کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

مصطفی هجری: بهار عربی، دروازه‏های جدیدی به روی دمکراسی در منطقه گشود

16:10 - 18 مرداد 1391

کوردستان میدیا: مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران طی مصاحبه‏ای با تلویزیون تیشک، به سؤالاتی در رابطه با اوضاع کنونی جمهوری اسلامی، تحولات منطقه و وضعیت مبارزات ملت کرد و به ویژه مسأله‏ی اتحاد در صفوف ملت کرد پاسخ داد. نظر به اهمیت موضوعات مطرح شده در این گفتگو، لازم دانستیم بخشی از سخنان آقای هجری در این گفتگو را منتشر نماییم که توجه خوانندگان گرامی کوردستان را بدان جلب می‏نماییم.

آقای هجری ابتدا در رابطه با سؤالی درباره‏ی تحریم‏های بین‏المللی علیه ایران و تأثیرات آن، ضمن اشاره به اصرار جمهوری اسلامی بر غنی‏سازی اورانیوم و تشدید تحریم‏های بین‏المللی به همین دلیل، به بحث از کاهش فروش نفت ایران و مشکلات فراروی ناشی از تحریم‏های بانکی علیه ایران در معاملات نفتی رژیم پرداخت و گفت: به همین دلیل مشاهده می‏کنیم که اوضاع جمهوری اسلامی ایران به ویژه از لحاظ اقتصادی روز به روز بیشتر رو به وخامت می‏گذارد، اگر چه جمهوری اسلامی ایران تلاش نموده که در برابر مردم و جامعه‏ی بین‏المللی چنین وانمود کند که تحریم‏ها هیچ تأثیری بر ایران نداشته‏اند و از لفاظی‏های عجیب و غریب رئیس‏جمهور گرفته تا سایر مقامات حکومتی این سخن را تکرار می‏کنند. شاید عجیب‏تر از همه، سخن و موضع علی‏اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه‏ی اسبق جمهوری اسلامی ایران و مشاور سیاسی کنونی ولی فقیه بود که می‏گوید، در جنگ ایران و عراق، ژاپن واردات ماشین تویوتا را به ایران تحریم کرد و اجازه نداد سیم‏خاردار نیز به ایران وارد کنیم، ولی ما همچنان به پیشروی خود ادامه دادیم. جالب این است که آنان اولاً در جنگ ایران و عراق شکست خوردند و جام زهری که امام آنان بدین علت سرکشید هنوز شهره‏ی آفاق است، ثانیاً چگونه می‏توان تحریم سیم‏خاردار و تویوتا را با تحریم‏هایی که اینک علیه آنان وضع شده، مقایسه کنیم. لیکن با این حال، تأثیرات ویرانگر این تحریم‏ها بر ایران به حدی رسیده است که برخی از مقامات رژیم بدان اعتراف می‏کنند.

ایشان در ادامه‏ی پاسخ به این سؤال، ضمن برشمردن نمونه‏هایی از اعترافات مقامات جمهوری اسلامی به تأثیرگذاری تحریم‏ها، به بحث از بخش پنهانی این تأثیرات پرداخت و اظهار داشت: اما بخش دیگر بر ما پوشیده است و جمهوری اسلامی حاضر نیست که این جنبه از تأثیرات را اعلام و اطلاع‏رسانی کند و آن تأثیر تحریم‏ها بر ماشین جنگی جمهوری اسلامی است، کلیه‏ی مواد و قطعاتی که به منظور تقویت ماشین جنگی ایران و ارتقای سطح ادوات جنگی، بایستی از خارج وارد شوند، اکنون با تحریم روبه رو شده و ایران در این مورد دچار بحران‏های فراوان و روزافزونی شده است. بخشی اعظم بحرانی که هم‏اینک مشاهده می‏کنیم، ناشی از تحریم‏های پیشین است. تأثیرات تحریم‏هایی نیز که از ابتدای ماه جاری (ژوئن) علیه ایران اعمال شده‏اند، در آینده نزدیکی مشخص شده و این امر تأثیرات زیادی بر جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.

