مختار نقشبندی
با نزدیک شدن به روز همهپرسی روز به روز بحث ها در مورد برگزاری رفراندوم کردستان عراق چه در رسانه های اپوزسیون خارج از کشور و چه شبکه های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران و چه در شبکههای اجتماعی دنیای مجازی به خصوص فیسبوک و تلگرام گرمتر و بیشتر شده ، اما متاسفانه بیشتر صحبتها و نوشتهها به جای بحث ها و استدلال های قانونی و سیاسی و حقوق بشری بیشتر نشات گرفته از احساسات و تفکرات و تعصبات شدید ملی و مذهبی است، که با خشم و کینه و تهدید و ترس از آینده بیان می شود.
اما چرا؟
در این مقاله به جای تکرار بحث های سنگین و پیچیده تاریخی و حقوقی و سیاسی در مورد اقلیتها و سیستم های سیاسی و اداری همچون انواع فدرالیسم و خودمختاری و غیره که در چهل سال گذشته بسیار مورد برسی قرار گرفته و متاسفانه به نتیجه ای هم نرسیده، میخواهیم به زبانی ساده و کوتاه به برسی سوالات مطرح شده و بحث های مربوط به حقوق اقلیتهای ملی و شرایط کنونی خاورمیانه و ایران و راهحلی برای آن بپردازیم.
جنگ داخلی در چند کشور خاورمیانه در کنار تضاد شدید منافع کشورهای قدرتمند ایران ، عربستان، ترکیه، اسرائیل و مصر سایه جنگی گسترده را بر خاورمیانه انداخته است و به همین دلیل هر انسانی در خاورمیانه حق دارد نگران آینده خودش و کشورش باشد، اما جنگ داخلی سوریه، یمن ، عراق و افغانستان نشان می دهند که خطر جنگ بیشتر از داخل مرزهای شناخته شده کشورها، متوجه آن کشورها است نه از بیرون! حتی خطر بروز جنگ میان كشورهای قدرتمند خاورمیانه به دلیل مشکلات داخلی خود آن کشورها وهمپیمانان آنان است که هر طرف قضیه، این مشکلات را بهانهای قرار می دهد برای مقاصد سیاسی و دخالت و سلطه و سوءاستفاده. به عنوان مثال ایران به بهانه حمایت از اهل تشیع و عربستان و ترکیه هم در مقابل به بهانه حمایت از اهل سنت. در این مقاله نمی خواهیم به این موضوع بپردازیم که در مسائل جاری خاورمیانه حق با کدام کشور است چرا که فایدهای هم ندارد، باید به دنبال حل ریشهای مسائل بود نه پاک کردن صورت مسئله یا به بیراهه بردن بحث. تلاش برای پیدا کردن جواب سوالاتی همچون اینکه آیا شیعیان بر حق هستند یا اهل سنت و کدامیک اسلام حقیقی هستند یا اینکه آیا بهائیان و یهودیان و غیره بر حق هستند یا نه ، درمان و راهحل مشکلات مذهبی و تبعیض مذهبی در خاورمیانه و در درون کشورها نبوده و نیست چون در صدها سال گذشته این بحثها، بارها و بارها تکرار شده و به هیج نتیجه ای نیز نرسیده و نخواهد رسید. اینکه در عربستان به شیعیان ظلم می شود و هیچ حقی ندارند جواب این سوال نیست که چرا به سنیها در ایران ظلم می شود و اصولا وجود ظلم در مکانی دیگر باعث توجیه ظلم در مکانی دیگر نمی شود؟ در مورد بحث ملی و قومی هم همینطور است و متاسفانه به جای راهحل به سوالات و موضوعات حاشیهای پرداخته می شود و برای ادامه ظلم توجیهات ناعادلانه و غیر انسانی بیان می شود.
