کوردستان میدیا: کمیتهی مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران به مناسبت هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری کردستان پیامی را منتشر نمود.
متن این پیام عیناً درپی میآید:
٣٣٠ روز درخشان در تاریخ ملت کرد در کردستان ایران به دست مبارزان و رهبرانی فرزانه ثبت گردید. این ٣٣٠ روز نه تنها نقطهی تمایز میان دوران پیش و پس از این رویداد مهم بود، بلکه تبدیل به خمیرمایهی بازتعریف یک ملت از خود و بیانگر یک ارادهی مهم و ارزشمند انسانی و ملی گردید.
در بهمنماه سال ١٣٢٤ خورشیدی، نخستین ماه از سال ١٩٤٦ میلادی و درست هفتاد سال پیش در چنین روزی، جنبش ملی کرد به رهبری یک سازمان مدرن و بهروز، به رهبری پیشوایی فرهیخته و فداکار در شهر مهاباد به قلهی مبارزات خویش نائل شد. از آن زمان به بعد با تأسیس جمهوری کردستان، صفحهی جدیدی در تاریخ این جنبش گشوده شد و پیامد سیاسی آن این بود که ملت کرد از جغرافیای فرهنگی و تاریخی پا به عرصهی جغرافیای سیاسی نهاد و صاحب یک کیان و قلمرو سیاسی گردید.
روز دوم بهمنماه ١٣٢٤ برابر با ٢٢ ژانویهی ١٩٤٦ در میدان چوارچرای مهاباد، پیشوای زندهیاد با صدایی رسا، تأسیس دولت کردستان را به جهانیان اعلام نمود و آنهایی را که دیروز و تا قبل از جمهوری کردستان موجودیت ملتی به نام ملت کرد را انکار میکردند، با اعلام تأسیس دولت کردستان و ایجاد یک واحد سیاسی به نام جمهوری کردستان در شوک فرو برد.
در تاریخ معاصر کشور مالامال از ظلم و انکار ایران، به ویژه پس از رسیدن امواج مدرنیزاسیون به منطقه، برخی از به اصطلاح روشنفکران وابسته به ملیت فارس در ایران با دریافت نظریات شوینیستی، جامهی سیاسی بر قامت آنها پوشاندند. این پوشش سیاسی بعدها منجر به شکلگیری حکومت سرکش و سرکوبگر پهلوی گردید و سیاست انکار سایر ملیتها و تبعیضات ملی و فرهنگی را در ایران پایهریزی نمود. در حقیقت، کشوری را ویران نمودند که پیشتر اگر ظلم در آن وجود داشت دست کم انکار و حاشا نمودن در آن به چشم نمیخورد. بر پایههای همین ویرانه یک ملت ساختگی به نام ملت ایران را با توسل به قوهی قهریه بر روی کاغذ به وجود آوردند و در واقع، برای تشکیل این ملت خیالی، خون هزاران تن از فرزندان ملیتهای غیر فارس ایران را ریختند و به زور، گذاشتن کلاه پهلوی را به مردم تحمیل نمودند.
در این اوضاع سلطهی شوینیسم و امحای ملیتهاست که جمهوری کردستان پا به عرصهی وجود میگذارد و بدین گونه ملت کرد به سخن میآید و به تمامی ملیتهای ایران و زمامداران مرکزنشین و حاشیهستیز اعلام میکند که ستمکاری و کشتار و قلع و قمع، ملت کرد و جنبش برحق آن را به زانو در نخواهد آورد و ملتی که آمادهی مبارزه و فداکاری در راه آرمانها و آرزوهایش باشد، نه تنها محو و مضمحل نخواهد شد، بلکه ستم ستمگران، گامهای آن را در راه احقاق حقوق و پیگیری مطالبات خویش استوارتر خواهد نمود و در یک فرصت تاریخی مناسب، جنبش آن شکوفاتر خواهد شد و گامی فراتر از گذشته به پیش خواهد نهاد و تا حد تأسیس دولت مستقل خویش به پیش خواهد رفت.
زمانی که جمهوری کردستان تأسیس شد، ایران از سلطهی دیکتاتوری رضاخان رها شده بود، لیکن تحت سلطهی چکمههای اشغالگر نیروهای متفقین اداره میشد. از همین رو، حکومتی که در تهران مستقر بود، محصول منافع مشترک اشغالگران ایران بود و خواستهای بیگانگان را نمایندگی میکرد.
