کوردستان میدیا: غلبه و سلطه افکار فاشیستی و نژادپرستانه بر بخشی از بدنه جامعه ایران، طی سالهای اخیر نمودهای عملی و فکری تازهای به خود گرفته که در وقایع روی داده در این سالها به وضوع از راسیسم نهادینه شده در ایرانخبر میدهد.
بنابر اخبا منتشر شده، مردم شهر شاهدیه از توابع استان یزد در روز اول مهر و همزمان با بازگشایی مدارس با هجوم به مدرسه جهاد که به کودکان افغانی اختصاص داده شده بود مانع از گشایش این مدرسه شدند.
بنابر گزارش شاهدان عینی و فیلمهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، تعدادی از مردم این شهر سوار بر خودروهایشان و با سرعت بالا به سمت جمعیت کودکان تجمع کرده در برابر درب مدرسه هجوم میبرند و با بوق زدنهای مکرر و فحاشی، کودکان و والدین آنها را ترسانده وادار به فرار و ترک محل میکنند.
عبدالحمید صابری، از مدیران آموزش و پرورش یزد، درباره دلیل مخالفت اهالی شاهدیه یزد با مدرسه دانشآموزان افغان گفته است: آنها به رفتارهای بچهگانهای که این دانش آموزان انجام میدادند، که کودکان ما هم دارند، اعتراض داشتند و نیز میگفتند وجود این مدرسه باعث میشود افغانها از محلههای دیگر بیایند اینجا و تجمعشان بیشتر شده است.
فاطمه، خواهر یکی از دانشآموزان افغانی طی مصاحبهای با یکی از کانالهای خبری در بیان دلیل مخالفت مردم یزد با گشایش این مدرسه میگوید: آنها علنا میگویند که اتباع افغانستانی کثیفاند و شلوغکاری میکنند. فاطمه در ادامه صحبتهایش اضافه میکند که: همه بزرگان شهرستان شاهدیه تصمیم گرفتهاند که مانع از کار مدرسه شوند. او از تحقیر و توهینهای مکرر مردم شهر نسبت به کودکان افغانی گلهمند است و خواهان پایان چنین رفتارهای نژادپرستانهای علیه آنان است.
شیوع تفکرات نژادپرستانه و توهین به ملیتهای دیگر البته نه مربوط به سالهای اخیر که ریشه در نوعی تفکر و باور ایرانی دارد که نژاد ایرانی را برتر از سایر نژادها میداند. فردوسی از شاعران حماسهسرای ایرانی که نزدیک به هزار سال پیش با به نظم در آوردن حماسههایی به زبان فارسی در جای جای شعرهایش تخم نفرت و کنیه از ملتهای دیگر را کاشت و با برتر نشان دادن نژاد فارسها و پاکی خون آنها موجبات شکلگیری راسیسم در ایران قرن بیستمی شد. امری که از اواخر دوران قاجار استارت آن زده شد و در دوران رضامیرپنج پایههای علمی و تئوریک آن طراحی شد و در سالهای بعدی و تا زمان حاضر توسط دولتها و حکومتهای متفاوت ایران بر گسترش دامنهی آن افزوده شده است.
فردوسی در قطعه شعری در توهین به اعراب میگوید:
زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده ست کار
که فر کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
با روی کار آمدن رضاخان و تاسیس حکومت پهلوی، نژادپرستی در ایران و پروسه شکلگیری راسیسم وارد فاز جدیدی شد. در این دوران فارغالتحصیلهای دانشگاهها و قشرهای به اصطلاح روشنفکر با انتشار روزنامه، جزوه، مقاله و کتابهایی مبنی بر برتری نژاد و زبان فارسی و تحقیر کردن زبان و نژادهای دیگر دست به ساخت سیستمی فکری زدند که بعدها به پانفارسیسم و پانایرانیسم شهرت یافت. در این میان حتا شاعران به اصطلاح آزادیخواهی همچون ملکالشعرای بهار از غافله توهین و تحقیر ملیتهای دیگر عقب نمانده و با سرودن شعرهایی به تحقیر مردمان زاگرس به ویژه لورها دست زد. بهار در قطعه شعری در وصف کشتار لورها به دست ارتش ایران و تائید این عمل میگوید:
تنبيه قوم لر را اينك سوي لرستان چون شير شرزه تا زان چون اژدها روانه
همچنین در جای دیگری به تحقیر فرهنگ و تمدن زاگرس و وصف برتری فارسها بر لورها میپردازد و با سرودن شعری بلند به شرح لشکرکشیهای ایرانیهای به زاگرس و کشتار مردمان این سرزمین اشاره میکند. بهار کشتار لورها و لشکرکشی به کوردستان را در راستای مدرن کردن ایران و نجات ایران از توحش لازم میداند و در قسمتی از شعر خود میگوید:
به عهد پهلوي شاه جوان بخت
كه بادش دولت و اقبال همراه
بيامد لشكري تا قوم لُر را
بـه آداب تمـدن سـازد آگـاه
فاشیسم نهادینه شده در ایران با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران وارد فاز دیگری شد و این بار با افزوده شدن رنگ و بوی مذهبی به آن، به حیات خود ادامه داده و شکل ملی-مذهبی به خود گرفته است. خوانش تئوریسینهای ایرانی در تجدید حیات فاشیسم و راسیسم در ایران به شکلگیری نوع جدیدی از نژادپرستی انجامیده است که کاملا در راستای منافع حکومت مذهبی-فاشیستی جمهوری اسلامی و بقاء آن است. پروسهی آسمیلاسیون فرهنگی ملیتهای ایران از جمله اقدامات اصلی فاشیستها میباشد که نزدیک به یک قرن اخیر با شدت و حدت زیادی علیه ملیتهای ایران و در راستای نابودی زبان، فرهنگ و تمدن آنان به ویژه کوردها و زاگرسنشینان تا به امروز ادامه دارد.