ایشان در پاسخ به این سوأل که در صورت افزایش و تشدید تحریم‏ها، تصور می‏کنید که جمهوری اسلامی در نهایت ناگزیر به دست برداشتن از برنامه‏ی هسته‏ای مشکوک و نوشیدن جام زهر دیگری خواهد شد، افزودند: بله، من تصور می‏کنم که این امکان‏پذیر است و بایستی این احتمال را در نظر داشت، اما آنچه که اتفاق خواهد افتاد این است که، اگر میزان فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران به اندازه‏ای رسید که جمهوری اسلامی در آستانه‏ی سرنگونی و نابودی قرار گرفت، زیرا برخلاف تمامی ادعاها و شعارهای جمهوری اسلامی، همگان به این امر واقف هستند که هدف از برنامه‏ی غنی‏سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی، دستیابی به بمب اتمی است که نه به خواست و اراده‏ی مردم بوده، نه در اولویت نیازهای مردم قرار دارد و نه برای خدمت به اسلام است، بلکه تنها با این هدف است که جمهوری اسلامی قصد تقویت قوای خود را دارد و می‏خواهد در برابر برخی احتمالات مبنی بر امکان حمله‏ی نظامی علیه رژیم جمهوری اسلامی و برای سرنگونی آن از جانب نیروهای خارجی خود را تقویت نموده و به بقای خود کمک کند. یعنی تمامی سرکوب‏ها، مصائب و محرومیت‏های روا داشته شده بر مردم در سایه‏ی حکومت اسلامی، صرفاً به خاطر حفظ جمهوری اسلامی است. بنابراین می‏توان این گونه نتیجه گرفت که اگر جمهوری اسلامی بر اثر این فشارها به جایی برسد که خطر سرنگونی خود را احساس کند، باید این احتمال را در نظر داشت که جام زهر دیگری سر بکشد و از این برنامه به طور کلی چشم بپوشد. اما مشکل ایران تنها این نیست که آیا دست از غنی‏سازی اورانیوم خواهد کشید یا نه، بلکه حتی در صورت پذیرش این خواسته نیز مشکلات آن با جامعه‏ی بین‏المللی خاتمه نخواهد یافت، زیرا سیاست‏های جمهوری اسلامی از قبیل مداخله در امور کشورهای منطقه و تقویت گروه‏های تروریستی و نقض حقوق بشر همچنان ادامه دارد و هیچ یک از اصول و مقررات بین‏المللی در سیاست خارجی این رژیم لحاظ نمی‏شود، به همین دلیل جمهوری اسلامی صرفاً با دست کشیدن از غنی‏سازی اورانیوم، از فشارها رهایی نخواهد یافت.

در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر امکان وقوع جنگ از سوی جامعه‏ی بین‏المللی علیه جمهوری اسلامی در صورت تداوم سیاست هسته‏ای فعلی رژیم، آقای هجری اظهار داشت: به اعتقاد من، حرکت گام به گام جامعه‏ی بین‏المللی در قبال جمهوری اسلامی و تشدید روزافزون فشارها از آن روست که فرصتی به جمهوری اسلامی داده شود تا در سیاست‏های خود تجدیدنظر نماید. اما جمهوری اسلامی تاکنون نشان داده است که در برابر خواست و اراده‏ی جامعه بین‏المللی تسلیم نشده و سر فرود نخواهد آورد. نتیجه‏ی چنین روندی آن است که در نهایت، زمانی که جامعه‏ی بین‏المللی بدین نتیجه برسد که دیگر مذاکره با جمهوری اسلامی به بن‏بست رسیده و امیدی به پیشرفت مذاکره و گفتگو با ایران باقی نمانده است، این نکته را هم هرگز پنهان نکرده‏اند که جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل نخواهند کرد، این بدان معناست که حتی بحث از حمله‏ی نظامی به ایران نیز مطرح است ایشان همچنین افزودند: اما آنچه که برای ما روشن می‏باشد، این است که جامعه‏ی بین‏المللی، جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل نخواهد کرد.

ایشان در پاسخ به سؤالی درباره تهدیدات ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز اظهار داشت: تردیدی نیست که جمهوری اسلامی از بدو روی کار آمدن تاکنون دستاوردهایی در زمینه‏ی توسعه‏ی ماشین جنگی خود داشته است، اما هنگامی که توانایی‏های جنگی جمهوری اسلامی را با ناتو و آمریکا مقایسه می‏کنیم درمی‏یابیم که تمامی تهدیدات جمهوری اسلامی علیه جامعه‏ی بین‏المللی، بیشتر کاربرد داخلی دارد و برای امید بخشیدن به عوامل و طرفداران رژیم است تا وانمود کنند که آنها نیز از امکانات لازم برای مقابله برخوردارند، اما با این که هدف از چنین تبلیغاتی فریب افکار عمومی است، مردم به خوبی می‏دانند که تکنولوژی نظامی غرب قابل مقایسه با آنان نیست.

