فعالیت‏های اقشار و طبقات مختلف مردم به ویژه فعالان مدنی در برابر فشارهای رژیم و وضعیت نامناسب زندگی خویش اشاره نمود که همگی اینها تحت فشار و در فضایی امنیتی انجام می‏‌گیرد.

رخدادی مهم در کردستان که باید به آن اشاره نمود، شادمانی و استقبال گرم و چشمگیر مردم از فرزندانشان یعنی پیشمرگان کردستان است. در چند ماه اخیر، نیروهای پیشمرگه کوردستان با حضور نزدیک و مستقیم در عمق خاک کردستان و در میان مردم خویش، یک بار دیگر به مردم امیدواری و روحیه‌‏ای جدید داد. در وضعیت سیاسی جاری در ایران و کردستان، جمهوری اسلامی و دولت روحانی ظاهراً برای عمل به وعده‏‌هایشان در کردستان گام‏‌هایی از پیش ‏برنامه‏‌ریزی‏شده برداشته‏‌اند که بیش از آن که حاکی از عزم حکومت برای تحقق حقوق مردم باشند، نوعی به سخره گرفتن اندیشه‌‏ی آزادیخواهانه‌‏ی مردم هستند.

در این میان، اشاره به دو نکته، ضرورت دارد:
نخست، زمانی که یک شخص کردتبار را به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در کشور ویتنام منصوب نمودند، این را به عنوان خیر و برکت و صدقه‏ای از سوی دولت روحانی به ملت کرد ارزیابی نمودند، در حالی که همگان به این امر واقفند که با وجود صدها وزیر، نماینده، مدیرکل و سفیر رژیم در کشورهای مختلف، انتصاب یک فرد کردتبار به عنوان سفیر، چیزی غیر از فریبکاری نیست. از سوی دیگر، مسأله‏ی ملت کرد، صرفاً وزارت و وکالت و مسئولیت نیست که اگر رژیم یکی از مهره‏‌های خود از میان کردها را به تصدی این سمت‏ها بگمارد، مسأله حل شود، بلکه مسأله‏ی کرد مسأله‏‌ی ملتی است که می‏خواهد سرنوشت خویش را به دست بگیرد و تمشیت امور را خویش را به عهده بگیرد. اگر تمامی مهره‏های رژیم و مسئولان حکومتی از میان کردها تعیین شوند، در بهترین حالت، آلت دست رژیم برای اجرای سیاست‏هایش و ابزاری برای سرکوب خواهند بود، نه تأمین حقوق یک ملت.

دوم، در دانشگاه کردستان سنندج، تدریس یک رشته تحصیلی تحت عنوان زبان و ادبیات کردی آغاز شده و افرادی نیز به عنوان استاد در این رشته تعیین شده‏اند. گرچه نفس این اقدام که زبان کردی به عنوان یک زبان به رسمیت شناخته شده، امری مثبت تلقی می‏شود در حالی که رژیم و عوامل آن همواره از زبان کردی به عنوان لهجه‏ای از زبان فارسی یاد کرده‏اند، لیکن این مسأله را نمی‏توان موهبتی عظیم دانست، در حالی که در دانشگاه‏های ایران زبان‏های روسی، فرانسوی، ترکی و ... در سطحی عالی تدریس می‏شوند و اساتید، دانشگاه‏ها و امکانات بسیار مطلوبی برای تدریس آنها فراهم شده است، گنجاندن رشته زبان کردی به شکلی بسیار محدود و در یکی از دانشگاه‏های مناطق محروم، آن هم به عنوان یک زبان بیگانه بخشش و سخاوت چندان قابل توجهی نیست و مسأله‏ی کرد و حق ملت کرد به عنوان یک ملت، خواندن و نوشتن از مقاطع ابتدایی تا سطوح عالی تحصیلی به زبان کردی است، نه به آن طرز فریبکارانه‏ای که رژیم برایش برنامه‏ریزی نموده است.

بدین ترتیب مشاهده می‏کنیم که در کردستان ایران، پس از برجام نه تنها در وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی بهبودی حاصل نشده، بلکه رژیم جمهوری اسلامی شمشیر را تیزتر نموده و وضع معیشت مردم بدتر شده است.

کردستان ترکیه:

در خلال نزدیک به دو سال اخیر، با شکل‏گیری وضعیت جدید و مطرح شدن موضوع حل مسأله‏ی کرد و مذاکره میان دولت ترکیه و حزب کارگران کردستان، پیشرفت‏هایی حاصل شد و گام‏های مثبتی برداشته شد که توقف جنگ و بهبود وضع کار و معیشت و تجارت در کردستان ترکیه را به دنبال داشت، لیکن متأسفانه این آرامش و آتش‏بس و صلح همان گونه که پیش‏بینی می‏شد و پیشتر نیز در این رابطه ابراز نگرانی کرده بودیم، دوام نیاورد.

