کوردستان میدیا: مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران طی مصاحبهای با تلویزیون تیشک، به سؤالاتی در رابطه با اوضاع کنونی جمهوری اسلامی، تحولات منطقه و وضعیت مبارزات ملت کرد و به ویژه مسألهی اتحاد در صفوف ملت کرد پاسخ داد. نظر به اهمیت موضوعات مطرح شده در این گفتگو، لازم دانستیم بخشی از سخنان آقای هجری در این گفتگو را منتشر نماییم که توجه خوانندگان گرامی کوردستان را بدان جلب مینماییم.
آقای هجری ابتدا در رابطه با سؤالی دربارهی تحریمهای بینالمللی علیه ایران و تأثیرات آن، ضمن اشاره به اصرار جمهوری اسلامی بر غنیسازی اورانیوم و تشدید تحریمهای بینالمللی به همین دلیل، به بحث از کاهش فروش نفت ایران و مشکلات فراروی ناشی از تحریمهای بانکی علیه ایران در معاملات نفتی رژیم پرداخت و گفت: به همین دلیل مشاهده میکنیم که اوضاع جمهوری اسلامی ایران به ویژه از لحاظ اقتصادی روز به روز بیشتر رو به وخامت میگذارد، اگر چه جمهوری اسلامی ایران تلاش نموده که در برابر مردم و جامعهی بینالمللی چنین وانمود کند که تحریمها هیچ تأثیری بر ایران نداشتهاند و از لفاظیهای عجیب و غریب رئیسجمهور گرفته تا سایر مقامات حکومتی این سخن را تکرار میکنند. شاید عجیبتر از همه، سخن و موضع علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجهی اسبق جمهوری اسلامی ایران و مشاور سیاسی کنونی ولی فقیه بود که میگوید، در جنگ ایران و عراق، ژاپن واردات ماشین تویوتا را به ایران تحریم کرد و اجازه نداد سیمخاردار نیز به ایران وارد کنیم، ولی ما همچنان به پیشروی خود ادامه دادیم. جالب این است که آنان اولاً در جنگ ایران و عراق شکست خوردند و جام زهری که امام آنان بدین علت سرکشید هنوز شهرهی آفاق است، ثانیاً چگونه میتوان تحریم سیمخاردار و تویوتا را با تحریمهایی که اینک علیه آنان وضع شده، مقایسه کنیم. لیکن با این حال، تأثیرات ویرانگر این تحریمها بر ایران به حدی رسیده است که برخی از مقامات رژیم بدان اعتراف میکنند.
ایشان در ادامهی پاسخ به این سؤال، ضمن برشمردن نمونههایی از اعترافات مقامات جمهوری اسلامی به تأثیرگذاری تحریمها، به بحث از بخش پنهانی این تأثیرات پرداخت و اظهار داشت: اما بخش دیگر بر ما پوشیده است و جمهوری اسلامی حاضر نیست که این جنبه از تأثیرات را اعلام و اطلاعرسانی کند و آن تأثیر تحریمها بر ماشین جنگی جمهوری اسلامی است، کلیهی مواد و قطعاتی که به منظور تقویت ماشین جنگی ایران و ارتقای سطح ادوات جنگی، بایستی از خارج وارد شوند، اکنون با تحریم روبه رو شده و ایران در این مورد دچار بحرانهای فراوان و روزافزونی شده است. بخشی اعظم بحرانی که هماینک مشاهده میکنیم، ناشی از تحریمهای پیشین است. تأثیرات تحریمهایی نیز که از ابتدای ماه جاری (ژوئن) علیه ایران اعمال شدهاند، در آینده نزدیکی مشخص شده و این امر تأثیرات زیادی بر جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
ایشان در پاسخ به این سوأل که در صورت افزایش و تشدید تحریمها، تصور میکنید که جمهوری اسلامی در نهایت ناگزیر به دست برداشتن از برنامهی هستهای مشکوک و نوشیدن جام زهر دیگری خواهد شد، افزودند: بله، من تصور میکنم که این امکانپذیر است و بایستی این احتمال را در نظر داشت، اما آنچه که اتفاق خواهد افتاد این است که، اگر میزان فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران به اندازهای رسید که جمهوری اسلامی در آستانهی سرنگونی و نابودی قرار گرفت، زیرا برخلاف تمامی ادعاها و شعارهای جمهوری اسلامی، همگان به این امر واقف هستند که هدف از برنامهی غنیسازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی، دستیابی به بمب اتمی است که نه به خواست و ارادهی مردم بوده، نه در اولویت نیازهای مردم قرار دارد و نه برای خدمت به اسلام است، بلکه تنها با این هدف است که جمهوری اسلامی قصد تقویت قوای خود را دارد و میخواهد در برابر برخی احتمالات مبنی بر امکان حملهی نظامی علیه رژیم جمهوری اسلامی و برای سرنگونی آن از جانب نیروهای خارجی خود را تقویت نموده و به بقای خود کمک کند. یعنی تمامی سرکوبها، مصائب و محرومیتهای روا داشته شده بر مردم در سایهی حکومت اسلامی، صرفاً به خاطر حفظ جمهوری اسلامی است. بنابراین میتوان این گونه نتیجه گرفت که اگر جمهوری اسلامی بر اثر این فشارها به جایی برسد که خطر سرنگونی خود را احساس کند، باید این احتمال را در نظر داشت که جام زهر دیگری سر بکشد و از این برنامه به طور کلی چشم بپوشد. اما مشکل ایران تنها این نیست که آیا دست از غنیسازی اورانیوم خواهد کشید یا نه، بلکه حتی در صورت پذیرش این خواسته نیز مشکلات آن با جامعهی بینالمللی خاتمه نخواهد یافت، زیرا سیاستهای جمهوری اسلامی از قبیل مداخله در امور کشورهای منطقه و تقویت گروههای تروریستی و نقض حقوق بشر همچنان ادامه دارد و هیچ یک از اصول و مقررات بینالمللی در سیاست خارجی این رژیم لحاظ نمیشود، به همین دلیل جمهوری اسلامی صرفاً با دست کشیدن از غنیسازی اورانیوم، از فشارها رهایی نخواهد یافت.
در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر امکان وقوع جنگ از سوی جامعهی بینالمللی علیه جمهوری اسلامی در صورت تداوم سیاست هستهای فعلی رژیم، آقای هجری اظهار داشت: به اعتقاد من، حرکت گام به گام جامعهی بینالمللی در قبال جمهوری اسلامی و تشدید روزافزون فشارها از آن روست که فرصتی به جمهوری اسلامی داده شود تا در سیاستهای خود تجدیدنظر نماید. اما جمهوری اسلامی تاکنون نشان داده است که در برابر خواست و ارادهی جامعه بینالمللی تسلیم نشده و سر فرود نخواهد آورد. نتیجهی چنین روندی آن است که در نهایت، زمانی که جامعهی بینالمللی بدین نتیجه برسد که دیگر مذاکره با جمهوری اسلامی به بنبست رسیده و امیدی به پیشرفت مذاکره و گفتگو با ایران باقی نمانده است، این نکته را هم هرگز پنهان نکردهاند که جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل نخواهند کرد، این بدان معناست که حتی بحث از حملهی نظامی به ایران نیز مطرح است ایشان همچنین افزودند: اما آنچه که برای ما روشن میباشد، این است که جامعهی بینالمللی، جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل نخواهد کرد.
