کریم پرویزی
رژیم فاشیستی ـ اسلامی ایران که همواره و مدام سیاست فریبکاری و سرکوب از بنیانهای این ساختار ضدبشری بوده است، وانمود میکند که مشکل و مسألهای در ایران وجود ندارد و آنچه که هست، از طریق مرزها و توسط بیگانگان و دستگاههای جاسوسی دیگر کشورها وارد ایران شده و اگر مرزها را مسدود نمایند و با کشورهای همسایه برای حراست از مرزها توافق نمایند، دیگر مشکلی در کار نخواهد بود.
این سیاست جدید چندجانبهی جمهوری اسلامی، چند هدف شوم را دنبال میکند که عبارتند از اینکه:
نخست: نشان دهد که جمهوری اسلامی با مردم ایران و ملیتهای تحت ستم در داخل ایران هیچ مشکلی ندارد و آنان در نهایت آسایش و رضایت از رژیم روزگار میگذرانند و رژیم نیز در قبال آنان نهایت مهرورزی را به خرج میدهد. بدین گونه میخواهد وانمود کند که حتی اگر در میان مردم کسانی نیز معترض باشند، همچنان در برابر رژیم، ساکت و فرمانبردار هستند.
این در حالیست که تمامی ملیتهای تحت ستم ایران و بخش زیادی از ملیت فارس نیز که خواهان آزادی میباشند، رژیم جمهوری اسلامی را رژیمی غیر مشروع دانسته و از هر فرصتی برای ابراز نارضایتی علیه رژیم استفاده مینمایند. ملیتهای ایران به ویژه ملت کرد، رژیم تهران را رژیمی فاشیستی و سرکوبگر میدانند که با در پیش گرفتن خطمشی اسلامگرایی افراطی از نوع داعش ولایت فقیهی هزاران انسان را در این سرزمین کشتار نموده است.
دوم: میخواهد با منحرف ساختن افکار عمومی به سوی خارج از مرزها، به کشورهای پیرامون خویش بگوید که آنان سرچشمهی اصلی مشکلات داخلی ایران هستند و بایستی وظیفهی حراست از مرزهای ایران را بر عهده بگیرند.
بدین ترتیب میخواهد به عنوان مثال در رابطه با مسألهی کرد، مسئولیت را از دوش خود برداشته و کردستان ایران و اقلیم کردستان را در مقابل یکدیگر قرار دهد و مشکلی را که جمهوری اسلامی منشأ اصلی آن است، تبدیل به اختلافی میان ملت کرد در دو بخش جداگانهی کردستان نماید.
در حالی که ملت کرد و کردستانیان نیک آگاهند که این جمهوری اسلامی است که تمامی حقوق و آزادیهای مردم را پایمال نموده و تقویت مبارزات ملت کرد در کردستان ایران، نیرومند شدن اقلیم کردستان را نیز در پی خواهد داشت.
سوم: تلاش میکند که چهرهی فاشیستی خود را تحت عنوان مقابله با برهمزنندگان امنیت پنهان نماید و وانمود کند که یک گروه ساختهی دست بیگانگان میخواهند در آرامش و امنیت مردم اخلال ایجاد کنند.
در حالی که این رژیم هرچند که دارای ابعاد افراطگرایی اسلامی میباشد، لیکن در همان حال نیز از جنبهی شوینیستی ـ فاشیستی برخوردار است که هر گونه تبعیض و سرکوبی را علیه ملیتها و گروههای مختلف انجام میدهد و میخواهد جامعه را به ضرب پوتین و سرنیزه و زندان یکدست و یکرنگ نماید و سر دادن فریاد اعتراض از سوی هر ملیتی یا دست بردن به اسلحه از سوی آن برای دفاع از خود در مقابل حملات رژیم را نتیجهی دخالت بیگانه معرفی نماید، در حالی که اینان فرزندان بپاخاستهی ملتند و با فریبکاریها و تحریفات رژیم، زانویشان سست نخواهد شد.
چهارم ـ رژیم اسلامی تهران که خود وابسته به بیگانگان است و برای بقای خود همه گونه امتیازی به غرب و شرق و روسیه و چین و حتی بورکینافاسو نیز میدهد، با بحث از مشکل و مسألهی ملیتها به عنوان مشکل مرزی میخواهد وانمود کند که اینگونه مبارزات ملیتها به ویژه ملت کرد مبارزهای ناروا و وابسته به بیگانگان است.
این در حالیست که مبارزات تمامی ملیتها در ایران و مبارزات آزادیخواهان ملت فارس نیز مبارزهای برخاسته از درون تودههای مردم بوده و اگر نیز فعالان این مبارزات در کشورهای خارجی و در میان مجامع و محافل بشردوست و نهادهای بینالمللی به دنبال پشتیبانانی بگردند، نه تنها کار نادرستی انجام ندادهاند، بلکه این رسالت فراگیری در سطح جهانی و منطقهای است که به خلقها و ملیتهای ایران یاری برسانند تا رژیم جمهوری اسلامی را که منشأ ترور، آشوب و تجاوز به حقوق، سرزمین و مرزهای تمامی ملتهای منطقه است، از میان بردارند.
بر این اساس و در نهایت، باید تأکید نماییم که بر خلاف تبلیغات و تلاشهای مذبوحانهی جمهوری اسلامی، مشکل و مسألهی ملیتها در ایران، نه تنها مسألهای مرزی و امری وارداتی نبوده و منشأ مشکلات در خارج از کشور نیست، بلکه مشکل دقیقاً در تهران است و از بیت رهبری رژیم آغاز میشود.