ارتش سرکوبگری که رضاخان بنیان نهاده بود و بسیار بدان مباهات مینمود، حتی یارای یک روز ایستادگی در برابر حملهی خارجی را نداشت و همان گونه که پیشوای زندهیاد بدان اشاره نمود، ارتشی بود که تنها در سرکوب مردم بیدفاع، توانمند بود و در جنگ واقعی، پشت به دشمن و رو به میهن، فرار را بر قرار ترجیح داد. در آن زمان سرتاسر ایران تحت اشغال بیگانه بود. در چنین شرایطی کردستان به رهبری حزب دمکرات کردستان، یک حکومت ملی و خودگردان تأسیس نمود. در دوران اشغال ایران، تنها در کردستان و حکومت همسایهی آن یعنی آذربایجان، یک دولت ملی و میهنی حکمفرما بود.
جمهوری کردستان که ثمرهی مبارزه و فداکاری ملت کرد بود، در دورانی که خاورمیانه از استبداد زمامداران خود و اشغالگران مینالید، تبدیل به حکومتی منحصر بفرد در سراسر منطقه شد، زیرا یگانه حکومت دمکراتیک بود که به پشتیبانی مردم متکی بوده و تأسیس آن در میان شور و هلهلهی تودههای مردم اعلام شده بود.
جمهوری کردستان که برای ملت کرد نمونهی بارز و عملی برای اثبات موجودیت ملی و تجلی واقعی ارادهای ملی بود، اهمیت آن صرفاً جنبهی نمادین نداشته و برای ملت کرد تنها یک اسم یا عنوان نیست، بلکه در دوران این حکومت کوتاهمدت علیرغم تمامی کاستیها، اقدامات مهمی انجام گرفت و دستاوردهای بزرگی تحقق یافت که از آن زمان تاکنون، راهنمای مبارزات ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان بوده است. در اینجا اشارهای کوتاه به برخی از مهمترین اقدامات این جمهوری مینماییم:
نخست: جمهوری کردستان، نخستین حکومت ملی کرد در شکل جمهوری بود که نقطهی عطفی تاریخی در ارادهی سیاسی کردستان و ملت کرد محسوب میشد. تا پیش از ١٩٤٦، ملت کرد در بخشهای مختلف کردستان در برخی از مقاطع جداگانهی تاریخی، دارای حکومت منطقهای خویش بوده و در نتیجهی برخی از جنبشها، حکومتهایی تأسیس نموده بود.
لیکن تمامی این حکومتها مبتنی بر ساختار سنتی، میرنشینی و پادشاهی بود و در آخرین نمونه از این قبیل نیز زندهیاد شیخ محمود حفید در سلیمانیه به عنوان پادشاه کردستان، حکومتی سلطنتی اعلام نمود، لیکن در مهاباد برای نخستین بار یک حکومت کردی در شکل جمهوری پا به عرصهی وجود نهاد.
دوم: تأسیس جمهوری کردستان در سال ١٣٢٤ خورشیدی نخستین تجربه در تاریخ مبارزات ملت کرد بود که تحت مدیریت و رهبری حزبی دمکراتیک و مدرن انجام گرفت. گرچه حزب دمکرات برای انجام چنین کاری، کمتجربه و نوبنیاد بود، لیکن خود همین گام تاریخی تبدیل به تجربهای مهم در مدیریت مدرن و مردمی گردید. وجود حزبی دمکراتیک و امروزی، ضرورتی انکارناپذیر است تا بتواند نمایندهی خواستهای حقیقی ملت باشد و از حرکت حکومت ملی کُرد در مسیر ظلم و استبداد و خودکامگی جلوگیری نماید.
سوم: جمهوری کردستان، نمادهای لازم برای تعریف هویت ملی و شناخت ارادهی سیاسی ملت کرد را فراهم نمود که تاکنون نیز جنبش حقیقی ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان برای گرد هم آوردن ارادههای مختلف حول محوری نیرومند از آنها بهره میبرد. این نمادها عبارتند از پرچم کردستان، سرود ملی، تعیین نام پیشمرگه برای فرزندان فداکار خلق و تعیین زبان کردی به عنوان زبان رسمی.
چهارم: در جمهوری کردستان نیروی پیشمرگهی کردستان تأسیس شد و برای تشکیل نیرویی نظامی جهت حفظ دستاوردها و موجودیت ملت کرد تلاش به عمل آمد که تحت امر حکومت باشد، نه تحت فرمان شخصیتها و رؤسای عشایر.