ایشان در پاسخ به سؤالی درباره تهدیدات ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز اظهار داشت: تردیدی نیست که جمهوری اسلامی از بدو روی کار آمدن تاکنون دستاوردهایی در زمینهی توسعهی ماشین جنگی خود داشته است، اما هنگامی که تواناییهای جنگی جمهوری اسلامی را با ناتو و آمریکا مقایسه میکنیم درمییابیم که تمامی تهدیدات جمهوری اسلامی علیه جامعهی بینالمللی، بیشتر کاربرد داخلی دارد و برای امید بخشیدن به عوامل و طرفداران رژیم است تا وانمود کنند که آنها نیز از امکانات لازم برای مقابله برخوردارند، اما با این که هدف از چنین تبلیغاتی فریب افکار عمومی است، مردم به خوبی میدانند که تکنولوژی نظامی غرب قابل مقایسه با آنان نیست.
سپس در رابطه با تأثیرات بستن این تنگه از سوی ایران، آقای هجری ضمن اشاره به تبلیغات رژیم تهران در این باره گفت: من تصور میکنم که جمهوری اسلامی در بهترین حالت، شاید بتواند برای مدت چند ساعت یا 24 ساعت تنگه هرمز را مسدود کند، اما بعد از آن دیگر امکان ندارد زیرا هم به شدت سرکوب خواهد شد و هم راه بازگشایی خواهد شد و در این راستا احتمالاً ضربهی سنگینی بدان وارد خواهد شد، زیرا تنگه هرمز آبراهی است که غرب هیچگاه اجازه نخواهد داد مسدود بماند چرا که بخش اعظم نفت مصرفی جهان از این تنگه عبور میکند. در صورت سرنگونی رژیم اسد و تعیین تکلیف وضعیت این کشور، جامعهی جهانی تا چه حدی در اعمال فشار بر ایران آزادتر خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال، آقای هجری ضمن اشاره به این مطلب که علیرغم درگیر بودن جامعهی جهانی با مسائل سوریه، تحریمها علیه جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد، به بحث از اهمیت رژیم بشار اسد برای جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: سقوط رژیم بشار اسد تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر جمهوری اسلامی خواهد داشت، از همین روست که مشاهده میکنیم جمهوری اسلامی تمام توان خود را از لحاظ اقتصادی، تجهیزات نظامی و تسلیحات در خدمت آموزش، تجهیز و تربیت نیروهای بشار اسد قرار داد، تا به بقای این رژیم برای چند صباحی دیگر کمک کند.
آقای هجری در پاسخ به سؤالی درباره خیزشهای منطقه و دیدگاهی که بر آن است که این انقلابها منحرف شدهاند و در راستای دموکراتیزسیون نیستند، با رد چنین دیدگاهی و تأکید بر این نکته که این روند، در مجموع روند دموکراتیزسیون است، گفت: شاید حکومتهایی که در این کشورهای عربی برسر کار آمدهاند، آن حکومتی نباشد که به کلی مطلوب مردم، غرب و تمام آزادیخواهان و دمکراسیخواهان باشد، ولی نباید ما آن اقدامات را نادیده بگیریم، ما باید واقعیت را در نظر بگیریم که در تمام دنیا بر همین منوال بوده است و برای جامعهای که در طول تاریخ تحت سرکوب و فشار دیکتاتوری بوده، تحت تأثیر هژمونی مسائل عشیرهیی و قبیلهای و دینی بوده و دشمنی و کینه قدیمی در بین آن مردم وجود دارد، اما دیکتاتوری میآید و با زور سرنیزه آن وضعیت را آرام میکند، به نوعی میتوان گفت که سکوتی قبرستانی بر این کشورها حکمفرماست، ولی بعد از سرنگونی دیکتاتورها طبیعی است که کشور حالت عادی خود را از دست داده و تمامی گرایشات فرقهای، دینی و دشمنیهای قدیمی سربر میآورد، مسئله مطالبات و خواست اکثریت مردم در آن منطقه که مسلمان هستند مطرح میشود، به همین خاطر مردم در آن رابطه به ایجاد ناآرامی روی میآورد و انفجار و بمبگذاری به میان خواهد آمد، بیشتر اوقات مسئله حقوق بشر نادیده انگاشته میشود، با چنین مردمانی من چنین وضعیتی را طبیعی میدانم زیرا ما نباید انتظار داشته باشیم که در چنین جامعهای تنها با سرنگونی یک دیکتاتور و در یک شبانهروز مردم فکر و ذهنشان تغییر کرده و دمکرات شده باشند، مردمی که هرگز دمکراسی را تجربه نکردهاند و هرگز کار مشترک انجام ندادهاند، هیچ کسی نظر آنها را مهم نپنداشتند و نظرات و افکار آنها در سرنوشت کشورشان کمترین تأثیر را داشته است، بر همین اساس طبیعی است که آن مردم با ناآرامی، کشتار و ... آغاز نموده و آرام آرام به پیش رفته و تجربه میکنند، طبیعی است که در آغاز اشتباه کنند.
من یک بار دیگر نیز اشاره نمودهام که جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران را به عنوان مثالی زنده و آشکار در این رابطه مشاهده میکنیم مردم ایران بیش از سی سال پیش علیه دیکتاتوری به پا خاستند و حکومت جمهوری اسلامی ایران را سرکار آوردند، آن زمان اکثر مردم ایران بر این باور بودند که رژیم جمهوری اسلامی بر سرکار آمده و با آن وعده و وعیدهایی که داده است، ایران را به بهشت برای آنها تبدیل میکند، نتیجه آن شد که مردم خمینی را در ماه دیدند و بسیاری مسائل دیگر که در اینجا فرصت بحث از تمام آنها وجود ندارد، ولی تجربهی 33 سال عمر آن حکومت، هماکنون مردم ایران را به این نتیجه رسانده است که این حکومت قادر نیست که آزادی، دمکراسی و حقوق ملی آنها را برآورده کند، به همین خاطر هماکنون من در سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی هیچ شک و تردیدی ندارم، تنها اقلیتی بسیار کم شاید هماکنون خواهان تداوم حکومت اسلامی باشند و حکومت اسلامی در ایران به نظر من باید راه همیشه خداحافظی کند. به همین خاطر باید این فرصت را به مردم داد که آن را تجربه کنند، به ویژه مایلیم که به این نکته اشاره کنم که اتفاقاتی که تاکنون رخ داده است هم در مصر و هم برعکس آن در لیبی، جای بسی امیدواری است. ما در مصر میبینیم با وجود آنکه اخوانالمسلمین که جریان قدرتمندی در میان مردم است، ولی در انتخابات احمد شفیق که در حکومت سرنگون شده قبل وزیر بوده است، دوشادوش محمد مرسی کاندیدای اخوان المسلمین پیش آمده و با اختلافی بسیار کم، محمد مرسی رئیسجمهور میشود، این به آن معناست که مردم به تمامی طرفدار حکومت اسلامی نیستند یا حداقل به محو مرسی که رئیسجمهور است و به حزب متبوعش اخوانالمسلمین میگویند که جریان دیگری که جریانی سکولار است، به اندازهی قدرتمند است که نمیتوان آن را جدی نگرفت و این جای بسی امید است. یا به عنوان نمونه در لیبی شاهد آنیم که ائتلاف سکولارها در انتخابات اخیر پیشتاز بوده و این امری است که مردم کمتر انتظار آن را داشتند و اینها نکاتی امیدوار کننده است. یعنی ما باید امیدوار و خرسند باشیم که بهار عربی و انقلاباتی که به بهار عربی شناخته شده است. گشایش دروازهای تازه در منطقه به روی دمکراسی است، ولی بعضی از جریانها و به ویژه، جمهوری اسلامی این تغییرات و تحولات را برای خود ناخوشایند دانسته و تبلیغات وسیعی را به راه انداخته که مردم را از نتایج این تغییرات ناامید کنند، برای اینکه جمهوری اسلامی که خود نیز در معرض این تغییرات و تحولات قرار دارد، چنین نشان دهد که مردم اگر این حکومت را از بین ببرند دیگر قادر نیستند. حکومت مطلوب خود را بر سر کار آورند، بر این اساس نباید امیدوار باشند. ولی برعکس، بسی جای امیدواری است و من امیدوارم که خیلی زودتر از آنچه که شاید خیلیها پیشبینی میکنند، ما شاهد دمکراسی، نه ایدهآل، اما قابل قبول در منطقه باشیم.