سپس در رابطه با تأثیرات بستن این تنگه از سوی ایران، آقای هجری ضمن اشاره به تبلیغات رژیم تهران در این باره گفت: من تصور می‏کنم که جمهوری اسلامی در بهترین حالت، شاید بتواند برای مدت چند ساعت یا 24 ساعت تنگه هرمز را مسدود کند، اما بعد از آن دیگر امکان ندارد زیرا هم به شدت سرکوب خواهد شد و هم راه بازگشایی خواهد شد و در این راستا احتمالاً ضربه‏ی سنگینی بدان وارد خواهد شد، زیرا تنگه هرمز آبراهی است که غرب هیچ‏گاه اجازه نخواهد داد مسدود بماند چرا که بخش اعظم نفت مصرفی جهان از این تنگه عبور می‏کند. در صورت سرنگونی رژیم اسد و تعیین تکلیف وضعیت این کشور، جامعه‏ی جهانی تا چه حدی در اعمال فشار بر ایران آزادتر خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال، آقای هجری ضمن اشاره به این مطلب که علیرغم درگیر بودن جامعه‏ی جهانی با مسائل سوریه، تحریم‏ها علیه جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد، به بحث از اهمیت رژیم بشار اسد برای جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: سقوط رژیم بشار اسد تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر جمهوری اسلامی خواهد داشت، از همین روست که مشاهده می‏کنیم جمهوری اسلامی تمام توان خود را از لحاظ اقتصادی، تجهیزات نظامی و تسلیحات در خدمت آموزش، تجهیز و تربیت نیروهای بشار اسد قرار داد، تا به بقای این رژیم برای چند صباحی دیگر کمک کند.

آقای هجری در پاسخ به سؤالی درباره خیزش‏های منطقه و دیدگاهی که بر آن است که این انقلاب‏ها منحرف شده‏اند و در راستای دموکراتیزسیون نیستند، با رد چنین دیدگاهی و تأکید بر این نکته که این روند، در مجموع روند دموکراتیزسیون است، گفت: شاید حکومت‏هایی که در این کشورهای عربی برسر کار آمده‏اند، آن حکومتی نباشد که به کلی مطلوب مردم، غرب و تمام آزادیخواهان و دمکراسیخواهان باشد، ولی نباید ما آن اقدامات را نادیده بگیریم، ما باید واقعیت را در نظر بگیریم که در تمام دنیا بر همین منوال بوده است و برای جامعه‏ای که در طول تاریخ تحت سرکوب و فشار دیکتاتوری بوده، تحت تأثیر هژمونی مسائل عشیره‏یی و قبیله‏ای و دینی بوده و دشمنی و کینه قدیمی در بین آن مردم وجود دارد، اما دیکتاتوری می‏آید و با زور سرنیزه آن وضعیت را آرام می‏کند، به نوعی می‏توان گفت که سکوتی قبرستانی بر این کشورها حکمفرماست، ولی بعد از سرنگونی دیکتاتورها طبیعی است که کشور حالت عادی خود را از دست داده و تمامی گرایشات فرقه‏ای، دینی و دشمنی‏های قدیمی سربر می‏آورد، مسئله مطالبات و خواست اکثریت مردم در آن منطقه که مسلمان هستند مطرح می‏شود، به همین خاطر مردم در آن رابطه به ایجاد ناآرامی روی می‏آورد و انفجار و بمب‏گذاری به میان خواهد آمد، بیشتر اوقات مسئله حقوق بشر نادیده انگاشته می‏شود، با چنین مردمانی من چنین وضعیتی را طبیعی می‏دانم زیرا ما نباید انتظار داشته باشیم که در چنین جامعه‏ای تنها با سرنگونی یک دیکتاتور و در یک شبانه‏روز مردم فکر و ذهنشان تغییر کرده و دمکرات شده باشند، مردمی که هرگز دمکراسی را تجربه نکرده‏اند و هرگز کار مشترک انجام نداده‏اند، هیچ کسی نظر آنها را مهم نپنداشتند و نظرات و افکار آنها در سرنوشت کشورشان کمترین تأثیر را داشته است، بر همین اساس طبیعی است که آن مردم با ناآرامی، کشتار و ... آغاز نموده و آرام آرام به پیش رفته و تجربه می‏کنند، طبیعی است که در آغاز اشتباه کنند.