پنجم: جمهوری کردستان با آغوشی باز از کردهای سایر بخشهای کردستان پذیرایی نمود و آنان را در بالاترین سطوح مدیریتی جمهوری مشارکت داد و بدین ترتیب عملاً اثبات نمود که اگرچه کردستان میان چند کشور تقسیم شده و ملت کرد در هر یک از این بخشها سرنوشت جداگانهای در پیش روی دارد، لیکن در نهایت یک ملت و یک سرزمین واحد است.
ششم: جمهوری کردستان به دام شوینیسم نیفتاد و با ملت ترک در آذربایجان ائتلاف نمود. این ائتلاف نشان داد که به جای ایجاد تضاد و منازعه میان ملتها، میتوان راه همکاری و اتحاد را در پیش گرفت تا تمامی ملتهای منطقه در راه پیشرفت و تعالی با یکدیگر همکاری نمایند.
این حکومت کوتاهمدت متأسفانه در ٢٦ آذرماه ١٣٢٥ خورشیدی نتوانست در برابر هجوم ارتش پهلوی مقاومت کند و به دست نیروهای نظامی تهران و با همکاری نیروهای بیگانه سقوط کرد. جمهوری کردستان همانند هر پدیدهی انسانی و سیاسی دیگر بری از نقص و کاستی نبود و از میان نقاط ضعف آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ جمهوری کردستان تنها بخش کوچک و محدودی از خاک کردستان را در بر گرفت و نتوانست در عمل تمامی خاک کردستان را تحت سیطرهی سیاسی خویش درآورد.
ـ این جمهوری از لحاظ مدیریتی، کوتاهمدت و کمتجربه بود و از کادرهای متخصص و مجرب لازم برای حکومت و مدیریت اوضاع برخوردار نبود.
ـ گرچه برای تشکیل یک نیروی نظامی ملی کوشش به عمل آمد، لیکن به دلیل بافت عقب نگه داشته شدهی جامعهی کردستان، در این امر توفیق نیافت و نیروی نظامی وسیع آن در حد یک نیروی عشیرهای باقی ماند و در تنگنای بحران از این جمهوری پشتیبانی ننمود.
با وجود تمامی کاستیها و مشکلات جمهوری کردستان، این حکومت ملی در تاریخ کرد و کردستان مقطعی پرافتخار و برههای زرین است که طی آن، آرزوهای یک ملت از طریق ارادهای انقلابی عملی گردید و منجر به تشکیل یک موجودیت سیاسی گردید و از آن زمان تاکنون، تأسیس مجدد این موجودیت ملی تبدیل به رؤیا و آرمان ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان شده است.
نمیتوان از جمهوری کردستان سخن گفت، لیکن فداکاریها و مبارزات کردهای سایر بخشهای کردستان را که به قبلهگاهشان مهاباد روی آورده بودند، فراموش نمود و از آنها سخن نگفت. خدمات و زحمات آن همه سیاستمدار و فعال کرد از تمامی بخشها و آن همه نویسنده، روشنفکر و فرهنگی کرد که به این جمهوری روی آورده و به جنبش کرد خدمت نمودند، فراموشناشدنی و قابل تقدیر است.
در این میان به ویژه بایستی از کوششهای بارزانیها به رهبری زندهیاد ملا مصطفی یاد نمود که همه گونه در خدمت جمهوری کردستان بودند، همچنین باید از افسران کُرد یاد نمود که از کردستان عراق آمده بودند تا به حکومت کردستان خدمت کنند و بعدها متأسفانه توسط رژیم بغداد اعدام شدند.
از زمان تأسیس جمهوری کردستان تاکنون دشمنان ملت کرد به ویژه حکومت تهران چه در دوران سلطنتی و در دوران جمهوری اسلامی، این جمهوری را متهم نمودهاند که ساخته و آلت دست روسها بوده است.
برخلاف اینگونه اتهامات دشمنان ملت کرد، جمهوری کردستان نه تنها ساختهی دست بیگانه نبود، بلکه ملت کرد دارای یک ارادهی ملی برای نیل به حقوق خویش بوده و هست و در این دوران با استفادهی صحیح و به موقع از شرایط جهانی و منطقهای و فرصتهای سیاسی، کیان سیاسی خویش را تأسیس نمود.