رژیم فاشیستی ـ اسلامی ایران که همواره و مدام سیاست فریبکاری و سرکوب از بنیانهای این ساختار ضدبشری بوده است، وانمود میکند که مشکل و مسألهای در ایران وجود ندارد و آنچه که هست، از طریق مرزها و توسط بیگانگان و دستگاههای جاسوسی دیگر کشورها وارد ایران شده و اگر مرزها را مسدود نمایند و با کشورهای همسایه برای حراست از مرزها توافق نمایند، دیگر مشکلی در کار نخواهد بود.
این سیاست جدید چندجانبهی جمهوری اسلامی، چند هدف شوم را دنبال میکند که عبارتند از اینکه:
نخست: نشان دهد که جمهوری اسلامی با مردم ایران و ملیتهای تحت ستم در داخل ایران هیچ مشکلی ندارد و آنان در نهایت آسایش و رضایت از رژیم روزگار میگذرانند و رژیم نیز در قبال آنان نهایت مهرورزی را به خرج میدهد. بدین گونه میخواهد وانمود کند که حتی اگر در میان مردم کسانی نیز معترض باشند، همچنان در برابر رژیم، ساکت و فرمانبردار هستند.
این در حالیست که تمامی ملیتهای تحت ستم ایران و بخش زیادی از ملیت فارس نیز که خواهان آزادی میباشند، رژیم جمهوری اسلامی را رژیمی غیر مشروع دانسته و از هر فرصتی برای ابراز نارضایتی علیه رژیم استفاده مینمایند. ملیتهای ایران به ویژه ملت کرد، رژیم تهران را رژیمی فاشیستی و سرکوبگر میدانند که با در پیش گرفتن خطمشی اسلامگرایی افراطی از نوع داعش ولایت فقیهی هزاران انسان را در این سرزمین کشتار نموده است.
دوم: میخواهد با منحرف ساختن افکار عمومی به سوی خارج از مرزها، به کشورهای پیرامون خویش بگوید که آنان سرچشمهی اصلی مشکلات داخلی ایران هستند و بایستی وظیفهی حراست از مرزهای ایران را بر عهده بگیرند.
بدین ترتیب میخواهد به عنوان مثال در رابطه با مسألهی کرد، مسئولیت را از دوش خود برداشته و کردستان ایران و اقلیم کردستان را در مقابل یکدیگر قرار دهد و مشکلی را که جمهوری اسلامی منشأ اصلی آن است، تبدیل به اختلافی میان ملت کرد در دو بخش جداگانهی کردستان نماید.
در حالی که ملت کرد و کردستانیان نیک آگاهند که این جمهوری اسلامی است که تمامی حقوق و آزادیهای مردم را پایمال نموده و تقویت مبارزات ملت کرد در کردستان ایران، نیرومند شدن اقلیم کردستان را نیز در پی خواهد داشت.
سوم: تلاش میکند که چهرهی فاشیستی خود را تحت عنوان مقابله با برهمزنندگان امنیت پنهان نماید و وانمود کند که یک گروه ساختهی دست بیگانگان میخواهند در آرامش و امنیت مردم اخلال ایجاد کنند.
در حالی که این رژیم هرچند که دارای ابعاد افراطگرایی اسلامی میباشد، لیکن در همان حال نیز از جنبهی شوینیستی ـ فاشیستی برخوردار است که هر گونه تبعیض و سرکوبی را علیه ملیتها و گروههای مختلف انجام میدهد و میخواهد جامعه را به ضرب پوتین و سرنیزه و زندان یکدست و یکرنگ نماید و سر دادن فریاد اعتراض از سوی هر ملیتی یا دست بردن به اسلحه از سوی آن برای دفاع از خود در مقابل حملات رژیم را نتیجهی دخالت بیگانه معرفی نماید، در حالی که اینان فرزندان بپاخاستهی ملتند و با فریبکاریها و تحریفات رژیم، زانویشان سست نخواهد شد.
چهارم ـ رژیم اسلامی تهران که خود وابسته به بیگانگان است و برای بقای خود همه گونه امتیازی به غرب و شرق و روسیه و چین و حتی بورکینافاسو نیز میدهد، با بحث از مشکل و مسألهی ملیتها به عنوان مشکل مرزی میخواهد وانمود کند که اینگونه مبارزات ملیتها به ویژه ملت کرد مبارزهای ناروا و وابسته به بیگانگان است.
این در حالیست که مبارزات تمامی ملیتها در ایران و مبارزات آزادیخواهان ملت فارس نیز مبارزهای برخاسته از درون تودههای مردم بوده و اگر نیز فعالان این مبارزات در کشورهای خارجی و در میان مجامع و محافل بشردوست و نهادهای بینالمللی به دنبال پشتیبانانی بگردند، نه تنها کار نادرستی انجام ندادهاند، بلکه این رسالت فراگیری در سطح جهانی و منطقهای است که به خلقها و ملیتهای ایران یاری برسانند تا رژیم جمهوری اسلامی را که منشأ ترور، آشوب و تجاوز به حقوق، سرزمین و مرزهای تمامی ملتهای منطقه است، از میان بردارند.
بر این اساس و در نهایت، باید تأکید نماییم که بر خلاف تبلیغات و تلاشهای مذبوحانهی جمهوری اسلامی، مشکل و مسألهی ملیتها در ایران، نه تنها مسألهای مرزی و امری وارداتی نبوده و منشأ مشکلات در خارج از کشور نیست، بلکه مشکل دقیقاً در تهران است و از بیت رهبری رژیم آغاز میشود.