آرش صالح
مدتی پیش نامەای از سوی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران و خطاب بە مردم و سازمانهای سیاسی ایران منتشر شد کە بحثهایی را در میان فعالین و سازمانهای سیاسی برانگیختە است. واکنشهای مذبور البتە هم دربرگیرندە استقبال و هم شامل نقد از این نامە بودند. اگر مجموعە واکنشهای منتقدانە را در نظر بگیریم چند نکتە در این نامە بە طور کلی برجستە شدە و یا مورد نقد قرار گرفتەاند کە در اینجا سعی میشود با نگاهی متفاوت بە این موضوعات پرداختە شود.
قبل از هرچیز لازم میدانم بە این نکتە اشارە نمایم کە آنچنان کە از فحوای نامە برداشت میشود هدف از نگارش و انتشار این نامە بیش از هرچیز شروع دیالوگی مینمایاند کە اولاً بە فروریختن دیوارهای بیاعتمادی در میان اپوزیسیون کمک کردە و در قدم دوم توجە عامە مردم ایران را بە مطالبات ملت کرد جلب نماید بە طوریکە این مسئلە رفتە رفتە بە یکی از مسائل اصلی همە مردم ایران تبدیل شود چناچە فراهم آمدن سیستمی دمکراتیک و کارآمد برای همە ایران یکی از مسائل مهم جنبش آزادیخواهانە ملت کرد است. از میان واکنشها اما تنها اندکی مشخصاً در راستای پیشرفت این هدف قدم برداشتند و علیرغم ابراز نقدها و نگرانیهای خود، همانا رویکرد اصلیشان در راستای تقویت این مهم بود.
اما یکی از مسائلی کە بە نظر میرسد مورد توجە منتقدان قرار گرفتە باشد ناشی از عدم توافق بر سر معانی و مفاهیم بە کار رفتە میباشد.
مفاهیمی از قبیل ملت، و یا مشروع از موارد اشارە شدە میباشد. قبل از اینکە بە این مقولە بپردازیم ذکر این نکتە لازم است کە این مسئلە کە احزاب چە تعریفی و چە مفهومی را در ادبیات سیاسی خود بە کار میبرند بیش از هرچیز متأثر از مبانی تئوریک و گفتمان حزب میباشد.
باری در راستای بیشتر روشن شدن مسئلە باید گفت کە در مبانی علوم اجتماعی، نظریەپردازیهای حول مقولە تعریف ملت را بە دو دستە اساسی تقسیمبندی میکنند. دستە اول آنها کە وجود دولت را بە عنوان شاکلە اصلی مفهوم ملت میپندارند و دستە دوم آنانکە خواست و ارادە جمعی برای تعیین آیندە سیاسی مشترک را مهمترین عنصر ملت میدانند.
امروزە نظریەهای دستە اول بە دلیل موارد نقض بیشمار عملاً مورد توجە قرار نمیگیرند و الزامات عملی بیشتر اندیشمندان را بە سوی دستە دوم سوق دادە است. لذا بر اساس چنین رویکردی ملت کورد کاملاً واجد تعریف ملت بودن است و قرنها از مبارزە و جنبشهای مردمی در میان این ملت موید این واقعیت است کە ارادەای عمومی برای تعیین آیندەای مشترک در میان این ملت وجود دارد. بخش زیادی از آن دستە از اندیشمندانی نیز کە دارای رویکرد اول میباشند معتقد هستند کە این نظریە واجد استثنائاتی است کە میتوان گفت ملت کرد یکی از این استثنائات میباشد. در خصوص مشروعیت باید گفت این واژە معادل فارسی مفهوم legitimacy میباشد کە از نقطە نظر علمی بە تبع منبع آن دارای شیوەهای متفاوت است. صد البتە کە مذهب در بعضی جوامع منبع مشروعیت است اما آنچە از نظر حزب دمکرات کردستان ایران منبع مشروعیت میباشد احکام اخلاقی میباشند کە جوامع متمدن بشری خود را پایبند بە آنها میدانند و اصول حقوق بشر موضوعە نیز بر آنها استوار هستند.