این در حالیست که در همان موقع، رژیم شاهنشاهی طی توافقی با روسها، با اعطای امتیاز نفت شمال به آنان نشان داد که رژیمی وابسته به بیگانگان و اشغالگران بوده و حاضر به دادن هر گونه امتیازی به بیگانگان است تا بقای حکومت خودکامهی خود را تضمین نماید.
اکنون نیز در نتیجهی نزدیک به چهار دهه حکومت خودکامهی جمهوری اسلامی، برای همگان روشن شده است که رژیم دیکتاتوری تهران برای تداوم ستمگریهایش حاضر به اعطای هر گونه امتیازی به بیگانه است.
اگر جمهوری اسلامی زمانی شعار پر زرق و برق نه شرقی، نه غربی را سر میداد، اکنون از طریق سازش با غرب بر سر پروندهی اتمیاش، هم بزرگترین امتیازات را به غرب میدهد تا بقای رژیمش را تأمین نماید، هم به طور کامل تبدیل به دنبالهرو و تابع روسها در منطقه تبدیل شده و هم از منافع روسیه پاسداری میکند، در داخل ایران نیز سرمایههای کشور را به ثمن بخس به جیبهای آنان سرازیر مینماید، تنها بدین منظور که چند روزی بر بقای حاکمیت شوم خویش بیفزاید.
اینک با گذشت هفتاد سال از تأسیس جمهوری کردستان، ما فرزندان ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان این حکومت را مایهی مباهات میدانیم، آن را شناسهای مهم از هویت ملی خویش ارزیابی میکنیم، آرمانهای والا، انسانی و ملی آن را زنده نگاه داشته و در راه تحقق آنها به مبارزه، تلاش و فداکاری خویش ادامه میدهیم.
در پایان، یاد هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری کردستان را به تمامی مردم کردستان، ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان و در سرتاسر جهان و به تمامی پیشمرگان کردستان، خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی شادباش میگوییم.
با امید به تحقق دوبارهی آرمانها و آرزوهای بنیانگذاران جمهوری کردستان
حزب دمکرات کردستان ایران
کمیتهی مرکزی
٣٠ دیماه ١٣٩٤ خورشیدی
٢٠ ژانویهی ٢٠١٦ میلادی
متن این پیام عیناً درپی میآید:
٣٣٠ روز درخشان در تاریخ ملت کرد در کردستان ایران به دست مبارزان و رهبرانی فرزانه ثبت گردید. این ٣٣٠ روز نه تنها نقطهی تمایز میان دوران پیش و پس از این رویداد مهم بود، بلکه تبدیل به خمیرمایهی بازتعریف یک ملت از خود و بیانگر یک ارادهی مهم و ارزشمند انسانی و ملی گردید.
در بهمنماه سال ١٣٢٤ خورشیدی، نخستین ماه از سال ١٩٤٦ میلادی و درست هفتاد سال پیش در چنین روزی، جنبش ملی کرد به رهبری یک سازمان مدرن و بهروز، به رهبری پیشوایی فرهیخته و فداکار در شهر مهاباد به قلهی مبارزات خویش نائل شد. از آن زمان به بعد با تأسیس جمهوری کردستان، صفحهی جدیدی در تاریخ این جنبش گشوده شد و پیامد سیاسی آن این بود که ملت کرد از جغرافیای فرهنگی و تاریخی پا به عرصهی جغرافیای سیاسی نهاد و صاحب یک کیان و قلمرو سیاسی گردید.
روز دوم بهمنماه ١٣٢٤ برابر با ٢٢ ژانویهی ١٩٤٦ در میدان چوارچرای مهاباد، پیشوای زندهیاد با صدایی رسا، تأسیس دولت کردستان را به جهانیان اعلام نمود و آنهایی را که دیروز و تا قبل از جمهوری کردستان موجودیت ملتی به نام ملت کرد را انکار میکردند، با اعلام تأسیس دولت کردستان و ایجاد یک واحد سیاسی به نام جمهوری کردستان در شوک فرو برد.