علل و عوامل مختل شدن این وضعیت و ایجاد این تنش‏ها بسیارند، و وضعیت منطقه‏ای و تحولات منطقه در ایجاد آن بی‏تأثیر نبوده‏اند، لیکن دو عامل بسیار مؤثر که می‏توان از آن‏ها به عنوان مهمترین عوامل یاد کرد، عبارتند از:
ـ بی‏اعتنایی شدید شاخه‏ی قندیل حزب کارگران کردستان به بیانات جناب آقای عبدالله اوجالان که کمرنگ شدن نقش اوجالان در این تحولات را به دنبال داشت. این بی‏اعتنایی خود ناشی از دو عامل متفاوت بود:
ـ نقش و تأثیر جمهوری اسلامی در گسترش آشوب و اخلال در وضعیت شکننده‏ی صلح و آتش‌‏بس.

ـ اتلاف وقت و عمل نکردن به وعده‌ها از سوی دولت ترکیه. در این مدت علیرغم گام‌های چشمگیر پ.ک.ک در راستای آتش‌بس و صلح، دولت ترکیه آنچنان که باید و شاید گامی رو به جلو بر نداشت. متأسفانه هم اینک جنگ در منطقه میان دولت ترکیه و پ.ک.ک ادامه دارد و آینده‌ی این جنگ مشخص نیست، لیکن اشاره به یک نکته‌ی مهم ضروری به نظر می‌رسد و آن این که پس از عدم توافق میان طرف‌های مختلف در ترکیه، انتخابات پارلمانی تکرار گردید و در نتیجه‌ی انتخابات یک بار دیگر حزب دمکراتیک خلق‌ها که به کردها و پ.ک.ک نزدیک است، توانست مانع حد نصاب لازم در انتخابات را پشت سر بگذارد و یک بار دیگر وارد پارلمان شود. گرچه وضعیت حزب دمکراتیک خلق‌ها در انتخابات پیشین بهتر بود و از کرسی‌های بیشتری برخوردار بود و حزب عدالت و توسعه ضعیفتر از الان بود و در صورت توافق با حزب عدالت و توسعه، دستاوردهای بیشتری نصیب خود می‌نمود، لیکن متأسفانه چنین کاری نکردند و در انتخابات اخیر علیرغم عبور مجدد از حد نصاب انتخاباتی، شاهد کاهش تعداد کرسی‌هایش بود. امیدواریم که هم پ.ک.ک، هم حزب دمکراتیک خلق‌ها و هم حکومت ترکیه با تجربه اندوختن از گذشته و اشتباهاتی که داشته‌اند، یک بار دیگر روند صلح و گفتگو را در پیش بگیرند و ملت کرد در کردستان ترکیه دستاوردهای ملی بیشتری کسب نماید.

کردستان عراق:

ادامه یافتن بحران‌ها در اقلیم کردستان عراق، به ویژه تنش میان حکومت اقلیم کردستان و بغداد، فشارهای سیاسی و اقتصادی حکومت بغداد بر مردم کردستان عراق، جنگ با تروریست‌ها و تهدیدات مداوم داعش علیه کردستان عراق، مداخله و تحریکات منطقه‌ای از سوی کشورهای همسایه، کاهش قیمت نفت و ... بر وخامت وضع معیشت و سیاست را در کردستان عراق افزوده است. علاوه بر تمامی اینها، رقابت‌ها و کشمکش‌های میان احزاب سیاسی بر عمق بحران‌ها افزوده و مشکلات و گرفتاری‌های سیاسی میان آنان نه تنها کاهش نیافته، بلکه موضوع انتخاب رئیس اقلیم و به تعویق افتادن دستمزدهای مردم و اعتراضات آنان و ... به مشکلات فوق افزوده شدند. تمامی این مسائل فرصت را برای معاندان و دشمنان ملت کرد مهیا نموده تا بر مداخلات خویش بیفزایند و تنش‌ها را تشدید نمایند. چنین وضعیتی باعث بروز نقاط ضعفی برای اوضاع ملت کرد در کردستان عراق زیر گردید، از جمله:
نخست: مهاجرت سیل‌آسای جوانان، بیکاری و فقدان منبع درآمد همچنان سیر صعودی می‌پیماید و بسیاری از شرکت‌ها دچار ورشکستگی شده‌اند.