در بخش دیگری در رابطه با چگونگی ملحق شدن گروه ههلویست به حزب دمکرات از آقای هجری سؤال شد.
ایشان در این باره با تأکید بر اینکه حزب دمکرات هیچ دخالتی در امور داخلی جناح منشعب یعنی جناحی که گروه ههلویست در آن شکل گرفت نداشته و در این باره گفت: ما در لحظات آخر کار آگاه شدیم که این گروه با رهبریشان به توافق نرسیدهاند و در فکر و تلاشند برای تشکیل حزبی مستقل، و ما آن را به ضرر جنبش و به ضرر حزب دمکرات دانستیم و متوجه آن بودیم که مردم کردستان بیش از این نگران نشوند.
در آن لحظه بود که ما برای پیشگیری از چنین زیانی با آن رفقا تماس گرفتیم، با آنها نشست داشتیم، با آنها گفتگو کردیم که یا برگردند و با آن گروه جدا شده از حزب، کارهایشان را ادامه دهند یا اگر این کار را انجام نمیدهند و به نتیجه نمیرسند به جای آنکه حزب مستقلی را تشکیل دهند، به آغوش حزب دمکرات کردستان ایران، یعنی حزب خودشان، باز گردند.
ما آغوشمان باز است برای پیوستن آنها به حزب، به آنها احترام گذاشته با در نظر گرفتن کار و تواناییشان مانند تمامی اعضاء، کادرها و پیشمرگان حزب دارای جایگاه خود در حزب دمکرات کردستان ایران هستند و خوشبختانه با درک صحیحی که در یکایک اعضای این گروه وجود داشت، و تلاش و اقدامات دلسوزان حزبی برنامه تشکیل حزبی مستقل منتفی شده و آنها به حزب دمکرات کردستان ایران پیوستند. من بر این باورم که این اقدام حزب دمکرات مورد انتقاد نیست بلکه از سوی تمام مردم کردستان مورد استقبال قرار گرفت و بایستی از سوی گروهی که این رفقا از آن جدا شدهاند، نیز مورد استقبال قرار میگرفت، ولی متأسفانه وضعیت کنونی را من اینگونه میبینم که آن گروه که این رفقا از آن جدا شدهاند، برایشان خوشایند بود که آنها حزب مستقلی تشکیل دهند یا حتی به صف جمهوری اسلامی بپیوندند ولی به حزب دمکرات کردستان ایران ملحق نشوند. ولی ما این اقدام را در راستای منافع مردم کرد انجام دادهایم. اگر در این راستا افراد یا گروههایی هستند که با تفاسیر گوناگون میخواهند از اهمیت این اقدام ملی بکاهند، این هیچ تأثیری بر گامی که حزب دمکرات برداشته است، نخواهد گذاشت و تبلیغاتی که آنها به راه انداختند که گویا ما در آنها رخنه کرده و گروه تشکیل داده و از آنها جدا کردهایم و ...، من به شدت همه آنها را مردود میدانم و اعلان میکنم که حزب دمکرات در شکلگیری و کار آن گروه هیچ تأثیری نداشته، بلکه آن گروه خود بهتر میدانند که حداقل دو سالی است که با مشکل مواجههاند و بسیار تلاش کردهاند که با هم به توافق برسند ولی به توافق نرسیدهاند.
آقای هجری در رابطه با حملات تبلیغی گروه ملاحسن رستگار علیه حزب و اتهاماتی که در رابطه با گروه ههلویست به حزب نسبت میدهند با تأکید بر اینکه اگر در این مدت تبلیغاتی از سوی گروه ههلویست علیه جناح انشعابی انجام گرفته، سخن آنها بوده است، هیچ کادر، پیشمرگ و حتی از یک پیشمرگ ساده گرفته تا یکی از اعضاء رهبری حزب دمکرات نسبت به آن موضوع اظهار نظری نکردهاند، افزود که حزب دمکرات تنها با انتشار بیانیهای و برگزاری مراسمی از پیوستن این گروه به حزب استقبال کرد و ابراز امیدواری نموده که آن کسانی که از حزب جدا شدهاند، دوباره به حزب بازگردند.
آقای هجری در مورد تبلیغات سوء در مورد وجود اختلاف و دوگانگی آراء در درون رهبری حزب در قبال مسئله ایجاد رابطه و نزدیکی با آن گروه جدا شده از حزب گفت: من قبل از هر چیزی مایلم که این نکته را به عرض شما برسانم، که مدتی است به ویژه بعد از کنگره 13، از سوی دشمنان حزب دمکرات کردستان ایران، از جمهوری اسلامی گرفته تا تعدادی از جریانها و افرادی که همیشه این نکته را برجسته نمودهاند که در رهبری حزب دمکرات کردستان ایران اختلاف وجود دارد، گاهی اوقات دبیرکل حزب در یک طرف و اعضاء دفترسیاسی در یک طرف دیگر قرار داده شدهاند، گاهی اوقات دبیرکل حزب با چند تن از اعضای دفترسیاسی به عنوان یک جریان به حساب آمده و دیگر اعضای رهبری علیه آنها و ... این مسئله همچنان تداوم داشته و مورد بحث قرار گرفته است. اکنون من قبل از هر چیز مایلم با تعهد به مردم کردستان و همهی دوستان و دلسوزان حزب دمکرات کردستان ایران بگویم از کنگرهی چهارم که من به عضویت رهبری این حزب درآمدهام تاکنون که در خدمت این حزب بودهام. هرگز چنین انسجام و وحدتی را در رهبری این حزب نسبت به اجرای سیاست و برنامههایش ندیدهام. متحد نه به این معنا که اگر دبیرکل حزب مسئلهای را مطرح ساخت آنها نیز بدون چون و چرا آنرا بپذیرند یا اگر چند نفر حرفی زدند، سایرین آنرا قبول نمایند. بلکه مسئله این است که در حزب دمکرات کردستان ایران آراء و نظرات متفاوت در عموم موارد و در همهی نشستها و جلسات حزبی بدون مرز آزاد است.