یکی از مفاهیمی کە بە شدت واکنش اکثریت فعالین فارس را بر میانگیزاند مسئلە حق تعیین سرنوشت است. این واکنشها دارای دو جزء اساسی هستند اولاً حق تعیین سرنوشت را بە عنوان جدایی طلبی معرفی کردە و سپس بە جرمنگاری تمایلات جدایی طلبانە میپردازند گویی کە جدایی طلبی یک نوع جرم محسوب میشود. غافل از اینکە امروزە در نقاط مختلفی از دنیا جدایی طلبان در حال شرکت در انتخاباتها و ارائە برنامە برای جدایی هستند و بە عنوان یک نیروی سیاسی در حال مشارکت در پروسە سیاسی با دیگر جریانات میباشند. بە عنوان مثال امروزە در اسکاتلند و کبک احزاب جدایی طلب با برنامەهای سیاسی خود در پروسە سیاسی مشارکت دارند و گاهاً نیز دولتهای منطقەای را بە دست میگیرند و بە طور مدام در حال فعالیت در راستای بە ثمر رساندن برنامەهای خود برای دستیابی بە استقلال هستند. لازم است در اینجا اشارە شود کە حق تعیین سرنوشت دارای طیف وسیعی از موضوعات است کە از ماندن در یک دولت بسیط و یکپارچە گرفتە تا استقلال را در برمیگیرد. اما آنچە بیش از هرچیز در تصمیم مردم کردستان ایران برای چگونگی اجرای این حق تأثیر دارد نە احساسات جدایی طلبانە بلکە میزان احساس یکی بودن با ایران بە عنوان یک جامعە است. این احساس یکی بودن با جامعە ایران اما خود بە این امر بستگی دارد کە تا چە حد جامعە ایران، جریانات سیاسی، روشنفکران و گرایشات مختلف در این جامعە حقوق ملت کرد منجملە حق تعیین سرنوشت را تماماً و کاملاً بە رسمیت میشناسد و استیفای این حقوق را بخشی از برنامە خود میداند. لذا همچنان کە بارها اشارە شدە حق تعیین سرنوشت حق غیر قابل اغماض ملتی است کە خواهان استیفای آن است و نە حزب دمکرات و نە هیچ حزب دیگری نمیتواند آن را وجەالمصالحە هیچ منفعتی قرار بدهد و یا موضع مورد نظر خود را بە مردم کردستان تحمیل نماید.
مسئلە دیگر اما نقد مشی مسلحانە از سوی برخی از دوستان و پیش کشیدن این ادعا است کە تاکنون هیچ مبارزە مسلحانەای نتوانستە موفق شود و یا نتوانستە دمکراسی را بە بار آورد. قبل از هرچیز باید بگویم کە مسئلە مبارزە مسلحانە و یا مدنی و یا تلفیقی این دو نوع مبارزە اصولاً مسئلە استراتژی است و حزب دمکرات تنها منبع صلاحیتدار برای تعیین استراتژی خود است چرا کە برای طرحریزی یک استراتژی پیش از هرچیز باید منابع، شرایط داخلی و شرایط خارجی و چندین فاکتور دیگر سنجیدە شود و هیچ کس بە اندازە حزب دمکرات در این زمینە صلاحیت ندارد کە شرایط خود را بسنجد.
اما با نگاهی بە جنبشهای جهان کە توانستەاند قدرت را بە دست بگیرند بسیار روشن است کە مهمترین عامل در تعیین روند دمکراتیزاسیون پس از قدرتگیری این جنبشها همانا رویکرد آنها بە دمکراسیهای جهان و نوع رابطە آنها با لیبرال دمکراسیهای منطقەشان قبل از قدرتگیریشان است. لذا آنچە جنبشی را بعد از قدرت گرفتن تبدیل بە یک دیکتاتوری میکند نە استراتژی این جنبش برای مبارزە بلکە ترسش از سیستم دمکراتیک و تنفرش از دمکراسیهای جهان و منطقە است کە با نام بردن آنها با عناوین ایدئولوژیک و یا با رویکردهای بیگانە هراسانە و شونیستی مقابلە با این دمکراسیها را تبدیل بە یکی از اهداف جنبش خود میکند.
دیگر عامل تعیین کنندە در این زمینە همچنین تنگناهای نظری این جریانات و جنبشها در تعریف حقوق هویتهای مختلف سیاسی در سیستم ایدەآل آنها میباشد.