سوالات و بحث هایی همچون : آیا کردها ایرانی هستند یا نه؟ قوم هستند یا ملت؟ آیا ترکها ریشه ایرانی دارند یا نه؟ بگوییم ترک درست است یا آذری؟ عربهای جنوب ایران آیا در اصل عرب بودهاند یا پس از حمله اعراب زبانشان عربی شده؟ آیا آمریکا و انگلستان و اسرائیل در پشت پرده تلاش برای احقاق حقوق اقلیتهای ملی در ایران هستند یا نه؟ آیا کورش هخامانشی انسان خوب و پادشاه عادلی بوده یا نه؟ آیا ایرانیان فرهنگ بزرگی داشته و دارند یا نه؟ زبان فارسی غنیتر و مهمتر است یا کردی یا ترکی یا عربی؟ فلان شهر در هزار سال پیش متعلق به فلان قوم بوده یا نه؟
سوالات و بحثهایی این چنینی در دهها سال گذشته به خصوص چهل سال گذشته بارها و بارها مورد بحث و برسی قرار گرفتهاند اما هیج نتیجهای از آنان بدست نیامده و نخواهد آمد و متاسفانه بخشی از اپوزسیون با مطرح کردن روزانه چنین سوالات و بحث هایی به جای ارائه راهحلی عملی برای مشکلات ایران باعث افزایش دشمنی و تفرقه میان مردم میشوند. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید و چه بنفعمان باشد و یا نباشد، عده ای در ایران زندگی میکنند و خود را ترک و آذری خطاب میکنند و خواهان برابری کامل و تغییر سیستم مرکزگرای کنونی و حتی عدهای خواهان استقلال و جدایی از ایران هستند، همینطور در مورد ملت کورد، بلوچ و عرب و ترکمن، چه ما این واقعیت را ببینیم و یا چشمانمان را به روی آن ببندیم، خواستههای این ملتها و احساسات ملیگرایانه روزبهروز در حال زیاد شدن است و عدم پاسخگویی به این خواستهها باعث ایجاد کینه و دشمنی و شکاف روزافزون اجتماعی در ایران شده است که حتی در چند سال گذشته شاهد شعارهای مرگ بر فارس و در مقابل مرگ بر ترک در ورزشگاها و استادیوم های ورزشی بخصوص در مناطق ترکنشین بودهایم، روزبهروز خواستههای ملیتهای ایران رو به افزایش است و اگر زمانی به آموزش زبان مادری راضی بودند هم اکنون خواستار آموزش به زبان مادری هستند. در واقع چشمان را به روی واقعیات بستن یا به حاشیه و بیراهه بردن صورت مسئله، هیچ دردی از مشکلات حل نمیکند و این ظلم و تبعیض در حق اقلیتها همانند آتش زیر خاکستر است که هر لحظه امکان شعلهور شدنش وجود دارد.
زمان به سرعت به حرکت خود ادامه میدهد اما اپوزسیون مرکزگرا پس از چهل سال هنوز درگیر این سوال هستند که آیا فلان حزب کرد یا ترک یا ... که از فدرالیسم صحبت می کند آیا واقعا نیتش فدرالیسم است یا تجزیه! در حالی که انکار و تحقیر ملیتهای ایران کار را به جایی رسانده که شاید احزاب اصلی این ملتها دیگر قادر به راضی کردن مردمشان به زندگی در چارچوب ایران حتی با بهترین شیوههای فدرالیسم هم نباشند.