من یک بار دیگر نیز اشاره نموده‏ام که جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران را به عنوان مثالی زنده و آشکار در این رابطه مشاهده می‏کنیم مردم ایران بیش از سی سال پیش علیه دیکتاتوری به پا خاستند و حکومت جمهوری اسلامی ایران را سرکار آوردند، آن زمان اکثر مردم ایران بر این باور بودند که رژیم جمهوری اسلامی بر سرکار آمده و با آن وعده و وعیدهایی که داده است، ایران را به بهشت برای آنها تبدیل می‏کند، نتیجه آن شد که مردم خمینی را در ماه دیدند و بسیاری مسائل دیگر که در اینجا فرصت بحث از تمام آنها وجود ندارد، ولی تجربه‏ی 33 سال عمر آن حکومت، هم‏اکنون مردم ایران را به این نتیجه رسانده است که این حکومت قادر نیست که آزادی، دمکراسی و حقوق ملی آنها را برآورده کند، به همین خاطر هم‏اکنون من در سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی هیچ شک و تردیدی ندارم، تنها اقلیتی بسیار کم شاید هم‏اکنون خواهان تداوم حکومت اسلامی باشند و حکومت اسلامی در ایران به نظر من باید راه همیشه خداحافظی کند. به همین خاطر باید این فرصت را به مردم داد که آن را تجربه کنند، به ویژه مایلیم که به این نکته اشاره کنم که اتفاقاتی که تاکنون رخ داده است هم در مصر و هم برعکس آن در لیبی، جای بسی امیدواری است. ما در مصر می‏بینیم با وجود آنکه اخوان‏المسلمین که جریان قدرتمندی در میان مردم است، ولی در انتخابات احمد شفیق که در حکومت سرنگون شده قبل وزیر بوده است، دوشادوش محمد مرسی کاندیدای اخوان المسلمین پیش آمده و با اختلافی بسیار کم، محمد مرسی رئیس‏جمهور می‏شود، این به آن معناست که مردم به تمامی طرفدار حکومت اسلامی نیستند یا حداقل به محو مرسی که رئیس‏جمهور است و به حزب متبوعش اخوان‏المسلمین می‏گویند که جریان دیگری که جریانی سکولار است، به اندازه‏ی قدرتمند است که نمی‏توان آن را جدی نگرفت و این جای بسی امید است. یا به عنوان نمونه در لیبی شاهد آنیم که ائتلاف سکولارها در انتخابات اخیر پیشتاز بوده و این امری است که مردم کمتر انتظار آن را داشتند و این‏ها نکاتی امیدوار کننده است. یعنی ما باید امیدوار و خرسند باشیم که بهار عربی و انقلاباتی که به بهار عربی شناخته شده است. گشایش دروازه‏ای تازه در منطقه به روی دمکراسی است، ولی بعضی از جریان‏ها و به ویژه، جمهوری اسلامی این تغییرات و تحولات را برای خود ناخوشایند دانسته و تبلیغات وسیعی را به راه انداخته که مردم را از نتایج این تغییرات ناامید کنند، برای اینکه جمهوری اسلامی که خود نیز در معرض این تغییرات و تحولات قرار دارد، چنین نشان دهد که مردم اگر این حکومت را از بین ببرند دیگر قادر نیستند. حکومت مطلوب خود را بر سر کار آورند، بر این اساس نباید امیدوار باشند. ولی برعکس، بسی جای امیدواری است و من امیدوارم که خیلی زودتر از آنچه که شاید خیلی‏ها پیش‏بینی می‏کنند، ما شاهد دمکراسی، نه ایده‏آل، اما قابل قبول در منطقه باشیم.

در بخش دیگری در رابطه با چگونگی ملحق شدن گروه هه‏لویست به حزب دمکرات از آقای هجری سؤال شد.