لذا پر واضح است کە از نقطە نظر حزب دمکرات این مسائل تنها کلیشەهایی هستند کە بر اساس تکرار بە نیروهای تحولخواه تحمیل شدەاند و در نهایت نظام ارزشی آنها را بە گونەای تحت تأثیر قرار میدهند کە از اتخاذ تصمیمات جدی، دشوار و در عین حال سرنوشت ساز باز میمانند. بر همین اساس است کە انتخاب استراتژی برای حزب دمکرات پروسەای کاملاً عقلانی و در عین حال متأثر از اصول و مبانی فکری این حزب است. اگر حزب دمکرات پس از ٧١ سال کە از عمرش میگذرد از صول خود پا پس کشیدە بود و یا بیعملی و بیارادگی سیاسی خود را پشت تکرار چنین کلیشەهایی قایم میکرد امروز مانند بسیاری از منتقدانش بە باشگاهی برای بازنشستگان سیاسی تبدیل شدە بود.
در طول تاریخ، مبارزان راه آزادی و دمکراسی از روشهای قهرآمیز در برابر استبدادهای خشونت بار بهرە گرفتەاند و بە نتیجە مطلوب خود رسیدەاند.
نمونە نزدیک آن سیستمی است کە مبارزان مسلح در کردستان عراق بە وجود آوردە اند و اکنون علیرغم تمام مشکلاتی کە برای جامعە در حال گذاری مانند کردستان جنوبی طبیعی هستند اما نمرە دمکراسی آنها هم از عراقی کە مخالفان غیر مسلح صدام درست کردەاند و هم از ایرانی کە مخالفان غیر مسلح نظام دیکتاتوری پیشین برایمان فراهم کردند بسیار بهتر است. اکنون هم این دمکراسی نو پا بە لحاظ نمرە خود در دمکراسی در حال پیشی گرفتن از ترکیە نیز هست. وجود تلویزیونهای مختلف، میزانی کم نمونە از آزادی بیان در خاورمیانە و مشارکت زنان در سطوح مختلف پارلمانی، وزارت و سفارت مٶید این مقولە است.
دمکراسی یک فرمول جادویی از پیش آمادە شدە نیست کە برخی از دوستان بە آن دست یافتە باشند و اکنون با پیادە کردن این فرمول دمکراسی را یک روزە در جامعە پیادە کنند. دمکراسی روندی مدام و رو بە رشد است کە لازمە آغاز این روند در ایران بدون شک از میان برداشتن سیستم جمهوری اسلامی است کە خود را بە سان هیولایی فربە بر روی تمام شئون و نهادهای اجتماعی گستردە و آنهارا تحت سلطە بلامنازع خود در آوردە است. استراتژی جدید و تلفیقی حزب دمکرات، کە شیوە عملکرد کمپین راسان است، مؤثرترین راه برای تضعیف، و در نهایت با کمک همە ایرانیان، از میان برداشتن این هیولا است.
یکی دیگر از عواملی کە برانگیزانندە نقد و یا موضعگیریهای شدید در مقابل استراتژی جدید حزب دمکرات کردستان ایران میباشد در واقع بە تأثیر عمیق اجتماعی و سیاسی برمیگردد کە این استراتژی در کردستان ایران بر جای خواهد گذاشت. چنین استراتژیی مطمئناً جامعە کردستان ایران هم بە لحاظ وزن بینالمللی و هم از نظرامکانات درونی چنان توانمند میسازد کە رفتە رفتە امکان سلطە یکجانبە و مبتنی بر زور در آیندە ایران را برای نیروهای شونیست سلب میکند بە همین دلیل این نیروهای شونیست با درک بە این مسئلە سعی دارند کە از در نصیحت بر آمدە و حزب دمکرات را از ادامە راه خود بر حذر بدارند.
مسئلە دیگر مورد مناقشە قرار گرفتە مسئلە منابع مالی حزب دمکرات کردستان است و گویا از نظر برخی این امکان وجود ندارد کە حزب دمکرات کاملاً در این زمینە متکی بە خود باشد و دیپلماسی جهانی این حزب را بە عنوان شاهدی بر مدعای خود میانگارند. باید بگویم کە اولاً هیچ شکی در این مورد وجود ندارد کە حزب دمکرات نه تنها ارتباط با دمکراسیهای جهان را غیرمشروع نمیداند بلکە کاملاً بر این باور است کە نیروهای دمکرات در خاورمیانە باید بدون هیچ تعارفی با دمکراسیهای جهان در ارتباط باشند و آنها را ترغیب کنند کە بە مبارزات دمکراسیخواهانە در خاورمیانە کمک نمایند چرا کە اصولاً گسترش دمکراسی امری جهانی است و بە دستیابی بە صلحی پایدارتر و ثبات در جهان کمک میکند.