دوم: به اعتبار حکومت اقلیم در سطح بین‌المللی ضربه زده است.

سوم: چنین وضعیتی سبب نگرانی مردم کرد در هر جایی شده و بر اعتبار جریانات سیاسی کردستان عراق تأثیر منفی داشته است. امیدواریم که رهبری سیاسی در کردستان عراق با در نظر گرفتن منافع ملی و میهنی گام‌هایی فوری برای پایان دادن به این بحران بردارند.

کردستان سوریه:

مقاومت قهرمانانه در کوبانی و آزادسازی این شهر و برخی از دیگر مناطق کردستان سوریه از دست حکومت اسلامی، دستاورد سیاسی عظیمی برای حزب اتحاد دمکراتیک و نیروهای آن به دنبال داشت. چنین وضعیتی باعث شد که هم آمریکا و هم روسیه با آنان تماس برقرار کنند. از یک سو، روسیه صالح مسلم را به مسکو دعوت کرده و دفتر نمایندگی کانتون‌ها را در مسکو گشایش نمود و از سوی دیگر، آمریکا ٥٠ تن سلاح و مهمات برای آنان ارسال نمود و مستشاران نظامی خود را در نزد آنان مستقر نمود. لیکن آنچه که تاکنون مایه‌ی نگرانی می‌باشد این است که تاکنون مشخص نیست که پس از خاتمه‌ی جنگ، ملت کرد در سوریه چه دستاورد سیاسی‌ای کسب خواهد نمود؟ و تاکنون نه آمریکا و نه روسیه به طور مشخص حرفی از حقوق ملت کرد به میان نیاورده‌اند و کشورهای منطقه نیز علیه حقوق کردها در این بخش از کردستان موضع گرفته‌اند، خود حزب اتحاد دمکراتیک نیز بحثی از حقوق ملی به میان نیاورده و این تیز متأثر از سیاست پ.ک.ک به عنوان حزب مادر پ.ی.د است که از تعقیب سیاست ملی دست برداشته است و در تمامی بخش‌های کردستان، سطح مطالبات و حقوق ملت کرد را تا سطح خطرناکی تنزیل داده است. این در حالیست که اکنون بهترین زمان ممکن برای آن است که از آمریکا و روسیه بخواهند تا حقوق سیاسی ملت کرد را بپذیرند و نسبت به تأمین و نسبت به تحقق این حقوق پس از روشن شدن تکلیف بشار اسد متعهد گردند، زیرا در میدان جنگ همگی آنان نیازمند نیروی کردها هستند.

از سوی دیگر، هرچند که حزب اتحاد دمکراتیک با آمریکا نیز رابطه دارد، لیکن نزدیکی بیش از حد آن به جبهه‌ی روسیه، ایران، سوریه احتمال کسب دستاورد سیاسی مناسبی را از این همه فداکاری و قربانی دادن‌ها کاهش می‌دهد و این نگرانی وجود دارد که از نیروی ملت کرد و حزب اتحاد دمکراتیک تنها برای جنگ علیه داعش استفاده کنند و پس از جنگ سهم چندانی برای آنان قائل نگردند.

غیر از نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک و تمامی سازمان‌های وابسته به این حزب، متأسفانه در کردستان سوریه به هیچ جریان دیگری اجازه فعالیت سیاسی و حتی نظامی علیه تروریست‌ها نیز داده نمی‌شود و سیاست تمامیت‌خواهانه و مستبدانه‌ی حزب اتحاد دمکراتیک در کردستان سوریه هم بخش چشمگیری از نیروی ملت کرد را بی‌تأثیر نموده و هم بذر دیکتاتوری و تنش را در آینده‌ی این بخش از کردستان افشانده است. برای این سیاست در آینده کردستان سوریه، نتیجه‌ی مطلوبی نمی‌توان متصور شد. بدین ترتیب می‌بینیم که حزب اتحاد دمکراتیک که نقشی اساسی در نبرد و مقاومت حماسی در کردستان سوریه ایفا نموده و عملاً کنترل منطقه را به دست گرفته است، سیاست به حاشیه راندن دیگر جریانات سیاسی را در پیش گرفته است، لیکن با دست برداشتن از این سیاست و سهیم نمودن دیگر طرف‌ها و باز نمودن راه مشارکت سیاسی و نظامی برای آنان در کردستان سوریه هم می‌توانند در اداره‌ی ‌منطقه موفقتر عمل نمایند و هم با مشارکت و همکاری می‌توانند دستاورد بزرگی برای ملت کرد در کردستان سوریه کسب نمایند.