در تاریخ معاصر کشور مالامال از ظلم و انکار ایران، به ویژه پس از رسیدن امواج مدرنیزاسیون به منطقه، برخی از به اصطلاح روشنفکران وابسته به ملیت فارس در ایران با دریافت نظریات شوینیستی، جامهی سیاسی بر قامت آنها پوشاندند. این پوشش سیاسی بعدها منجر به شکلگیری حکومت سرکش و سرکوبگر پهلوی گردید و سیاست انکار سایر ملیتها و تبعیضات ملی و فرهنگی را در ایران پایهریزی نمود. در حقیقت، کشوری را ویران نمودند که پیشتر اگر ظلم در آن وجود داشت دست کم انکار و حاشا نمودن در آن به چشم نمیخورد. بر پایههای همین ویرانه یک ملت ساختگی به نام ملت ایران را با توسل به قوهی قهریه بر روی کاغذ به وجود آوردند و در واقع، برای تشکیل این ملت خیالی، خون هزاران تن از فرزندان ملیتهای غیر فارس ایران را ریختند و به زور، گذاشتن کلاه پهلوی را به مردم تحمیل نمودند.
در این اوضاع سلطهی شوینیسم و امحای ملیتهاست که جمهوری کردستان پا به عرصهی وجود میگذارد و بدین گونه ملت کرد به سخن میآید و به تمامی ملیتهای ایران و زمامداران مرکزنشین و حاشیهستیز اعلام میکند که ستمکاری و کشتار و قلع و قمع، ملت کرد و جنبش برحق آن را به زانو در نخواهد آورد و ملتی که آمادهی مبارزه و فداکاری در راه آرمانها و آرزوهایش باشد، نه تنها محو و مضمحل نخواهد شد، بلکه ستم ستمگران، گامهای آن را در راه احقاق حقوق و پیگیری مطالبات خویش استوارتر خواهد نمود و در یک فرصت تاریخی مناسب، جنبش آن شکوفاتر خواهد شد و گامی فراتر از گذشته به پیش خواهد نهاد و تا حد تأسیس دولت مستقل خویش به پیش خواهد رفت.
زمانی که جمهوری کردستان تأسیس شد، ایران از سلطهی دیکتاتوری رضاخان رها شده بود، لیکن تحت سلطهی چکمههای اشغالگر نیروهای متفقین اداره میشد. از همین رو، حکومتی که در تهران مستقر بود، محصول منافع مشترک اشغالگران ایران بود و خواستهای بیگانگان را نمایندگی میکرد.
ارتش سرکوبگری که رضاخان بنیان نهاده بود و بسیار بدان مباهات مینمود، حتی یارای یک روز ایستادگی در برابر حملهی خارجی را نداشت و همان گونه که پیشوای زندهیاد بدان اشاره نمود، ارتشی بود که تنها در سرکوب مردم بیدفاع، توانمند بود و در جنگ واقعی، پشت به دشمن و رو به میهن، فرار را بر قرار ترجیح داد. در آن زمان سرتاسر ایران تحت اشغال بیگانه بود. در چنین شرایطی کردستان به رهبری حزب دمکرات کردستان، یک حکومت ملی و خودگردان تأسیس نمود. در دوران اشغال ایران، تنها در کردستان و حکومت همسایهی آن یعنی آذربایجان، یک دولت ملی و میهنی حکمفرما بود.
جمهوری کردستان که ثمرهی مبارزه و فداکاری ملت کرد بود، در دورانی که خاورمیانه از استبداد زمامداران خود و اشغالگران مینالید، تبدیل به حکومتی منحصر بفرد در سراسر منطقه شد، زیرا یگانه حکومت دمکراتیک بود که به پشتیبانی مردم متکی بوده و تأسیس آن در میان شور و هلهلهی تودههای مردم اعلام شده بود.
جمهوری کردستان که برای ملت کرد نمونهی بارز و عملی برای اثبات موجودیت ملی و تجلی واقعی ارادهای ملی بود، اهمیت آن صرفاً جنبهی نمادین نداشته و برای ملت کرد تنها یک اسم یا عنوان نیست، بلکه در دوران این حکومت کوتاهمدت علیرغم تمامی کاستیها، اقدامات مهمی انجام گرفت و دستاوردهای بزرگی تحقق یافت که از آن زمان تاکنون، راهنمای مبارزات ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان بوده است. در اینجا اشارهای کوتاه به برخی از مهمترین اقدامات این جمهوری مینماییم:
نخست: جمهوری کردستان، نخستین حکومت ملی کرد در شکل جمهوری بود که نقطهی عطفی تاریخی در ارادهی سیاسی کردستان و ملت کرد محسوب میشد. تا پیش از ١٩٤٦، ملت کرد در بخشهای مختلف کردستان در برخی از مقاطع جداگانهی تاریخی، دارای حکومت منطقهای خویش بوده و در نتیجهی برخی از جنبشها، حکومتهایی تأسیس نموده بود.