اما در جواب این مسئلە باید گفت قطعا جریان یا حزبی کە هیچوقت قادر نبودە کە تجربە پایگاه اجتماعی قوی داشتە باشد هیچگاه نمیتواند تصور این را بکند کە یک حزب میتواند تنها متکی بر این پایگاه اجتماعی خود باشد. این مسئلە یکی از ابتداییترین مسائل کار جمعی است و کار حرفەای در حزبی کە نهادهای لازمە یک حزاب مدرن را دارا میباشد چنین است. بە عنوان مثال تنها نمایندگان اعضای اتحادیە جوانان دمکرات کردستان ایران در کنگرە این اتحادیە بە اندازە تمام اعضای بسیاری از احزاب ایرانی میباشند؛ لذا کاملاً مشخص است کە حزبی کە تنها شاخە جوانان آن دارای چنین اعضایی است توانایی آن را دارد کە بر روی پای خود بایستد.
آنچە در کردستان میگذرد برخلاف آنچە کە بسیاری از فعالین یا سیاسیون در سطح کشوری انجام میدهند سیاست محض نیست بلکە یک مبارزە ملی و تودەای است. ما در کردستان با خیزشی روبرو هستیم کە همە اقشار مختلف در تعداد بسیار زیادی و بنا بر وسع خود در آن مشارکت مالی میکنند. اگر همە نمیتوانند پیشمرگ باشند اما بخش زیادی از مردم چە در کردستان ایران بە صورت مخفیانە و چە در اروپا و امریکا بە صورت آشکار بە طور مداوم و مرتب بە حزب و خیزش جدید آن کمک میکنند. بە همین دلیل پایگاه گستردە اجتماعی حزب آن جایگاهیست کە حزب دمکرات همیشە بر آن متکی بودە و باعث شدە کە این حزب همیشە و هرگاه استقلال مالی و عملکردی خود را حفظ نماید.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
مدتی پیش نامەای از سوی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران و خطاب بە مردم و سازمانهای سیاسی ایران منتشر شد کە بحثهایی را در میان فعالین و سازمانهای سیاسی برانگیختە است. واکنشهای مذبور البتە هم دربرگیرندە استقبال و هم شامل نقد از این نامە بودند. اگر مجموعە واکنشهای منتقدانە را در نظر بگیریم چند نکتە در این نامە بە طور کلی برجستە شدە و یا مورد نقد قرار گرفتەاند کە در اینجا سعی میشود با نگاهی متفاوت بە این موضوعات پرداختە شود.
قبل از هرچیز لازم میدانم بە این نکتە اشارە نمایم کە آنچنان کە از فحوای نامە برداشت میشود هدف از نگارش و انتشار این نامە بیش از هرچیز شروع دیالوگی مینمایاند کە اولاً بە فروریختن دیوارهای بیاعتمادی در میان اپوزیسیون کمک کردە و در قدم دوم توجە عامە مردم ایران را بە مطالبات ملت کرد جلب نماید بە طوریکە این مسئلە رفتە رفتە بە یکی از مسائل اصلی همە مردم ایران تبدیل شود چناچە فراهم آمدن سیستمی دمکراتیک و کارآمد برای همە ایران یکی از مسائل مهم جنبش آزادیخواهانە ملت کرد است. از میان واکنشها اما تنها اندکی مشخصاً در راستای پیشرفت این هدف قدم برداشتند و علیرغم ابراز نقدها و نگرانیهای خود، همانا رویکرد اصلیشان در راستای تقویت این مهم بود.
اما یکی از مسائلی کە بە نظر میرسد مورد توجە منتقدان قرار گرفتە باشد ناشی از عدم توافق بر سر معانی و مفاهیم بە کار رفتە میباشد.
مفاهیمی از قبیل ملت، و یا مشروع از موارد اشارە شدە میباشد. قبل از اینکە بە این مقولە بپردازیم ذکر این نکتە لازم است کە این مسئلە کە احزاب چە تعریفی و چە مفهومی را در ادبیات سیاسی خود بە کار میبرند بیش از هرچیز متأثر از مبانی تئوریک و گفتمان حزب میباشد.