ایشان در این باره با تأکید بر اینکه حزب دمکرات هیچ دخالتی در امور داخلی جناح منشعب یعنی جناحی که گروه هه‏لویست در آن شکل گرفت نداشته و در این باره گفت: ما در لحظات آخر کار آگاه شدیم که این گروه با رهبریشان به توافق نرسیده‏اند و در فکر و تلاشند برای تشکیل حزبی مستقل، و ما آن را به ضرر جنبش و به ضرر حزب دمکرات دانستیم و متوجه آن بودیم که مردم کردستان بیش از این نگران نشوند.

در آن لحظه بود که ما برای پیشگیری از چنین زیانی با آن رفقا تماس گرفتیم، با آنها نشست داشتیم، با آنها گفتگو کردیم که یا برگردند و با آن گروه جدا شده از حزب، کارهایشان را ادامه دهند یا اگر این کار را انجام نمی‏دهند و به نتیجه نمی‏رسند به جای آنکه حزب مستقلی را تشکیل دهند، به آغوش حزب دمکرات کردستان ایران، یعنی حزب خودشان، باز گردند.

ما آغوشمان باز است برای پیوستن آنها به حزب، به آنها احترام گذاشته با در نظر گرفتن کار و توانایی‏شان مانند تمامی اعضاء، کادرها و پیشمرگان حزب دارای جایگاه خود در حزب دمکرات کردستان ایران هستند و خوشبختانه با درک صحیحی که در یکایک اعضای این گروه وجود داشت، و تلاش و اقدامات دلسوزان حزبی برنامه تشکیل حزبی مستقل منتفی شده و آنها به حزب دمکرات کردستان ایران پیوستند. من بر این باورم که این اقدام حزب دمکرات مورد انتقاد نیست بلکه از سوی تمام مردم کردستان مورد استقبال قرار گرفت و بایستی از سوی گروهی که این رفقا از آن جدا شده‏اند، نیز مورد استقبال قرار می‏گرفت، ولی متأسفانه وضعیت کنونی را من اینگونه می‏بینم که آن گروه که این رفقا از آن جدا شده‏اند، برایشان خوشایند بود که آنها حزب مستقلی تشکیل دهند یا حتی به صف جمهوری اسلامی بپیوندند ولی به حزب دمکرات کردستان ایران ملحق نشوند. ولی ما این اقدام را در راستای منافع مردم کرد انجام داده‏ایم. اگر در این راستا افراد یا گروه‏هایی هستند که با تفاسیر گوناگون می‏خواهند از اهمیت این اقدام ملی بکاهند، این هیچ تأثیری بر گامی که حزب دمکرات برداشته است، نخواهد گذاشت و تبلیغاتی که آنها به راه انداختند که گویا ما در آنها رخنه کرده و گروه تشکیل داده و از آنها جدا کرده‏ایم و ...، من به شدت همه آنها را مردود می‏دانم و اعلان می‏کنم که حزب دمکرات در شکل‏گیری و کار آن گروه هیچ تأثیری نداشته، بلکه آن گروه خود بهتر می‏دانند که حداقل دو سالی است که با مشکل مواجهه‏اند و بسیار تلاش کرده‏اند که با هم به توافق برسند ولی به توافق نرسیده‏اند.

آقای هجری در رابطه با حملات تبلیغی گروه ملاحسن رستگار علیه حزب و اتهاماتی که در رابطه با گروه هه‏لویست به حزب نسبت می‏دهند با تأکید بر اینکه اگر در این مدت تبلیغاتی از سوی گروه هه‏لویست علیه جناح انشعابی انجام گرفته، سخن آنها بوده است، هیچ کادر، پیشمرگ و حتی از یک پیشمرگ ساده گرفته تا یکی از اعضاء رهبری حزب دمکرات نسبت به آن موضوع اظهار نظری نکرده‏اند، افزود که حزب دمکرات تنها با انتشار بیانیه‏ای و برگزاری مراسمی از پیوستن این گروه به حزب استقبال کرد و ابراز امیدواری نموده که آن کسانی که از حزب جدا شده‏اند، دوباره به حزب بازگردند.