لیکن تمامی این حکومتها مبتنی بر ساختار سنتی، میرنشینی و پادشاهی بود و در آخرین نمونه از این قبیل نیز زندهیاد شیخ محمود حفید در سلیمانیه به عنوان پادشاه کردستان، حکومتی سلطنتی اعلام نمود، لیکن در مهاباد برای نخستین بار یک حکومت کردی در شکل جمهوری پا به عرصهی وجود نهاد.
دوم: تأسیس جمهوری کردستان در سال ١٣٢٤ خورشیدی نخستین تجربه در تاریخ مبارزات ملت کرد بود که تحت مدیریت و رهبری حزبی دمکراتیک و مدرن انجام گرفت. گرچه حزب دمکرات برای انجام چنین کاری، کمتجربه و نوبنیاد بود، لیکن خود همین گام تاریخی تبدیل به تجربهای مهم در مدیریت مدرن و مردمی گردید. وجود حزبی دمکراتیک و امروزی، ضرورتی انکارناپذیر است تا بتواند نمایندهی خواستهای حقیقی ملت باشد و از حرکت حکومت ملی کُرد در مسیر ظلم و استبداد و خودکامگی جلوگیری نماید.
سوم: جمهوری کردستان، نمادهای لازم برای تعریف هویت ملی و شناخت ارادهی سیاسی ملت کرد را فراهم نمود که تاکنون نیز جنبش حقیقی ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان برای گرد هم آوردن ارادههای مختلف حول محوری نیرومند از آنها بهره میبرد. این نمادها عبارتند از پرچم کردستان، سرود ملی، تعیین نام پیشمرگه برای فرزندان فداکار خلق و تعیین زبان کردی به عنوان زبان رسمی.
چهارم: در جمهوری کردستان نیروی پیشمرگهی کردستان تأسیس شد و برای تشکیل نیرویی نظامی جهت حفظ دستاوردها و موجودیت ملت کرد تلاش به عمل آمد که تحت امر حکومت باشد، نه تحت فرمان شخصیتها و رؤسای عشایر.
پنجم: جمهوری کردستان با آغوشی باز از کردهای سایر بخشهای کردستان پذیرایی نمود و آنان را در بالاترین سطوح مدیریتی جمهوری مشارکت داد و بدین ترتیب عملاً اثبات نمود که اگرچه کردستان میان چند کشور تقسیم شده و ملت کرد در هر یک از این بخشها سرنوشت جداگانهای در پیش روی دارد، لیکن در نهایت یک ملت و یک سرزمین واحد است.
ششم: جمهوری کردستان به دام شوینیسم نیفتاد و با ملت ترک در آذربایجان ائتلاف نمود. این ائتلاف نشان داد که به جای ایجاد تضاد و منازعه میان ملتها، میتوان راه همکاری و اتحاد را در پیش گرفت تا تمامی ملتهای منطقه در راه پیشرفت و تعالی با یکدیگر همکاری نمایند.
این حکومت کوتاهمدت متأسفانه در ٢٦ آذرماه ١٣٢٥ خورشیدی نتوانست در برابر هجوم ارتش پهلوی مقاومت کند و به دست نیروهای نظامی تهران و با همکاری نیروهای بیگانه سقوط کرد. جمهوری کردستان همانند هر پدیدهی انسانی و سیاسی دیگر بری از نقص و کاستی نبود و از میان نقاط ضعف آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ جمهوری کردستان تنها بخش کوچک و محدودی از خاک کردستان را در بر گرفت و نتوانست در عمل تمامی خاک کردستان را تحت سیطرهی سیاسی خویش درآورد.
ـ این جمهوری از لحاظ مدیریتی، کوتاهمدت و کمتجربه بود و از کادرهای متخصص و مجرب لازم برای حکومت و مدیریت اوضاع برخوردار نبود.
ـ گرچه برای تشکیل یک نیروی نظامی ملی کوشش به عمل آمد، لیکن به دلیل بافت عقب نگه داشته شدهی جامعهی کردستان، در این امر توفیق نیافت و نیروی نظامی وسیع آن در حد یک نیروی عشیرهای باقی ماند و در تنگنای بحران از این جمهوری پشتیبانی ننمود.