باری در راستای بیشتر روشن شدن مسئلە باید گفت کە در مبانی علوم اجتماعی، نظریەپردازیهای حول مقولە تعریف ملت را بە دو دستە اساسی تقسیمبندی میکنند. دستە اول آنها کە وجود دولت را بە عنوان شاکلە اصلی مفهوم ملت میپندارند و دستە دوم آنانکە خواست و ارادە جمعی برای تعیین آیندە سیاسی مشترک را مهمترین عنصر ملت میدانند.
امروزە نظریەهای دستە اول بە دلیل موارد نقض بیشمار عملاً مورد توجە قرار نمیگیرند و الزامات عملی بیشتر اندیشمندان را بە سوی دستە دوم سوق دادە است. لذا بر اساس چنین رویکردی ملت کورد کاملاً واجد تعریف ملت بودن است و قرنها از مبارزە و جنبشهای مردمی در میان این ملت موید این واقعیت است کە ارادەای عمومی برای تعیین آیندەای مشترک در میان این ملت وجود دارد. بخش زیادی از آن دستە از اندیشمندانی نیز کە دارای رویکرد اول میباشند معتقد هستند کە این نظریە واجد استثنائاتی است کە میتوان گفت ملت کرد یکی از این استثنائات میباشد. در خصوص مشروعیت باید گفت این واژە معادل فارسی مفهوم legitimacy میباشد کە از نقطە نظر علمی بە تبع منبع آن دارای شیوەهای متفاوت است. صد البتە کە مذهب در بعضی جوامع منبع مشروعیت است اما آنچە از نظر حزب دمکرات کردستان ایران منبع مشروعیت میباشد احکام اخلاقی میباشند کە جوامع متمدن بشری خود را پایبند بە آنها میدانند و اصول حقوق بشر موضوعە نیز بر آنها استوار هستند.
یکی از مفاهیمی کە بە شدت واکنش اکثریت فعالین فارس را بر میانگیزاند مسئلە حق تعیین سرنوشت است. این واکنشها دارای دو جزء اساسی هستند اولاً حق تعیین سرنوشت را بە عنوان جدایی طلبی معرفی کردە و سپس بە جرمنگاری تمایلات جدایی طلبانە میپردازند گویی کە جدایی طلبی یک نوع جرم محسوب میشود. غافل از اینکە امروزە در نقاط مختلفی از دنیا جدایی طلبان در حال شرکت در انتخاباتها و ارائە برنامە برای جدایی هستند و بە عنوان یک نیروی سیاسی در حال مشارکت در پروسە سیاسی با دیگر جریانات میباشند. بە عنوان مثال امروزە در اسکاتلند و کبک احزاب جدایی طلب با برنامەهای سیاسی خود در پروسە سیاسی مشارکت دارند و گاهاً نیز دولتهای منطقەای را بە دست میگیرند و بە طور مدام در حال فعالیت در راستای بە ثمر رساندن برنامەهای خود برای دستیابی بە استقلال هستند. لازم است در اینجا اشارە شود کە حق تعیین سرنوشت دارای طیف وسیعی از موضوعات است کە از ماندن در یک دولت بسیط و یکپارچە گرفتە تا استقلال را در برمیگیرد. اما آنچە بیش از هرچیز در تصمیم مردم کردستان ایران برای چگونگی اجرای این حق تأثیر دارد نە احساسات جدایی طلبانە بلکە میزان احساس یکی بودن با ایران بە عنوان یک جامعە است. این احساس یکی بودن با جامعە ایران اما خود بە این امر بستگی دارد کە تا چە حد جامعە ایران، جریانات سیاسی، روشنفکران و گرایشات مختلف در این جامعە حقوق ملت کرد منجملە حق تعیین سرنوشت را تماماً و کاملاً بە رسمیت میشناسد و استیفای این حقوق را بخشی از برنامە خود میداند. لذا همچنان کە بارها اشارە شدە حق تعیین سرنوشت حق غیر قابل اغماض ملتی است کە خواهان استیفای آن است و نە حزب دمکرات و نە هیچ حزب دیگری نمیتواند آن را وجەالمصالحە هیچ منفعتی قرار بدهد و یا موضع مورد نظر خود را بە مردم کردستان تحمیل نماید.