آقای هجری در مورد تبلیغات سوء در مورد وجود اختلاف و دوگانگی آراء در درون رهبری حزب در قبال مسئله ایجاد رابطه و نزدیکی با آن گروه جدا شده از حزب گفت: من قبل از هر چیزی مایلم که این نکته را به عرض شما برسانم، که مدتی است به ویژه بعد از کنگره 13، از سوی دشمنان حزب دمکرات کردستان ایران، از جمهوری اسلامی گرفته تا تعدادی از جریان‏ها و افرادی که همیشه این نکته را برجسته نموده‏اند که در رهبری حزب دمکرات کردستان ایران اختلاف وجود دارد، گاهی اوقات دبیرکل حزب در یک طرف و اعضاء دفترسیاسی در یک طرف دیگر قرار داده شده‏اند، گاهی اوقات دبیرکل حزب با چند تن از اعضای دفترسیاسی به عنوان یک جریان به حساب آمده و دیگر اعضای رهبری علیه آنها و ... این مسئله همچنان تداوم داشته و مورد بحث قرار گرفته است. اکنون من قبل از هر چیز مایلم با تعهد به مردم کردستان و همه‎ی دوستان و دلسوزان حزب دمکرات کردستان ایران بگویم از کنگره‎ی چهارم که من به عضویت رهبری این حزب درآمده‎ام تاکنون که در خدمت این حزب بوده‎ام. هرگز چنین انسجام و وحدتی را در رهبری این حزب نسبت به اجرای سیاست و برنامه‎هایش ندیده‎ام. متحد نه به این معنا که اگر دبیرکل حزب مسئله‎ای را مطرح ساخت آنها نیز بدون چون و چرا آنرا بپذیرند یا اگر چند نفر حرفی زدند، سایرین آنرا قبول نمایند. بلکه مسئله این است که در حزب دمکرات کردستان ایران آراء و نظرات متفاوت در عموم موارد و در همه‏ی نشست‏ها و جلسات حزبی بدون مرز آزاد است.

در جلسات کمیته‏ی مرکزی، در دفترسیاسی، در کنگره و حتی در هسته‏های حزبی، در این جلسات آزاد نظرات کاملاً متفاوت مطرح می‏شوند بی آنکه هیچ کس نگران آن باشد که پس از اظهار نظراتش تحت فشار قرار گیرد. در واقع چون مسئله دلسوزی و میهن‏پرستی است، چون مسئله حفظ وحدت و انسجام حزب است که همگی بدان معتقدیم، در این مباحث به نتیجه می‏رسیم و همیشه بهترین راهکارها را می‏یابیم و آنها را مبدل به سیاست کلیمان نموده و دوش به دوش هم در پیشبرد آنها می‏کوشیم. در سراسر این مدت تاکنون و حتی در سخنانم در مصاحبات قبلی و در پیام‏های نوروز و دهم فروردین که از سیاست حزب نسبت به تفاهم و نزدیکی با دوستانی که از ما جدا شدند سخن گفتم، در واقع تنها از سیاست خویش به مثابه‏ی دبیرکل حزب سخن نگفتم بلکه آنها سیاست دوستانم در رهبری نیز بودند که من به طرح آنها پرداختم و هیچ اختلافی در این مورد وجود ندارد. به همین خاطر تکرار می‏کنم تمام جریاناتی که محاسبات خود را بر اساس وجود دو دستگی یا چند دستگی در حزب و رهبریت حزب دمکرات کردستان ایران تنظیم نموده‏اند، بدانند که در محاسباتشان به اشتباه افتاده‏اند و از این تقسیم‏بندی‏ها چیزی عایدشان نمی‏شود همچنانکه تاکنون به هیچ نتیجه‏ای نرسیده‏اند.

برخی افراد این انتقاد را مطرح می‏کنند که بازگشت این دوستان یا اساساً به تعبیر دیگری ملحق گردیدنشان به حزب دمکرات کردستان ایران چنان اهمیتی نداشت که دفترسیاسی حزب دمکرات در موردشان بیانیه صادر نماید. پاسخ شما در این مورد چیست؟

پرسش دیگری بود که روبر‏روی آقای هجری گردید.