در جلسات کمیتهی مرکزی، در دفترسیاسی، در کنگره و حتی در هستههای حزبی، در این جلسات آزاد نظرات کاملاً متفاوت مطرح میشوند بی آنکه هیچ کس نگران آن باشد که پس از اظهار نظراتش تحت فشار قرار گیرد. در واقع چون مسئله دلسوزی و میهنپرستی است، چون مسئله حفظ وحدت و انسجام حزب است که همگی بدان معتقدیم، در این مباحث به نتیجه میرسیم و همیشه بهترین راهکارها را مییابیم و آنها را مبدل به سیاست کلیمان نموده و دوش به دوش هم در پیشبرد آنها میکوشیم. در سراسر این مدت تاکنون و حتی در سخنانم در مصاحبات قبلی و در پیامهای نوروز و دهم فروردین که از سیاست حزب نسبت به تفاهم و نزدیکی با دوستانی که از ما جدا شدند سخن گفتم، در واقع تنها از سیاست خویش به مثابهی دبیرکل حزب سخن نگفتم بلکه آنها سیاست دوستانم در رهبری نیز بودند که من به طرح آنها پرداختم و هیچ اختلافی در این مورد وجود ندارد. به همین خاطر تکرار میکنم تمام جریاناتی که محاسبات خود را بر اساس وجود دو دستگی یا چند دستگی در حزب و رهبریت حزب دمکرات کردستان ایران تنظیم نمودهاند، بدانند که در محاسباتشان به اشتباه افتادهاند و از این تقسیمبندیها چیزی عایدشان نمیشود همچنانکه تاکنون به هیچ نتیجهای نرسیدهاند.
برخی افراد این انتقاد را مطرح میکنند که بازگشت این دوستان یا اساساً به تعبیر دیگری ملحق گردیدنشان به حزب دمکرات کردستان ایران چنان اهمیتی نداشت که دفترسیاسی حزب دمکرات در موردشان بیانیه صادر نماید. پاسخ شما در این مورد چیست؟
پرسش دیگری بود که روبرروی آقای هجری گردید.
ایشان در پاسخ گفتند: من آن افراد یا دوستان عزیزی را که در مورد این مسئله چنین دیدگاهی دارند به دو دسته تقسیم میکنم، نخست همان دوستانی که از ما جدا شدند، چنانکه عرض کردم آنها به هیچ وجه از پیوستن این گروه به حزب دمکرات خشنود نبودند و تمام اقدامات حزب دمکرات در این رابطه را زیر سؤال میبرند. این برای من امری کاملاً طبیعی است، طبیعی نه بدین معنا که آنرا درست بدانم، بلکه از روی شناختی که از آنها دارم برایم طبیعیست. اما برای شماری از دوستان که دلسوزند اما به واقعیت مسئله پی نبردهاند این توضیح را میدهم که برای حزب دمکرات کردستان ایران بسیار حائز اهمیت بود که قریب به هفتاد تا هشتاد نفر از اعضای حزب که قبلاً جدا شده بودند و تعدادی کادر و پیشمرگ را به همراه داشتند، بازگشته و به حزب دمکرات ملحق میشوند، با حزب دمکرات کردستان ایران همبستگی بوجود میآورند، که این همبستگی هدف ما و هدف تودههای مردم کردستان است. به همین خاطر ما این مسئله را مهم دانسته و تشخیصمان این بود که باید دفترسیاسی بیانیه صادر نماید. از این رو فکر میکنم که این بیانیه کاملاً بجا بود و به خوبی موضع حزب دمکرات را نسبت به کسانی که زمانی به هر دلیلی از حزب دمکرات فاصله گرفتهاند اما اکنون مایل به پیوستن مجدد به حزب دمکرات هستند را نشان میدهد. همچنین افزود: از طرفی هم مایل بودیم با این بیانیه به دوستانی که جدا شده و میخواهند سرنوشت خود را قاطعانه تعیین کنند، خاطرنشان نماییم که آغوش حزب دمکرات باز است.
چنانکه پیشتر اعلام کردهام و اینجا نیز دوباره اعلام مینمایم، ما خواهان بازگشت و الحاق مجدد هر چه بیشتر آن دوستان به حزب دمکرات هستیم تا با ما در کنگرهای که پیش رو داریم مشارکت نمایند. برای اینکه آنها نیز به نسبت شایستگیشان و به نسبت کار و فعالیتشان، چنانکه اکثر ما همدیگر را میشناسیم، در آیندهی ادارهی حزب دمکرات کردستان ایران نقش خود را ایفا نمایند.
ایشان در مورد بکارگیری واژهی اتحاد برای تعریف پیوستن گروه مذکور، اظهار داشت: هنگامی که تعدادی از افراد آمده و با حزب دمکرات متحد میشوند، آنها هم متحد گردیدهاند، هم همبستگی بوجود آوردهاند. اما ما هرگز مدعی نشدهایم که این مسئله خاتمه یافته است. مسئله که فریب و چشمبندی نیست. سخنان من در حال حاضر بصورت مکتوب در روزنامهی کوردستان موجود است، حتماً در سایت حزب هم هست، در تلویزیون تیشک هم پخش گردیده است، بیانیهی دفترسیاسی هم در روزنامهی کوردستان موجود است و در سایت و دیگر رسانههای حزبی نیز منتشر گردیده است. آنچه که من در آن مراسم گفتم، آنجا که منظور آنهاست، همان است که میگویم شماری از دوستان فعال که امید پیروزی و تداوم مبارزه همچنان در فکر و ارادهشان جاری است با تحمل فشار و طعنههای بسیار راهگشا بودند، یعنی برای تفاهم و نزدیکی راهگشا شدند.
جناب آقای هجری در پاسخ به پرسش دیگری، با اشاره با استقبال کادرها و پیشمرگها و اعضای حزب و تودههای مردم کردستان و جریانات متفاوت از چگونگی برخورد حزب با مسئلهی پیوستن گروهی که پیشتر از حزب جدا شده بودند رو به مردم کردستان ابراز داشت: ما درد مسئلهی انشعاب و تفرقه و دودستگی در صفوف ملت کرد و در صفوف احزاب سیاسی را میبینیم و بدین سبب که در جریان کار بودهایم بیشتر از مردم عادی از این تفرقه ضربه خودهایم، از این رو دلسوزانه تلاش خواهیم کرد که از این به بعد نه تنها انشعاب و انشقاق بیشتری اتفاق نیافتد، بلکه تا جایی که در توان داریم، و تا جایی که حرفمان مؤثر واقع شود، در راه همبستگی بیشتر به ویژه میان حزب دمکرات و گروهی که پس از کنگرهی 13 از حزب جدا شدند، قدم برخواهیم داشت.