راه حل چیست؟
باید تفاوتها را دید و قبول کرد و حق حیات و حق آزادی بیان و حق بودن و حق برابری و حق تعین سرنوشت را برای طرف مقابل به رسمیت شناخت، هموطن بودن وقتی معنا دارد که با احساس غرور و بدون هیچ ترسی باشد نه از روی اجبار، هیچ راهحل و سیستمی تضمین کننده آینده صلح و آسایش در ایران و دیگر کشورها نخواهد بود مگر با رضایت کامل مردم، هر راهحلی بدون رضایت کامل مردم تنها مسکنی است که به جای درمان تنها به طور موقت درد را آرام می کند. باید ملیتهای ایران بتوانند به طور جداگانه در مورد آینده و سرنوست خود در رفراندومی آزاد نظر بدهند، دشمنی و مخالفت با رفراندوم در کردستان عراق درمان مشکلات روز افزون درون ایران نیست، متاسفانه بسیاری از فارس زبانان حتی فارس زبانانی که در کشورهای فدرال غربی زندگی میکنند بشدت با رفرندوم کوردستان مخالف هستند و دلیل آن را ترس از تجزیه ایران عنوان میکنند اما نباید فراموش کرد که ترس اصلی، جدایی سرزمینها و تغییر مرزها نیست بلکه باید از روزی ترسید که خشم فروخورده ملیت های ایران به نقطه انفجار برسد.
بیش از صد سال است کوردها در عراق به بدترین شیوه قتلعام میشوند و حکومتها یکی پس از دیگری عراق که همان اپوزسیونهای دولت قبلی خودشان بودند که قول اجرای دمکراسی و عدالت در عراق را میدادند اما با به قدرت رسیدن باز هم همان آش بود و همان کاسه. به همین دلیل دیگر کوردهای کوردستان عراق خود را عراقی نمیدانند و اگر امسال هم مستقل نشوند سالی دیگر یا چند سال دیگر این کار را خواهند کرد.
استقلال کوردستان و جدایی از عراق وقتی کلید خورد که جامعه کوردستان از اپوزسیون و حکومت و مردم عراق ناامید شدند و احساس هموطن بودن را از دست دادند بنابراین فارس زبانان ایران باید هشیار باشند ملتهای تورک و کورد و بلوچ و عرب درون ایران احساس هموطن بودن را از دست ندهند چون اگر چنین اتفاقی روی بدهد دیگر تمام دنیا هم نمیتواند جلوی جنگ داخلی و تجزیه ایران را بگیرد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
با نزدیک شدن به روز همهپرسی روز به روز بحث ها در مورد برگزاری رفراندوم کردستان عراق چه در رسانه های اپوزسیون خارج از کشور و چه شبکه های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران و چه در شبکههای اجتماعی دنیای مجازی به خصوص فیسبوک و تلگرام گرمتر و بیشتر شده ، اما متاسفانه بیشتر صحبتها و نوشتهها به جای بحث ها و استدلال های قانونی و سیاسی و حقوق بشری بیشتر نشات گرفته از احساسات و تفکرات و تعصبات شدید ملی و مذهبی است، که با خشم و کینه و تهدید و ترس از آینده بیان می شود.
اما چرا؟
در این مقاله به جای تکرار بحث های سنگین و پیچیده تاریخی و حقوقی و سیاسی در مورد اقلیتها و سیستم های سیاسی و اداری همچون انواع فدرالیسم و خودمختاری و غیره که در چهل سال گذشته بسیار مورد برسی قرار گرفته و متاسفانه به نتیجه ای هم نرسیده، میخواهیم به زبانی ساده و کوتاه به برسی سوالات مطرح شده و بحث های مربوط به حقوق اقلیتهای ملی و شرایط کنونی خاورمیانه و ایران و راهحلی برای آن بپردازیم.