ایشان در پاسخ گفتند: من آن افراد یا دوستان عزیزی را که در مورد این مسئله چنین دیدگاهی دارند به دو دسته تقسیم می‏کنم، نخست همان دوستانی که از ما جدا شدند، چنانکه عرض کردم آنها به هیچ وجه از پیوستن این گروه به حزب دمکرات خشنود نبودند و تمام اقدامات حزب دمکرات در این رابطه را زیر سؤال می‏برند. این برای من امری کاملاً طبیعی است، طبیعی نه بدین معنا که آنرا درست بدانم، بلکه از روی شناختی که از آنها دارم برایم طبیعیست. اما برای شماری از دوستان که دلسوزند اما به واقعیت مسئله پی نبرده‏اند این توضیح را می‏دهم که برای حزب دمکرات کردستان ایران بسیار حائز اهمیت بود که قریب به هفتاد تا هشتاد نفر از اعضای حزب که قبلاً جدا شده بودند و تعدادی کادر و پیشمرگ را به همراه داشتند، بازگشته و به حزب دمکرات ملحق می‏شوند، با حزب دمکرات کردستان ایران همبستگی بوجود می‏آورند، که این همبستگی هدف ما و هدف توده‏های مردم کردستان است. به همین خاطر ما این مسئله را مهم دانسته و تشخیصمان این بود که باید دفترسیاسی بیانیه صادر نماید. از این رو فکر می‏کنم که این بیانیه کاملاً بجا بود و به خوبی موضع حزب دمکرات را نسبت به کسانی که زمانی به هر دلیلی از حزب دمکرات فاصله گرفته‏اند اما اکنون مایل به پیوستن مجدد به حزب دمکرات هستند را نشان می‏دهد. همچنین افزود: از طرفی هم مایل بودیم با این بیانیه به دوستانی که جدا شده و می‏خواهند سرنوشت خود را قاطعانه تعیین کنند، خاطرنشان نماییم که آغوش حزب دمکرات باز است.

چنانکه پیشتر اعلام کرده‏ام و اینجا نیز دوباره اعلام می‏نمایم، ما خواهان بازگشت و الحاق مجدد هر چه بیشتر آن دوستان به حزب دمکرات هستیم تا با ما در کنگره‏ای که پیش رو داریم مشارکت نمایند. برای اینکه آنها نیز به نسبت شایستگی‏شان و به نسبت کار و فعالیتشان، چنانکه اکثر ما همدیگر را می‏شناسیم، در آینده‏ی اداره‏ی حزب دمکرات کردستان ایران نقش خود را ایفا نمایند.

ایشان در مورد بکارگیری واژه‏ی اتحاد برای تعریف پیوستن گروه مذکور، اظهار داشت: هنگامی که تعدادی از افراد آمده و با حزب دمکرات متحد می‏شوند، آنها هم متحد گردیده‏اند، هم همبستگی بوجود آورده‏اند. اما ما هرگز مدعی نشده‏ایم که این مسئله خاتمه یافته است. مسئله که فریب و چشم‏بندی نیست. سخنان من در حال حاضر بصورت مکتوب در روزنامه‏ی کوردستان موجود است، حتماً در سایت حزب هم هست، در تلویزیون تیشک هم پخش گردیده است، بیانیه‏ی دفترسیاسی هم در روزنامه‏ی کوردستان موجود است و در سایت و دیگر رسانه‏های حزبی نیز منتشر گردیده است. آنچه که من در آن مراسم گفتم، آنجا که منظور آنهاست، همان است که می‏گویم شماری از دوستان فعال که امید پیروزی و تداوم مبارزه همچنان در فکر و اراده‏شان جاری است با تحمل فشار و طعنه‏های بسیار راهگشا بودند، یعنی برای تفاهم و نزدیکی راهگشا شدند.

جناب آقای هجری در پاسخ به پرسش دیگری، با اشاره با استقبال کادرها و پیشمرگ‏ها و اعضای حزب و توده‏های مردم کردستان و جریانات متفاوت از چگونگی برخورد حزب با مسئله‏ی پیوستن گروهی که پیشتر از حزب جدا شده بودند رو به مردم کردستان ابراز داشت: ما درد مسئله‏ی انشعاب و تفرقه و دودستگی در صفوف ملت کرد و در صفوف احزاب سیاسی را می‏بینیم و بدین سبب که در جریان کار بوده‏ایم بیشتر از مردم عادی از این تفرقه ضربه خوده‏ایم، از این رو دلسوزانه تلاش خواهیم کرد که از این به بعد نه تنها انشعاب و انشقاق بیشتری اتفاق نیافتد، بلکه تا جایی که در توان داریم، و تا جایی که حرفمان مؤثر واقع شود، در راه همبستگی بیشتر به ویژه میان حزب دمکرات و گروهی که پس از کنگره‏ی 13 از حزب جدا شدند، قدم برخواهیم داشت.

منبع: روزنامه کوردستان، ارگان کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران

در آستانه شصت وهفتمین سالگرد تأسیس حزب دمکرات کردستان ایران