مسئلە دیگر اما نقد مشی مسلحانە از سوی برخی از دوستان و پیش کشیدن این ادعا است کە تاکنون هیچ مبارزە مسلحانەای نتوانستە موفق شود و یا نتوانستە دمکراسی را بە بار آورد. قبل از هرچیز باید بگویم کە مسئلە مبارزە مسلحانە و یا مدنی و یا تلفیقی این دو نوع مبارزە اصولاً مسئلە استراتژی است و حزب دمکرات تنها منبع صلاحیتدار برای تعیین استراتژی خود است چرا کە برای طرحریزی یک استراتژی پیش از هرچیز باید منابع، شرایط داخلی و شرایط خارجی و چندین فاکتور دیگر سنجیدە شود و هیچ کس بە اندازە حزب دمکرات در این زمینە صلاحیت ندارد کە شرایط خود را بسنجد.
اما با نگاهی بە جنبشهای جهان کە توانستەاند قدرت را بە دست بگیرند بسیار روشن است کە مهمترین عامل در تعیین روند دمکراتیزاسیون پس از قدرتگیری این جنبشها همانا رویکرد آنها بە دمکراسیهای جهان و نوع رابطە آنها با لیبرال دمکراسیهای منطقەشان قبل از قدرتگیریشان است. لذا آنچە جنبشی را بعد از قدرت گرفتن تبدیل بە یک دیکتاتوری میکند نە استراتژی این جنبش برای مبارزە بلکە ترسش از سیستم دمکراتیک و تنفرش از دمکراسیهای جهان و منطقە است کە با نام بردن آنها با عناوین ایدئولوژیک و یا با رویکردهای بیگانە هراسانە و شونیستی مقابلە با این دمکراسیها را تبدیل بە یکی از اهداف جنبش خود میکند.
دیگر عامل تعیین کنندە در این زمینە همچنین تنگناهای نظری این جریانات و جنبشها در تعریف حقوق هویتهای مختلف سیاسی در سیستم ایدەآل آنها میباشد.
لذا پر واضح است کە از نقطە نظر حزب دمکرات این مسائل تنها کلیشەهایی هستند کە بر اساس تکرار بە نیروهای تحولخواه تحمیل شدەاند و در نهایت نظام ارزشی آنها را بە گونەای تحت تأثیر قرار میدهند کە از اتخاذ تصمیمات جدی، دشوار و در عین حال سرنوشت ساز باز میمانند. بر همین اساس است کە انتخاب استراتژی برای حزب دمکرات پروسەای کاملاً عقلانی و در عین حال متأثر از اصول و مبانی فکری این حزب است. اگر حزب دمکرات پس از ٧١ سال کە از عمرش میگذرد از صول خود پا پس کشیدە بود و یا بیعملی و بیارادگی سیاسی خود را پشت تکرار چنین کلیشەهایی قایم میکرد امروز مانند بسیاری از منتقدانش بە باشگاهی برای بازنشستگان سیاسی تبدیل شدە بود.
در طول تاریخ، مبارزان راه آزادی و دمکراسی از روشهای قهرآمیز در برابر استبدادهای خشونت بار بهرە گرفتەاند و بە نتیجە مطلوب خود رسیدەاند.
نمونە نزدیک آن سیستمی است کە مبارزان مسلح در کردستان عراق بە وجود آوردە اند و اکنون علیرغم تمام مشکلاتی کە برای جامعە در حال گذاری مانند کردستان جنوبی طبیعی هستند اما نمرە دمکراسی آنها هم از عراقی کە مخالفان غیر مسلح صدام درست کردەاند و هم از ایرانی کە مخالفان غیر مسلح نظام دیکتاتوری پیشین برایمان فراهم کردند بسیار بهتر است. اکنون هم این دمکراسی نو پا بە لحاظ نمرە خود در دمکراسی در حال پیشی گرفتن از ترکیە نیز هست. وجود تلویزیونهای مختلف، میزانی کم نمونە از آزادی بیان در خاورمیانە و مشارکت زنان در سطوح مختلف پارلمانی، وزارت و سفارت مٶید این مقولە است.