جنگ داخلی در چند کشور خاورمیانه در کنار تضاد شدید منافع کشورهای قدرتمند ایران ، عربستان، ترکیه، اسرائیل و مصر سایه جنگی گسترده را بر خاورمیانه انداخته است و به همین دلیل هر انسانی در خاورمیانه حق دارد نگران آینده خودش و کشورش باشد، اما جنگ داخلی سوریه، یمن ، عراق و افغانستان نشان می دهند که خطر جنگ بیشتر از داخل مرزهای شناخته شده کشورها، متوجه آن کشورها است نه از بیرون! حتی خطر بروز جنگ میان كشورهای قدرتمند خاورمیانه به دلیل مشکلات داخلی خود آن کشورها وهمپیمانان آنان است که هر طرف قضیه، این مشکلات را بهانهای قرار می دهد برای مقاصد سیاسی و دخالت و سلطه و سوءاستفاده. به عنوان مثال ایران به بهانه حمایت از اهل تشیع و عربستان و ترکیه هم در مقابل به بهانه حمایت از اهل سنت. در این مقاله نمی خواهیم به این موضوع بپردازیم که در مسائل جاری خاورمیانه حق با کدام کشور است چرا که فایدهای هم ندارد، باید به دنبال حل ریشهای مسائل بود نه پاک کردن صورت مسئله یا به بیراهه بردن بحث. تلاش برای پیدا کردن جواب سوالاتی همچون اینکه آیا شیعیان بر حق هستند یا اهل سنت و کدامیک اسلام حقیقی هستند یا اینکه آیا بهائیان و یهودیان و غیره بر حق هستند یا نه ، درمان و راهحل مشکلات مذهبی و تبعیض مذهبی در خاورمیانه و در درون کشورها نبوده و نیست چون در صدها سال گذشته این بحثها، بارها و بارها تکرار شده و به هیج نتیجه ای نیز نرسیده و نخواهد رسید. اینکه در عربستان به شیعیان ظلم می شود و هیچ حقی ندارند جواب این سوال نیست که چرا به سنیها در ایران ظلم می شود و اصولا وجود ظلم در مکانی دیگر باعث توجیه ظلم در مکانی دیگر نمی شود؟ در مورد بحث ملی و قومی هم همینطور است و متاسفانه به جای راهحل به سوالات و موضوعات حاشیهای پرداخته می شود و برای ادامه ظلم توجیهات ناعادلانه و غیر انسانی بیان می شود.
سوالات و بحث هایی همچون : آیا کردها ایرانی هستند یا نه؟ قوم هستند یا ملت؟ آیا ترکها ریشه ایرانی دارند یا نه؟ بگوییم ترک درست است یا آذری؟ عربهای جنوب ایران آیا در اصل عرب بودهاند یا پس از حمله اعراب زبانشان عربی شده؟ آیا آمریکا و انگلستان و اسرائیل در پشت پرده تلاش برای احقاق حقوق اقلیتهای ملی در ایران هستند یا نه؟ آیا کورش هخامانشی انسان خوب و پادشاه عادلی بوده یا نه؟ آیا ایرانیان فرهنگ بزرگی داشته و دارند یا نه؟ زبان فارسی غنیتر و مهمتر است یا کردی یا ترکی یا عربی؟ فلان شهر در هزار سال پیش متعلق به فلان قوم بوده یا نه؟
سوالات و بحثهایی این چنینی در دهها سال گذشته به خصوص چهل سال گذشته بارها و بارها مورد بحث و برسی قرار گرفتهاند اما هیج نتیجهای از آنان بدست نیامده و نخواهد آمد و متاسفانه بخشی از اپوزسیون با مطرح کردن روزانه چنین سوالات و بحث هایی به جای ارائه راهحلی عملی برای مشکلات ایران باعث افزایش دشمنی و تفرقه میان مردم میشوند. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید و چه بنفعمان باشد و یا نباشد، عده ای در ایران زندگی میکنند و خود را ترک و آذری خطاب میکنند و خواهان برابری کامل و تغییر سیستم مرکزگرای کنونی و حتی عدهای خواهان استقلال و جدایی از ایران هستند، همینطور در مورد ملت کورد، بلوچ و عرب و ترکمن، چه ما این واقعیت را ببینیم و یا چشمانمان را به روی آن ببندیم، خواستههای این ملتها و احساسات ملیگرایانه روزبهروز در حال زیاد شدن است و عدم پاسخگویی به این خواستهها باعث ایجاد کینه و دشمنی و شکاف روزافزون اجتماعی در ایران شده است که حتی در چند سال گذشته شاهد شعارهای مرگ بر فارس و در مقابل مرگ بر ترک در ورزشگاها و استادیوم های ورزشی بخصوص در مناطق ترکنشین بودهایم، روزبهروز خواستههای ملیتهای ایران رو به افزایش است و اگر زمانی به آموزش زبان مادری راضی بودند هم اکنون خواستار آموزش به زبان مادری هستند. در واقع چشمان را به روی واقعیات بستن یا به حاشیه و بیراهه بردن صورت مسئله، هیچ دردی از مشکلات حل نمیکند و این ظلم و تبعیض در حق اقلیتها همانند آتش زیر خاکستر است که هر لحظه امکان شعلهور شدنش وجود دارد.