منبع: روزنامه کوردستان، ارگان کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران
در آستانه شصت وهفتمین سالگرد تأسیس حزب دمکرات کردستان ایران
آقای هجری ابتدا در رابطه با سؤالی دربارهی تحریمهای بینالمللی علیه ایران و تأثیرات آن، ضمن اشاره به اصرار جمهوری اسلامی بر غنیسازی اورانیوم و تشدید تحریمهای بینالمللی به همین دلیل، به بحث از کاهش فروش نفت ایران و مشکلات فراروی ناشی از تحریمهای بانکی علیه ایران در معاملات نفتی رژیم پرداخت و گفت: به همین دلیل مشاهده میکنیم که اوضاع جمهوری اسلامی ایران به ویژه از لحاظ اقتصادی روز به روز بیشتر رو به وخامت میگذارد، اگر چه جمهوری اسلامی ایران تلاش نموده که در برابر مردم و جامعهی بینالمللی چنین وانمود کند که تحریمها هیچ تأثیری بر ایران نداشتهاند و از لفاظیهای عجیب و غریب رئیسجمهور گرفته تا سایر مقامات حکومتی این سخن را تکرار میکنند. شاید عجیبتر از همه، سخن و موضع علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجهی اسبق جمهوری اسلامی ایران و مشاور سیاسی کنونی ولی فقیه بود که میگوید، در جنگ ایران و عراق، ژاپن واردات ماشین تویوتا را به ایران تحریم کرد و اجازه نداد سیمخاردار نیز به ایران وارد کنیم، ولی ما همچنان به پیشروی خود ادامه دادیم. جالب این است که آنان اولاً در جنگ ایران و عراق شکست خوردند و جام زهری که امام آنان بدین علت سرکشید هنوز شهرهی آفاق است، ثانیاً چگونه میتوان تحریم سیمخاردار و تویوتا را با تحریمهایی که اینک علیه آنان وضع شده، مقایسه کنیم. لیکن با این حال، تأثیرات ویرانگر این تحریمها بر ایران به حدی رسیده است که برخی از مقامات رژیم بدان اعتراف میکنند.
ایشان در ادامهی پاسخ به این سؤال، ضمن برشمردن نمونههایی از اعترافات مقامات جمهوری اسلامی به تأثیرگذاری تحریمها، به بحث از بخش پنهانی این تأثیرات پرداخت و اظهار داشت: اما بخش دیگر بر ما پوشیده است و جمهوری اسلامی حاضر نیست که این جنبه از تأثیرات را اعلام و اطلاعرسانی کند و آن تأثیر تحریمها بر ماشین جنگی جمهوری اسلامی است، کلیهی مواد و قطعاتی که به منظور تقویت ماشین جنگی ایران و ارتقای سطح ادوات جنگی، بایستی از خارج وارد شوند، اکنون با تحریم روبه رو شده و ایران در این مورد دچار بحرانهای فراوان و روزافزونی شده است. بخشی اعظم بحرانی که هماینک مشاهده میکنیم، ناشی از تحریمهای پیشین است. تأثیرات تحریمهایی نیز که از ابتدای ماه جاری (ژوئن) علیه ایران اعمال شدهاند، در آینده نزدیکی مشخص شده و این امر تأثیرات زیادی بر جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
ایشان در پاسخ به این سوأل که در صورت افزایش و تشدید تحریمها، تصور میکنید که جمهوری اسلامی در نهایت ناگزیر به دست برداشتن از برنامهی هستهای مشکوک و نوشیدن جام زهر دیگری خواهد شد، افزودند: بله، من تصور میکنم که این امکانپذیر است و بایستی این احتمال را در نظر داشت، اما آنچه که اتفاق خواهد افتاد این است که، اگر میزان فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران به اندازهای رسید که جمهوری اسلامی در آستانهی سرنگونی و نابودی قرار گرفت، زیرا برخلاف تمامی ادعاها و شعارهای جمهوری اسلامی، همگان به این امر واقف هستند که هدف از برنامهی غنیسازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی، دستیابی به بمب اتمی است که نه به خواست و ارادهی مردم بوده، نه در اولویت نیازهای مردم قرار دارد و نه برای خدمت به اسلام است، بلکه تنها با این هدف است که جمهوری اسلامی قصد تقویت قوای خود را دارد و میخواهد در برابر برخی احتمالات مبنی بر امکان حملهی نظامی علیه رژیم جمهوری اسلامی و برای سرنگونی آن از جانب نیروهای خارجی خود را تقویت نموده و به بقای خود کمک کند. یعنی تمامی سرکوبها، مصائب و محرومیتهای روا داشته شده بر مردم در سایهی حکومت اسلامی، صرفاً به خاطر حفظ جمهوری اسلامی است. بنابراین میتوان این گونه نتیجه گرفت که اگر جمهوری اسلامی بر اثر این فشارها به جایی برسد که خطر سرنگونی خود را احساس کند، باید این احتمال را در نظر داشت که جام زهر دیگری سر بکشد و از این برنامه به طور کلی چشم بپوشد. اما مشکل ایران تنها این نیست که آیا دست از غنیسازی اورانیوم خواهد کشید یا نه، بلکه حتی در صورت پذیرش این خواسته نیز مشکلات آن با جامعهی بینالمللی خاتمه نخواهد یافت، زیرا سیاستهای جمهوری اسلامی از قبیل مداخله در امور کشورهای منطقه و تقویت گروههای تروریستی و نقض حقوق بشر همچنان ادامه دارد و هیچ یک از اصول و مقررات بینالمللی در سیاست خارجی این رژیم لحاظ نمیشود، به همین دلیل جمهوری اسلامی صرفاً با دست کشیدن از غنیسازی اورانیوم، از فشارها رهایی نخواهد یافت.
در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر امکان وقوع جنگ از سوی جامعهی بینالمللی علیه جمهوری اسلامی در صورت تداوم سیاست هستهای فعلی رژیم، آقای هجری اظهار داشت: به اعتقاد من، حرکت گام به گام جامعهی بینالمللی در قبال جمهوری اسلامی و تشدید روزافزون فشارها از آن روست که فرصتی به جمهوری اسلامی داده شود تا در سیاستهای خود تجدیدنظر نماید. اما جمهوری اسلامی تاکنون نشان داده است که در برابر خواست و ارادهی جامعه بینالمللی تسلیم نشده و سر فرود نخواهد آورد. نتیجهی چنین روندی آن است که در نهایت، زمانی که جامعهی بینالمللی بدین نتیجه برسد که دیگر مذاکره با جمهوری اسلامی به بنبست رسیده و امیدی به پیشرفت مذاکره و گفتگو با ایران باقی نمانده است، این نکته را هم هرگز پنهان نکردهاند که جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل نخواهند کرد، این بدان معناست که حتی بحث از حملهی نظامی به ایران نیز مطرح است ایشان همچنین افزودند: اما آنچه که برای ما روشن میباشد، این است که جامعهی بینالمللی، جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل نخواهد کرد.