دمکراسی یک فرمول جادویی از پیش آمادە شدە نیست کە برخی از دوستان بە آن دست یافتە باشند و اکنون با پیادە کردن این فرمول دمکراسی را یک روزە در جامعە پیادە کنند. دمکراسی روندی مدام و رو بە رشد است کە لازمە آغاز این روند در ایران بدون شک از میان برداشتن سیستم جمهوری اسلامی است کە خود را بە سان هیولایی فربە بر روی تمام شئون و نهادهای اجتماعی گستردە و آنهارا تحت سلطە بلامنازع خود در آوردە است. استراتژی جدید و تلفیقی حزب دمکرات، کە شیوە عملکرد کمپین راسان است، مؤثرترین راه برای تضعیف، و در نهایت با کمک همە ایرانیان، از میان برداشتن این هیولا است.
یکی دیگر از عواملی کە برانگیزانندە نقد و یا موضعگیریهای شدید در مقابل استراتژی جدید حزب دمکرات کردستان ایران میباشد در واقع بە تأثیر عمیق اجتماعی و سیاسی برمیگردد کە این استراتژی در کردستان ایران بر جای خواهد گذاشت. چنین استراتژیی مطمئناً جامعە کردستان ایران هم بە لحاظ وزن بینالمللی و هم از نظرامکانات درونی چنان توانمند میسازد کە رفتە رفتە امکان سلطە یکجانبە و مبتنی بر زور در آیندە ایران را برای نیروهای شونیست سلب میکند بە همین دلیل این نیروهای شونیست با درک بە این مسئلە سعی دارند کە از در نصیحت بر آمدە و حزب دمکرات را از ادامە راه خود بر حذر بدارند.
مسئلە دیگر مورد مناقشە قرار گرفتە مسئلە منابع مالی حزب دمکرات کردستان است و گویا از نظر برخی این امکان وجود ندارد کە حزب دمکرات کاملاً در این زمینە متکی بە خود باشد و دیپلماسی جهانی این حزب را بە عنوان شاهدی بر مدعای خود میانگارند. باید بگویم کە اولاً هیچ شکی در این مورد وجود ندارد کە حزب دمکرات نه تنها ارتباط با دمکراسیهای جهان را غیرمشروع نمیداند بلکە کاملاً بر این باور است کە نیروهای دمکرات در خاورمیانە باید بدون هیچ تعارفی با دمکراسیهای جهان در ارتباط باشند و آنها را ترغیب کنند کە بە مبارزات دمکراسیخواهانە در خاورمیانە کمک نمایند چرا کە اصولاً گسترش دمکراسی امری جهانی است و بە دستیابی بە صلحی پایدارتر و ثبات در جهان کمک میکند.
اما در جواب این مسئلە باید گفت قطعا جریان یا حزبی کە هیچوقت قادر نبودە کە تجربە پایگاه اجتماعی قوی داشتە باشد هیچگاه نمیتواند تصور این را بکند کە یک حزب میتواند تنها متکی بر این پایگاه اجتماعی خود باشد. این مسئلە یکی از ابتداییترین مسائل کار جمعی است و کار حرفەای در حزبی کە نهادهای لازمە یک حزاب مدرن را دارا میباشد چنین است. بە عنوان مثال تنها نمایندگان اعضای اتحادیە جوانان دمکرات کردستان ایران در کنگرە این اتحادیە بە اندازە تمام اعضای بسیاری از احزاب ایرانی میباشند؛ لذا کاملاً مشخص است کە حزبی کە تنها شاخە جوانان آن دارای چنین اعضایی است توانایی آن را دارد کە بر روی پای خود بایستد.
آنچە در کردستان میگذرد برخلاف آنچە کە بسیاری از فعالین یا سیاسیون در سطح کشوری انجام میدهند سیاست محض نیست بلکە یک مبارزە ملی و تودەای است. ما در کردستان با خیزشی روبرو هستیم کە همە اقشار مختلف در تعداد بسیار زیادی و بنا بر وسع خود در آن مشارکت مالی میکنند. اگر همە نمیتوانند پیشمرگ باشند اما بخش زیادی از مردم چە در کردستان ایران بە صورت مخفیانە و چە در اروپا و امریکا بە صورت آشکار بە طور مداوم و مرتب بە حزب و خیزش جدید آن کمک میکنند. بە همین دلیل پایگاه گستردە اجتماعی حزب آن جایگاهیست کە حزب دمکرات همیشە بر آن متکی بودە و باعث شدە کە این حزب همیشە و هرگاه استقلال مالی و عملکردی خود را حفظ نماید.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.