زمان به سرعت به حرکت خود ادامه میدهد اما اپوزسیون مرکزگرا پس از چهل سال هنوز درگیر این سوال هستند که آیا فلان حزب کرد یا ترک یا ... که از فدرالیسم صحبت می کند آیا واقعا نیتش فدرالیسم است یا تجزیه! در حالی که انکار و تحقیر ملیتهای ایران کار را به جایی رسانده که شاید احزاب اصلی این ملتها دیگر قادر به راضی کردن مردمشان به زندگی در چارچوب ایران حتی با بهترین شیوههای فدرالیسم هم نباشند.
راه حل چیست؟
باید تفاوتها را دید و قبول کرد و حق حیات و حق آزادی بیان و حق بودن و حق برابری و حق تعین سرنوشت را برای طرف مقابل به رسمیت شناخت، هموطن بودن وقتی معنا دارد که با احساس غرور و بدون هیچ ترسی باشد نه از روی اجبار، هیچ راهحل و سیستمی تضمین کننده آینده صلح و آسایش در ایران و دیگر کشورها نخواهد بود مگر با رضایت کامل مردم، هر راهحلی بدون رضایت کامل مردم تنها مسکنی است که به جای درمان تنها به طور موقت درد را آرام می کند. باید ملیتهای ایران بتوانند به طور جداگانه در مورد آینده و سرنوست خود در رفراندومی آزاد نظر بدهند، دشمنی و مخالفت با رفراندوم در کردستان عراق درمان مشکلات روز افزون درون ایران نیست، متاسفانه بسیاری از فارس زبانان حتی فارس زبانانی که در کشورهای فدرال غربی زندگی میکنند بشدت با رفرندوم کوردستان مخالف هستند و دلیل آن را ترس از تجزیه ایران عنوان میکنند اما نباید فراموش کرد که ترس اصلی، جدایی سرزمینها و تغییر مرزها نیست بلکه باید از روزی ترسید که خشم فروخورده ملیت های ایران به نقطه انفجار برسد.
بیش از صد سال است کوردها در عراق به بدترین شیوه قتلعام میشوند و حکومتها یکی پس از دیگری عراق که همان اپوزسیونهای دولت قبلی خودشان بودند که قول اجرای دمکراسی و عدالت در عراق را میدادند اما با به قدرت رسیدن باز هم همان آش بود و همان کاسه. به همین دلیل دیگر کوردهای کوردستان عراق خود را عراقی نمیدانند و اگر امسال هم مستقل نشوند سالی دیگر یا چند سال دیگر این کار را خواهند کرد.
استقلال کوردستان و جدایی از عراق وقتی کلید خورد که جامعه کوردستان از اپوزسیون و حکومت و مردم عراق ناامید شدند و احساس هموطن بودن را از دست دادند بنابراین فارس زبانان ایران باید هشیار باشند ملتهای تورک و کورد و بلوچ و عرب درون ایران احساس هموطن بودن را از دست ندهند چون اگر چنین اتفاقی روی بدهد دیگر تمام دنیا هم نمیتواند جلوی جنگ داخلی و تجزیه ایران را بگیرد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.