ایشان در پاسخ به سؤالی درباره تهدیدات ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز اظهار داشت: تردیدی نیست که جمهوری اسلامی از بدو روی کار آمدن تاکنون دستاوردهایی در زمینهی توسعهی ماشین جنگی خود داشته است، اما هنگامی که تواناییهای جنگی جمهوری اسلامی را با ناتو و آمریکا مقایسه میکنیم درمییابیم که تمامی تهدیدات جمهوری اسلامی علیه جامعهی بینالمللی، بیشتر کاربرد داخلی دارد و برای امید بخشیدن به عوامل و طرفداران رژیم است تا وانمود کنند که آنها نیز از امکانات لازم برای مقابله برخوردارند، اما با این که هدف از چنین تبلیغاتی فریب افکار عمومی است، مردم به خوبی میدانند که تکنولوژی نظامی غرب قابل مقایسه با آنان نیست.
سپس در رابطه با تأثیرات بستن این تنگه از سوی ایران، آقای هجری ضمن اشاره به تبلیغات رژیم تهران در این باره گفت: من تصور میکنم که جمهوری اسلامی در بهترین حالت، شاید بتواند برای مدت چند ساعت یا 24 ساعت تنگه هرمز را مسدود کند، اما بعد از آن دیگر امکان ندارد زیرا هم به شدت سرکوب خواهد شد و هم راه بازگشایی خواهد شد و در این راستا احتمالاً ضربهی سنگینی بدان وارد خواهد شد، زیرا تنگه هرمز آبراهی است که غرب هیچگاه اجازه نخواهد داد مسدود بماند چرا که بخش اعظم نفت مصرفی جهان از این تنگه عبور میکند. در صورت سرنگونی رژیم اسد و تعیین تکلیف وضعیت این کشور، جامعهی جهانی تا چه حدی در اعمال فشار بر ایران آزادتر خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال، آقای هجری ضمن اشاره به این مطلب که علیرغم درگیر بودن جامعهی جهانی با مسائل سوریه، تحریمها علیه جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد، به بحث از اهمیت رژیم بشار اسد برای جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: سقوط رژیم بشار اسد تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر جمهوری اسلامی خواهد داشت، از همین روست که مشاهده میکنیم جمهوری اسلامی تمام توان خود را از لحاظ اقتصادی، تجهیزات نظامی و تسلیحات در خدمت آموزش، تجهیز و تربیت نیروهای بشار اسد قرار داد، تا به بقای این رژیم برای چند صباحی دیگر کمک کند.
آقای هجری در پاسخ به سؤالی درباره خیزشهای منطقه و دیدگاهی که بر آن است که این انقلابها منحرف شدهاند و در راستای دموکراتیزسیون نیستند، با رد چنین دیدگاهی و تأکید بر این نکته که این روند، در مجموع روند دموکراتیزسیون است، گفت: شاید حکومتهایی که در این کشورهای عربی برسر کار آمدهاند، آن حکومتی نباشد که به کلی مطلوب مردم، غرب و تمام آزادیخواهان و دمکراسیخواهان باشد، ولی نباید ما آن اقدامات را نادیده بگیریم، ما باید واقعیت را در نظر بگیریم که در تمام دنیا بر همین منوال بوده است و برای جامعهای که در طول تاریخ تحت سرکوب و فشار دیکتاتوری بوده، تحت تأثیر هژمونی مسائل عشیرهیی و قبیلهای و دینی بوده و دشمنی و کینه قدیمی در بین آن مردم وجود دارد، اما دیکتاتوری میآید و با زور سرنیزه آن وضعیت را آرام میکند، به نوعی میتوان گفت که سکوتی قبرستانی بر این کشورها حکمفرماست، ولی بعد از سرنگونی دیکتاتورها طبیعی است که کشور حالت عادی خود را از دست داده و تمامی گرایشات فرقهای، دینی و دشمنیهای قدیمی سربر میآورد، مسئله مطالبات و خواست اکثریت مردم در آن منطقه که مسلمان هستند مطرح میشود، به همین خاطر مردم در آن رابطه به ایجاد ناآرامی روی میآورد و انفجار و بمبگذاری به میان خواهد آمد، بیشتر اوقات مسئله حقوق بشر نادیده انگاشته میشود، با چنین مردمانی من چنین وضعیتی را طبیعی میدانم زیرا ما نباید انتظار داشته باشیم که در چنین جامعهای تنها با سرنگونی یک دیکتاتور و در یک شبانهروز مردم فکر و ذهنشان تغییر کرده و دمکرات شده باشند، مردمی که هرگز دمکراسی را تجربه نکردهاند و هرگز کار مشترک انجام ندادهاند، هیچ کسی نظر آنها را مهم نپنداشتند و نظرات و افکار آنها در سرنوشت کشورشان کمترین تأثیر را داشته است، بر همین اساس طبیعی است که آن مردم با ناآرامی، کشتار و ... آغاز نموده و آرام آرام به پیش رفته و تجربه میکنند، طبیعی است که در آغاز اشتباه کنند.
من یک بار دیگر نیز اشاره نمودهام که جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران را به عنوان مثالی زنده و آشکار در این رابطه مشاهده میکنیم مردم ایران بیش از سی سال پیش علیه دیکتاتوری به پا خاستند و حکومت جمهوری اسلامی ایران را سرکار آوردند، آن زمان اکثر مردم ایران بر این باور بودند که رژیم جمهوری اسلامی بر سرکار آمده و با آن وعده و وعیدهایی که داده است، ایران را به بهشت برای آنها تبدیل میکند، نتیجه آن شد که مردم خمینی را در ماه دیدند و بسیاری مسائل دیگر که در اینجا فرصت بحث از تمام آنها وجود ندارد، ولی تجربهی 33 سال عمر آن حکومت، هماکنون مردم ایران را به این نتیجه رسانده است که این حکومت قادر نیست که آزادی، دمکراسی و حقوق ملی آنها را برآورده کند، به همین خاطر هماکنون من در سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی هیچ شک و تردیدی ندارم، تنها اقلیتی بسیار کم شاید هماکنون خواهان تداوم حکومت اسلامی باشند و حکومت اسلامی در ایران به نظر من باید راه همیشه خداحافظی کند. به همین خاطر باید این فرصت را به مردم داد که آن را تجربه کنند، به ویژه مایلیم که به این نکته اشاره کنم که اتفاقاتی که تاکنون رخ داده است هم در مصر و هم برعکس آن در لیبی، جای بسی امیدواری است. ما در مصر میبینیم با وجود آنکه اخوانالمسلمین که جریان قدرتمندی در میان مردم است، ولی در انتخابات احمد شفیق که در حکومت سرنگون شده قبل وزیر بوده است، دوشادوش محمد مرسی کاندیدای اخوان المسلمین پیش آمده و با اختلافی بسیار کم، محمد مرسی رئیسجمهور میشود، این به آن معناست که مردم به تمامی طرفدار حکومت اسلامی نیستند یا حداقل به محو مرسی که رئیسجمهور است و به حزب متبوعش اخوانالمسلمین میگویند که جریان دیگری که جریانی سکولار است، به اندازهی قدرتمند است که نمیتوان آن را جدی نگرفت و این جای بسی امید است. یا به عنوان نمونه در لیبی شاهد آنیم که ائتلاف سکولارها در انتخابات اخیر پیشتاز بوده و این امری است که مردم کمتر انتظار آن را داشتند و اینها نکاتی امیدوار کننده است. یعنی ما باید امیدوار و خرسند باشیم که بهار عربی و انقلاباتی که به بهار عربی شناخته شده است. گشایش دروازهای تازه در منطقه به روی دمکراسی است، ولی بعضی از جریانها و به ویژه، جمهوری اسلامی این تغییرات و تحولات را برای خود ناخوشایند دانسته و تبلیغات وسیعی را به راه انداخته که مردم را از نتایج این تغییرات ناامید کنند، برای اینکه جمهوری اسلامی که خود نیز در معرض این تغییرات و تحولات قرار دارد، چنین نشان دهد که مردم اگر این حکومت را از بین ببرند دیگر قادر نیستند. حکومت مطلوب خود را بر سر کار آورند، بر این اساس نباید امیدوار باشند. ولی برعکس، بسی جای امیدواری است و من امیدوارم که خیلی زودتر از آنچه که شاید خیلیها پیشبینی میکنند، ما شاهد دمکراسی، نه ایدهآل، اما قابل قبول در منطقه باشیم.
