کوردستان میدیا: مرگ ناگهانی رفسنجانی، عامل اصلی بسیاری از جنایات جمهوری اسلامی، بسیاری از اپوزیسیوننماها را نیز در داخل و خارج از ایران به مرثیهخوانی واداشته است.
در همین رابطه، فرخ نگهدار، فعال سیاسی سرشناس چپ طی مقالهای در وبسایت زیتون به تجلیل از شخصیت و اقدامات ضدبشری این زمامدار جنایتکار رژیم پرداخته و نسبت به آیندهی رژیم پس از مرگ وی شدیداً ابراز نگرانی نموده است.
در ابتدای این مقاله تحت عنوان شاگرد زرنگ انقلاب، فرخ نگهدار نوشته است:
رفتن هاشمی خبری تلخ بود برای آنان که در این ویرانه دنیای هراسزده، به تدبیرها و تجربههای خیرخواهان ایران چشم دارند تا مبادا باز کشور را به غرقابههای تازه درغلتد.
وی در ادامه ضمن تجلیل از نقش رفسنجانی در بقای رژیم، جنایات بیشمار وی علیه آزادیخواهان و مردم را تدبیر خوانده و خفقان و سرکوبهای رژیم را صلح و سازندگی و ثبات نامید و افزود: بهراستی هیچکس به اندازه رفسنجانی در بیرونکشیدن جمهوری اسلامی از هیمههای بهجامانده از انقلاب و جنگ مدبر نبود... با تدبیر او و با اعتماد اکثریت مردم به او بود، که ایران پس از آیتالله خمینی، به سوی صلح و سازندگی و ثبات ره یافت.
این فعال سیاسی چپ در ادامه و در جایی که به خیال خود به نقد رفسنجانی میپردازد، در دام تمجید از رژیم افتاده و با این ادعا که بخشی از رژیم مردمگراست، میگوید: هاشمی در میانه دهه ۶۰ به جایگاه محافظهکاران در جمهوری اسلامی پر بها داد (یا تن داد) و بخش مردمگرای نظام را به حاشیه راند.
نامبرده در ادامه ضمن ستودن کارنامهی سیاسی این جنایتکار بزرگ، آن را آیینهی عبرت برای کسانی خواند که: عزم دارند نه فقط مثل قربانیان سربلند به پایانه راه ره یابند، بلکه در برون بُرد کشور از غرقابهها سهمی شایستهی جایگاه خویش بر عهده گیرند. وی در ادامهی شیوننامهی خود مینویسد: هاشمی جانی از همین جنس بود، جانی تنومند بود، از جنس ایران و در مسیر زمان.
این فعال سیاسی باسابقه و از رهبران جناح اکثریت فداییان خلق که علیرغم مواضع زبونانهی خود و حزبش در همدلی با سیاستهای رژیم، شاهد اعدام و کشتار بسیاری از همحزبیهای خویش توسط رژیم و به دستور همین رفسنجانی و همقطارانش بوده است، ضمن بیاعتنایی به تمامی خونهای ریختهشده مینویسد:
برایم یقین است که وجدان آیتالله هاشمی رفسنجانی به هنگام آخرین بازدمها، وجدانی ناآرام و خوفزده نبوده است. زیرا برای او یقین بوده است که قاطبه مردم کشورش، که او آنها را در این ۸۲ سال هرگز تنها نگذاشت، هاشمی رفسنجانی را در پایان کار یار و مددکار خود برای عبور از گردنههای سخت خواهند شناخت.
نگهدار در خاتمه برای آن که از قافلهی توابین و جیرهخواران رژیم در خارج از کشور جا نماند، مینویسد:همراه و همزبان با میلیونها شهروند کشورم، فقدان آقای هاشمی را به خانواده محترم تسلیت گفته برای ایشان آرزوی صبر دارم.
در همین رابطه، فرخ نگهدار، فعال سیاسی سرشناس چپ طی مقالهای در وبسایت زیتون به تجلیل از شخصیت و اقدامات ضدبشری این زمامدار جنایتکار رژیم پرداخته و نسبت به آیندهی رژیم پس از مرگ وی شدیداً ابراز نگرانی نموده است.
در ابتدای این مقاله تحت عنوان شاگرد زرنگ انقلاب، فرخ نگهدار نوشته است:
رفتن هاشمی خبری تلخ بود برای آنان که در این ویرانه دنیای هراسزده، به تدبیرها و تجربههای خیرخواهان ایران چشم دارند تا مبادا باز کشور را به غرقابههای تازه درغلتد.
وی در ادامه ضمن تجلیل از نقش رفسنجانی در بقای رژیم، جنایات بیشمار وی علیه آزادیخواهان و مردم را تدبیر خوانده و خفقان و سرکوبهای رژیم را صلح و سازندگی و ثبات نامید و افزود: بهراستی هیچکس به اندازه رفسنجانی در بیرونکشیدن جمهوری اسلامی از هیمههای بهجامانده از انقلاب و جنگ مدبر نبود... با تدبیر او و با اعتماد اکثریت مردم به او بود، که ایران پس از آیتالله خمینی، به سوی صلح و سازندگی و ثبات ره یافت.
این فعال سیاسی چپ در ادامه و در جایی که به خیال خود به نقد رفسنجانی میپردازد، در دام تمجید از رژیم افتاده و با این ادعا که بخشی از رژیم مردمگراست، میگوید: هاشمی در میانه دهه ۶۰ به جایگاه محافظهکاران در جمهوری اسلامی پر بها داد (یا تن داد) و بخش مردمگرای نظام را به حاشیه راند.
نامبرده در ادامه ضمن ستودن کارنامهی سیاسی این جنایتکار بزرگ، آن را آیینهی عبرت برای کسانی خواند که: عزم دارند نه فقط مثل قربانیان سربلند به پایانه راه ره یابند، بلکه در برون بُرد کشور از غرقابهها سهمی شایستهی جایگاه خویش بر عهده گیرند. وی در ادامهی شیوننامهی خود مینویسد: هاشمی جانی از همین جنس بود، جانی تنومند بود، از جنس ایران و در مسیر زمان.
این فعال سیاسی باسابقه و از رهبران جناح اکثریت فداییان خلق که علیرغم مواضع زبونانهی خود و حزبش در همدلی با سیاستهای رژیم، شاهد اعدام و کشتار بسیاری از همحزبیهای خویش توسط رژیم و به دستور همین رفسنجانی و همقطارانش بوده است، ضمن بیاعتنایی به تمامی خونهای ریختهشده مینویسد:
برایم یقین است که وجدان آیتالله هاشمی رفسنجانی به هنگام آخرین بازدمها، وجدانی ناآرام و خوفزده نبوده است. زیرا برای او یقین بوده است که قاطبه مردم کشورش، که او آنها را در این ۸۲ سال هرگز تنها نگذاشت، هاشمی رفسنجانی را در پایان کار یار و مددکار خود برای عبور از گردنههای سخت خواهند شناخت.
نگهدار در خاتمه برای آن که از قافلهی توابین و جیرهخواران رژیم در خارج از کشور جا نماند، مینویسد:همراه و همزبان با میلیونها شهروند کشورم، فقدان آقای هاشمی را به خانواده محترم تسلیت گفته برای ایشان آرزوی صبر دارم.