کریم پرویزی
در روزها و هفتههای اخیر، رژیم تروریستی جمهوری اسلامی تلاش مذبوحانهای به خرج داد تا یک بار دیگر به مردم و اذهان عمومی تلقین نماید که مسألهای به نام مسألهی کرد در ایران وجود ندارد و اقدامات حزب دمکرات جاروجنجال و هیاهویی بیاساس بیش نیست که صرفاً جنبهی صوری داشته و فاقد پشتیبانی مردمی است و با شلیک چند توپ و تهدید و ارعاب، مختومه خواهد شد.
رژیم در این رابطه دست به تبلیغات گستردهای زده و همچون همیشه دروغها و اتهامات فراوانی مطرح نمود، لیکن از دو جنبه، خود جمهوری اعدام اسلامی بهتر از هر کسی میداند که شکست بزرگی را متحمل شده است:
نخست، جنبهی مبارزات کوهستان:
ـ رژیم وانمود میکرد که مسألهی کرد برای همیشه به خاموشی گراییده و احزاب و به ویژه حزب دمکرات کردستان ایران، به سوی اضمحلال نهایی گام بر میدارند و اثری از آنها باقی نمانده است. لیکن اینک کار به جایی رسیده است که از شدت ترس و وحشت از احزاب کردستان و حزب دمکرات، هر روز یکی از آنها اقدام به تهدید و عربدهکشی مینماید.
ـ در اشنویه و کوسالان خود رژیم و سپاه تروریستی آن به خوبی از میزان تلفات خود آگاه بودند و میدانستند چه شکست مفتضحانهای را متحمل شدهاند، لیکن برای رژیم مسألهی نگرانکنندهتر از میزان تلفات، آن عده از نیروهایش بودند که سالهاست آنان را پرورش میدهد، لیکن در هنگامهی نبرد حاضر به جنگیدن علیه نیروی پیشمرگه نشدند و سپاه پاسداران آنان را بازداشت نمود و این بزرگترین شکست نظامی برای تروریستی پاسداران است.
ـ بحث از سایر زوایای این جنبه را به زمانی دیگر موکول میکنیم.
دوم ـ جنبهی مبارزه در شهر:
ـ همچون همیشه و موارد متعدد دیگر، رژیم وانمود میکرد که ملت کرد در کردستان ایران کاملاً تسلیم جمهوری اسلامی شده و همچنان که فرماندهی دروغگوی سپاه در تلویزیون رژیم در سنندج ادعا میکرد که فرماندهی پیشمرگههای دمکرات نوشته است مردم با ما نیستند و با رژیم هستند، لیکن خود رژیم به خوبی میداند چه تعداد از زنان و کودکان و مردم عادی به یاری پیشمرگهها شتافتند و چه میزان ازخودگذشتگی و فداکاری به خرج دادند که اینگونه رژیم را به خشم آورده و به بازداشتهای کورکورانه واداشته است.
ـ رژیم چنین میپنداشت که کردستان و ملت کرد با چند توپ و کاتیوشا و خمپاره مرعوب خواهند شد، لیکن تحت حاکمیت شوم رژیم و در زیر فشار چکمهپوشان حکومت، شهرها و روستاهای کردستان به طرز چشمگیری به اعتصاب پیوستند یا رژیم مجبور شد که با تهدید و ارعاب آنان را وادار به گشودن مغازههایشان نماید.
رژیم وانمود میکرد که فعالیتها در کردستان منشأ خارجی داشته و به تحریک بیگانگان انجام میگیرد، لیکن در داخل شهرهای کردستان و در میان مردم کردستان، فریاد اعتصاب و اعتراض علیه رژیم سر داده شد.
ـ شرح سایر موارد این جنبه را نیز به زمانی دیگر موکول میکنیم.
با همین مرور کوتاه آشکار میشود که رژیم اعدام، تا چه حد از مبارزات ملت کرد به خود میلرزد و چه میزان دچار هراس از این مبارزات گردیده است. از همین رو، مبارزات برحق ملت کرد تبدیل به کابوسی برای رژیم استبدادی اسلامی در تهران شده و هر روز یکی از آنان که از غلبه بر ترس خویش عاجز مانده، اقدام به تهدید و عربدهکشی و هیاهو مینماید و در این میان میخواهند با جاروجنجال و هوچیگری، وحشت خویش را پنهان نمایند.