در بخش دیگری در رابطه با چگونگی ملحق شدن گروه ههلویست به حزب دمکرات از آقای هجری سؤال شد.
ایشان در این باره با تأکید بر اینکه حزب دمکرات هیچ دخالتی در امور داخلی جناح منشعب یعنی جناحی که گروه ههلویست در آن شکل گرفت نداشته و در این باره گفت: ما در لحظات آخر کار آگاه شدیم که این گروه با رهبریشان به توافق نرسیدهاند و در فکر و تلاشند برای تشکیل حزبی مستقل، و ما آن را به ضرر جنبش و به ضرر حزب دمکرات دانستیم و متوجه آن بودیم که مردم کردستان بیش از این نگران نشوند.
در آن لحظه بود که ما برای پیشگیری از چنین زیانی با آن رفقا تماس گرفتیم، با آنها نشست داشتیم، با آنها گفتگو کردیم که یا برگردند و با آن گروه جدا شده از حزب، کارهایشان را ادامه دهند یا اگر این کار را انجام نمیدهند و به نتیجه نمیرسند به جای آنکه حزب مستقلی را تشکیل دهند، به آغوش حزب دمکرات کردستان ایران، یعنی حزب خودشان، باز گردند.
ما آغوشمان باز است برای پیوستن آنها به حزب، به آنها احترام گذاشته با در نظر گرفتن کار و تواناییشان مانند تمامی اعضاء، کادرها و پیشمرگان حزب دارای جایگاه خود در حزب دمکرات کردستان ایران هستند و خوشبختانه با درک صحیحی که در یکایک اعضای این گروه وجود داشت، و تلاش و اقدامات دلسوزان حزبی برنامه تشکیل حزبی مستقل منتفی شده و آنها به حزب دمکرات کردستان ایران پیوستند. من بر این باورم که این اقدام حزب دمکرات مورد انتقاد نیست بلکه از سوی تمام مردم کردستان مورد استقبال قرار گرفت و بایستی از سوی گروهی که این رفقا از آن جدا شدهاند، نیز مورد استقبال قرار میگرفت، ولی متأسفانه وضعیت کنونی را من اینگونه میبینم که آن گروه که این رفقا از آن جدا شدهاند، برایشان خوشایند بود که آنها حزب مستقلی تشکیل دهند یا حتی به صف جمهوری اسلامی بپیوندند ولی به حزب دمکرات کردستان ایران ملحق نشوند. ولی ما این اقدام را در راستای منافع مردم کرد انجام دادهایم. اگر در این راستا افراد یا گروههایی هستند که با تفاسیر گوناگون میخواهند از اهمیت این اقدام ملی بکاهند، این هیچ تأثیری بر گامی که حزب دمکرات برداشته است، نخواهد گذاشت و تبلیغاتی که آنها به راه انداختند که گویا ما در آنها رخنه کرده و گروه تشکیل داده و از آنها جدا کردهایم و ...، من به شدت همه آنها را مردود میدانم و اعلان میکنم که حزب دمکرات در شکلگیری و کار آن گروه هیچ تأثیری نداشته، بلکه آن گروه خود بهتر میدانند که حداقل دو سالی است که با مشکل مواجههاند و بسیار تلاش کردهاند که با هم به توافق برسند ولی به توافق نرسیدهاند.
آقای هجری در رابطه با حملات تبلیغی گروه ملاحسن رستگار علیه حزب و اتهاماتی که در رابطه با گروه ههلویست به حزب نسبت میدهند با تأکید بر اینکه اگر در این مدت تبلیغاتی از سوی گروه ههلویست علیه جناح انشعابی انجام گرفته، سخن آنها بوده است، هیچ کادر، پیشمرگ و حتی از یک پیشمرگ ساده گرفته تا یکی از اعضاء رهبری حزب دمکرات نسبت به آن موضوع اظهار نظری نکردهاند، افزود که حزب دمکرات تنها با انتشار بیانیهای و برگزاری مراسمی از پیوستن این گروه به حزب استقبال کرد و ابراز امیدواری نموده که آن کسانی که از حزب جدا شدهاند، دوباره به حزب بازگردند.
آقای هجری در مورد تبلیغات سوء در مورد وجود اختلاف و دوگانگی آراء در درون رهبری حزب در قبال مسئله ایجاد رابطه و نزدیکی با آن گروه جدا شده از حزب گفت: من قبل از هر چیزی مایلم که این نکته را به عرض شما برسانم، که مدتی است به ویژه بعد از کنگره 13، از سوی دشمنان حزب دمکرات کردستان ایران، از جمهوری اسلامی گرفته تا تعدادی از جریانها و افرادی که همیشه این نکته را برجسته نمودهاند که در رهبری حزب دمکرات کردستان ایران اختلاف وجود دارد، گاهی اوقات دبیرکل حزب در یک طرف و اعضاء دفترسیاسی در یک طرف دیگر قرار داده شدهاند، گاهی اوقات دبیرکل حزب با چند تن از اعضای دفترسیاسی به عنوان یک جریان به حساب آمده و دیگر اعضای رهبری علیه آنها و ... این مسئله همچنان تداوم داشته و مورد بحث قرار گرفته است. اکنون من قبل از هر چیز مایلم با تعهد به مردم کردستان و همهی دوستان و دلسوزان حزب دمکرات کردستان ایران بگویم از کنگرهی چهارم که من به عضویت رهبری این حزب درآمدهام تاکنون که در خدمت این حزب بودهام. هرگز چنین انسجام و وحدتی را در رهبری این حزب نسبت به اجرای سیاست و برنامههایش ندیدهام. متحد نه به این معنا که اگر دبیرکل حزب مسئلهای را مطرح ساخت آنها نیز بدون چون و چرا آنرا بپذیرند یا اگر چند نفر حرفی زدند، سایرین آنرا قبول نمایند. بلکه مسئله این است که در حزب دمکرات کردستان ایران آراء و نظرات متفاوت در عموم موارد و در همهی نشستها و جلسات حزبی بدون مرز آزاد است.