با وجود تمامی کاستیها و مشکلات جمهوری کردستان، این حکومت ملی در تاریخ کرد و کردستان مقطعی پرافتخار و برههای زرین است که طی آن، آرزوهای یک ملت از طریق ارادهای انقلابی عملی گردید و منجر به تشکیل یک موجودیت سیاسی گردید و از آن زمان تاکنون، تأسیس مجدد این موجودیت ملی تبدیل به رؤیا و آرمان ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان شده است.
نمیتوان از جمهوری کردستان سخن گفت، لیکن فداکاریها و مبارزات کردهای سایر بخشهای کردستان را که به قبلهگاهشان مهاباد روی آورده بودند، فراموش نمود و از آنها سخن نگفت. خدمات و زحمات آن همه سیاستمدار و فعال کرد از تمامی بخشها و آن همه نویسنده، روشنفکر و فرهنگی کرد که به این جمهوری روی آورده و به جنبش کرد خدمت نمودند، فراموشناشدنی و قابل تقدیر است.
در این میان به ویژه بایستی از کوششهای بارزانیها به رهبری زندهیاد ملا مصطفی یاد نمود که همه گونه در خدمت جمهوری کردستان بودند، همچنین باید از افسران کُرد یاد نمود که از کردستان عراق آمده بودند تا به حکومت کردستان خدمت کنند و بعدها متأسفانه توسط رژیم بغداد اعدام شدند.
از زمان تأسیس جمهوری کردستان تاکنون دشمنان ملت کرد به ویژه حکومت تهران چه در دوران سلطنتی و در دوران جمهوری اسلامی، این جمهوری را متهم نمودهاند که ساخته و آلت دست روسها بوده است.
برخلاف اینگونه اتهامات دشمنان ملت کرد، جمهوری کردستان نه تنها ساختهی دست بیگانه نبود، بلکه ملت کرد دارای یک ارادهی ملی برای نیل به حقوق خویش بوده و هست و در این دوران با استفادهی صحیح و به موقع از شرایط جهانی و منطقهای و فرصتهای سیاسی، کیان سیاسی خویش را تأسیس نمود.
این در حالیست که در همان موقع، رژیم شاهنشاهی طی توافقی با روسها، با اعطای امتیاز نفت شمال به آنان نشان داد که رژیمی وابسته به بیگانگان و اشغالگران بوده و حاضر به دادن هر گونه امتیازی به بیگانگان است تا بقای حکومت خودکامهی خود را تضمین نماید.
اکنون نیز در نتیجهی نزدیک به چهار دهه حکومت خودکامهی جمهوری اسلامی، برای همگان روشن شده است که رژیم دیکتاتوری تهران برای تداوم ستمگریهایش حاضر به اعطای هر گونه امتیازی به بیگانه است.
اگر جمهوری اسلامی زمانی شعار پر زرق و برق نه شرقی، نه غربی را سر میداد، اکنون از طریق سازش با غرب بر سر پروندهی اتمیاش، هم بزرگترین امتیازات را به غرب میدهد تا بقای رژیمش را تأمین نماید، هم به طور کامل تبدیل به دنبالهرو و تابع روسها در منطقه تبدیل شده و هم از منافع روسیه پاسداری میکند، در داخل ایران نیز سرمایههای کشور را به ثمن بخس به جیبهای آنان سرازیر مینماید، تنها بدین منظور که چند روزی بر بقای حاکمیت شوم خویش بیفزاید.
اینک با گذشت هفتاد سال از تأسیس جمهوری کردستان، ما فرزندان ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان این حکومت را مایهی مباهات میدانیم، آن را شناسهای مهم از هویت ملی خویش ارزیابی میکنیم، آرمانهای والا، انسانی و ملی آن را زنده نگاه داشته و در راه تحقق آنها به مبارزه، تلاش و فداکاری خویش ادامه میدهیم.
در پایان، یاد هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری کردستان را به تمامی مردم کردستان، ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان و در سرتاسر جهان و به تمامی پیشمرگان کردستان، خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی شادباش میگوییم.
با امید به تحقق دوبارهی آرمانها و آرزوهای بنیانگذاران جمهوری کردستان
حزب دمکرات کردستان ایران
کمیتهی مرکزی
٣٠ دیماه ١٣٩٤ خورشیدی
٢٠ ژانویهی ٢٠١٦ میلادی