در روزها و هفتههای اخیر، رژیم تروریستی جمهوری اسلامی تلاش مذبوحانهای به خرج داد تا یک بار دیگر به مردم و اذهان عمومی تلقین نماید که مسألهای به نام مسألهی کرد در ایران وجود ندارد و اقدامات حزب دمکرات جاروجنجال و هیاهویی بیاساس بیش نیست که صرفاً جنبهی صوری داشته و فاقد پشتیبانی مردمی است و با شلیک چند توپ و تهدید و ارعاب، مختومه خواهد شد.
رژیم در این رابطه دست به تبلیغات گستردهای زده و همچون همیشه دروغها و اتهامات فراوانی مطرح نمود، لیکن از دو جنبه، خود جمهوری اعدام اسلامی بهتر از هر کسی میداند که شکست بزرگی را متحمل شده است:
نخست، جنبهی مبارزات کوهستان:
ـ رژیم وانمود میکرد که مسألهی کرد برای همیشه به خاموشی گراییده و احزاب و به ویژه حزب دمکرات کردستان ایران، به سوی اضمحلال نهایی گام بر میدارند و اثری از آنها باقی نمانده است. لیکن اینک کار به جایی رسیده است که از شدت ترس و وحشت از احزاب کردستان و حزب دمکرات، هر روز یکی از آنها اقدام به تهدید و عربدهکشی مینماید.
ـ در اشنویه و کوسالان خود رژیم و سپاه تروریستی آن به خوبی از میزان تلفات خود آگاه بودند و میدانستند چه شکست مفتضحانهای را متحمل شدهاند، لیکن برای رژیم مسألهی نگرانکنندهتر از میزان تلفات، آن عده از نیروهایش بودند که سالهاست آنان را پرورش میدهد، لیکن در هنگامهی نبرد حاضر به جنگیدن علیه نیروی پیشمرگه نشدند و سپاه پاسداران آنان را بازداشت نمود و این بزرگترین شکست نظامی برای تروریستی پاسداران است.
ـ بحث از سایر زوایای این جنبه را به زمانی دیگر موکول میکنیم.
دوم ـ جنبهی مبارزه در شهر:
ـ همچون همیشه و موارد متعدد دیگر، رژیم وانمود میکرد که ملت کرد در کردستان ایران کاملاً تسلیم جمهوری اسلامی شده و همچنان که فرماندهی دروغگوی سپاه در تلویزیون رژیم در سنندج ادعا میکرد که فرماندهی پیشمرگههای دمکرات نوشته است مردم با ما نیستند و با رژیم هستند، لیکن خود رژیم به خوبی میداند چه تعداد از زنان و کودکان و مردم عادی به یاری پیشمرگهها شتافتند و چه میزان ازخودگذشتگی و فداکاری به خرج دادند که اینگونه رژیم را به خشم آورده و به بازداشتهای کورکورانه واداشته است.
ـ رژیم چنین میپنداشت که کردستان و ملت کرد با چند توپ و کاتیوشا و خمپاره مرعوب خواهند شد، لیکن تحت حاکمیت شوم رژیم و در زیر فشار چکمهپوشان حکومت، شهرها و روستاهای کردستان به طرز چشمگیری به اعتصاب پیوستند یا رژیم مجبور شد که با تهدید و ارعاب آنان را وادار به گشودن مغازههایشان نماید.
رژیم وانمود میکرد که فعالیتها در کردستان منشأ خارجی داشته و به تحریک بیگانگان انجام میگیرد، لیکن در داخل شهرهای کردستان و در میان مردم کردستان، فریاد اعتصاب و اعتراض علیه رژیم سر داده شد.
ـ شرح سایر موارد این جنبه را نیز به زمانی دیگر موکول میکنیم.
با همین مرور کوتاه آشکار میشود که رژیم اعدام، تا چه حد از مبارزات ملت کرد به خود میلرزد و چه میزان دچار هراس از این مبارزات گردیده است. از همین رو، مبارزات برحق ملت کرد تبدیل به کابوسی برای رژیم استبدادی اسلامی در تهران شده و هر روز یکی از آنان که از غلبه بر ترس خویش عاجز مانده، اقدام به تهدید و عربدهکشی و هیاهو مینماید و در این میان میخواهند با جاروجنجال و هوچیگری، وحشت خویش را پنهان نمایند.