در جلسات کمیتهی مرکزی، در دفترسیاسی، در کنگره و حتی در هستههای حزبی، در این جلسات آزاد نظرات کاملاً متفاوت مطرح میشوند بی آنکه هیچ کس نگران آن باشد که پس از اظهار نظراتش تحت فشار قرار گیرد. در واقع چون مسئله دلسوزی و میهنپرستی است، چون مسئله حفظ وحدت و انسجام حزب است که همگی بدان معتقدیم، در این مباحث به نتیجه میرسیم و همیشه بهترین راهکارها را مییابیم و آنها را مبدل به سیاست کلیمان نموده و دوش به دوش هم در پیشبرد آنها میکوشیم. در سراسر این مدت تاکنون و حتی در سخنانم در مصاحبات قبلی و در پیامهای نوروز و دهم فروردین که از سیاست حزب نسبت به تفاهم و نزدیکی با دوستانی که از ما جدا شدند سخن گفتم، در واقع تنها از سیاست خویش به مثابهی دبیرکل حزب سخن نگفتم بلکه آنها سیاست دوستانم در رهبری نیز بودند که من به طرح آنها پرداختم و هیچ اختلافی در این مورد وجود ندارد. به همین خاطر تکرار میکنم تمام جریاناتی که محاسبات خود را بر اساس وجود دو دستگی یا چند دستگی در حزب و رهبریت حزب دمکرات کردستان ایران تنظیم نمودهاند، بدانند که در محاسباتشان به اشتباه افتادهاند و از این تقسیمبندیها چیزی عایدشان نمیشود همچنانکه تاکنون به هیچ نتیجهای نرسیدهاند.
برخی افراد این انتقاد را مطرح میکنند که بازگشت این دوستان یا اساساً به تعبیر دیگری ملحق گردیدنشان به حزب دمکرات کردستان ایران چنان اهمیتی نداشت که دفترسیاسی حزب دمکرات در موردشان بیانیه صادر نماید. پاسخ شما در این مورد چیست؟
پرسش دیگری بود که روبرروی آقای هجری گردید.
ایشان در پاسخ گفتند: من آن افراد یا دوستان عزیزی را که در مورد این مسئله چنین دیدگاهی دارند به دو دسته تقسیم میکنم، نخست همان دوستانی که از ما جدا شدند، چنانکه عرض کردم آنها به هیچ وجه از پیوستن این گروه به حزب دمکرات خشنود نبودند و تمام اقدامات حزب دمکرات در این رابطه را زیر سؤال میبرند. این برای من امری کاملاً طبیعی است، طبیعی نه بدین معنا که آنرا درست بدانم، بلکه از روی شناختی که از آنها دارم برایم طبیعیست. اما برای شماری از دوستان که دلسوزند اما به واقعیت مسئله پی نبردهاند این توضیح را میدهم که برای حزب دمکرات کردستان ایران بسیار حائز اهمیت بود که قریب به هفتاد تا هشتاد نفر از اعضای حزب که قبلاً جدا شده بودند و تعدادی کادر و پیشمرگ را به همراه داشتند، بازگشته و به حزب دمکرات ملحق میشوند، با حزب دمکرات کردستان ایران همبستگی بوجود میآورند، که این همبستگی هدف ما و هدف تودههای مردم کردستان است. به همین خاطر ما این مسئله را مهم دانسته و تشخیصمان این بود که باید دفترسیاسی بیانیه صادر نماید. از این رو فکر میکنم که این بیانیه کاملاً بجا بود و به خوبی موضع حزب دمکرات را نسبت به کسانی که زمانی به هر دلیلی از حزب دمکرات فاصله گرفتهاند اما اکنون مایل به پیوستن مجدد به حزب دمکرات هستند را نشان میدهد. همچنین افزود: از طرفی هم مایل بودیم با این بیانیه به دوستانی که جدا شده و میخواهند سرنوشت خود را قاطعانه تعیین کنند، خاطرنشان نماییم که آغوش حزب دمکرات باز است.
چنانکه پیشتر اعلام کردهام و اینجا نیز دوباره اعلام مینمایم، ما خواهان بازگشت و الحاق مجدد هر چه بیشتر آن دوستان به حزب دمکرات هستیم تا با ما در کنگرهای که پیش رو داریم مشارکت نمایند. برای اینکه آنها نیز به نسبت شایستگیشان و به نسبت کار و فعالیتشان، چنانکه اکثر ما همدیگر را میشناسیم، در آیندهی ادارهی حزب دمکرات کردستان ایران نقش خود را ایفا نمایند.
ایشان در مورد بکارگیری واژهی اتحاد برای تعریف پیوستن گروه مذکور، اظهار داشت: هنگامی که تعدادی از افراد آمده و با حزب دمکرات متحد میشوند، آنها هم متحد گردیدهاند، هم همبستگی بوجود آوردهاند. اما ما هرگز مدعی نشدهایم که این مسئله خاتمه یافته است. مسئله که فریب و چشمبندی نیست. سخنان من در حال حاضر بصورت مکتوب در روزنامهی کوردستان موجود است، حتماً در سایت حزب هم هست، در تلویزیون تیشک هم پخش گردیده است، بیانیهی دفترسیاسی هم در روزنامهی کوردستان موجود است و در سایت و دیگر رسانههای حزبی نیز منتشر گردیده است. آنچه که من در آن مراسم گفتم، آنجا که منظور آنهاست، همان است که میگویم شماری از دوستان فعال که امید پیروزی و تداوم مبارزه همچنان در فکر و ارادهشان جاری است با تحمل فشار و طعنههای بسیار راهگشا بودند، یعنی برای تفاهم و نزدیکی راهگشا شدند.
جناب آقای هجری در پاسخ به پرسش دیگری، با اشاره با استقبال کادرها و پیشمرگها و اعضای حزب و تودههای مردم کردستان و جریانات متفاوت از چگونگی برخورد حزب با مسئلهی پیوستن گروهی که پیشتر از حزب جدا شده بودند رو به مردم کردستان ابراز داشت: ما درد مسئلهی انشعاب و تفرقه و دودستگی در صفوف ملت کرد و در صفوف احزاب سیاسی را میبینیم و بدین سبب که در جریان کار بودهایم بیشتر از مردم عادی از این تفرقه ضربه خودهایم، از این رو دلسوزانه تلاش خواهیم کرد که از این به بعد نه تنها انشعاب و انشقاق بیشتری اتفاق نیافتد، بلکه تا جایی که در توان داریم، و تا جایی که حرفمان مؤثر واقع شود، در راه همبستگی بیشتر به ویژه میان حزب دمکرات و گروهی که پس از کنگرهی 13 از حزب جدا شدند، قدم برخواهیم داشت.
منبع: روزنامه کوردستان، ارگان کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران
در آستانه شصت وهفتمین سالگرد تأسیس حزب دمکرات کردستان ایران