بنابر اخبا منتشر شده، مردم شهر شاهدیه از توابع استان یزد در روز اول مهر و همزمان با بازگشایی مدارس با هجوم به مدرسه جهاد که به کودکان افغانی اختصاص داده شده بود مانع از گشایش این مدرسه شدند.
بنابر گزارش شاهدان عینی و فیلمهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، تعدادی از مردم این شهر سوار بر خودروهایشان و با سرعت بالا به سمت جمعیت کودکان تجمع کرده در برابر درب مدرسه هجوم میبرند و با بوق زدنهای مکرر و فحاشی، کودکان و والدین آنها را ترسانده وادار به فرار و ترک محل میکنند.
عبدالحمید صابری، از مدیران آموزش و پرورش یزد، درباره دلیل مخالفت اهالی شاهدیه یزد با مدرسه دانشآموزان افغان گفته است: آنها به رفتارهای بچهگانهای که این دانش آموزان انجام میدادند، که کودکان ما هم دارند، اعتراض داشتند و نیز میگفتند وجود این مدرسه باعث میشود افغانها از محلههای دیگر بیایند اینجا و تجمعشان بیشتر شده است.
فاطمه، خواهر یکی از دانشآموزان افغانی طی مصاحبهای با یکی از کانالهای خبری در بیان دلیل مخالفت مردم یزد با گشایش این مدرسه میگوید: آنها علنا میگویند که اتباع افغانستانی کثیفاند و شلوغکاری میکنند. فاطمه در ادامه صحبتهایش اضافه میکند که: همه بزرگان شهرستان شاهدیه تصمیم گرفتهاند که مانع از کار مدرسه شوند. او از تحقیر و توهینهای مکرر مردم شهر نسبت به کودکان افغانی گلهمند است و خواهان پایان چنین رفتارهای نژادپرستانهای علیه آنان است.
شیوع تفکرات نژادپرستانه و توهین به ملیتهای دیگر البته نه مربوط به سالهای اخیر که ریشه در نوعی تفکر و باور ایرانی دارد که نژاد ایرانی را برتر از سایر نژادها میداند. فردوسی از شاعران حماسهسرای ایرانی که نزدیک به هزار سال پیش با به نظم در آوردن حماسههایی به زبان فارسی در جای جای شعرهایش تخم نفرت و کنیه از ملتهای دیگر را کاشت و با برتر نشان دادن نژاد فارسها و پاکی خون آنها موجبات شکلگیری راسیسم در ایران قرن بیستمی شد. امری که از اواخر دوران قاجار استارت آن زده شد و در دوران رضامیرپنج پایههای علمی و تئوریک آن طراحی شد و در سالهای بعدی و تا زمان حاضر توسط دولتها و حکومتهای متفاوت ایران بر گسترش دامنهی آن افزوده شده است.
فردوسی در قطعه شعری در توهین به اعراب میگوید:
زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده ست کار
که فر کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
با روی کار آمدن رضاخان و تاسیس حکومت پهلوی، نژادپرستی در ایران و پروسه شکلگیری راسیسم وارد فاز جدیدی شد. در این دوران فارغالتحصیلهای دانشگاهها و قشرهای به اصطلاح روشنفکر با انتشار روزنامه، جزوه، مقاله و کتابهایی مبنی بر برتری نژاد و زبان فارسی و تحقیر کردن زبان و نژادهای دیگر دست به ساخت سیستمی فکری زدند که بعدها به پانفارسیسم و پانایرانیسم شهرت یافت. در این میان حتا شاعران به اصطلاح آزادیخواهی همچون ملکالشعرای بهار از غافله توهین و تحقیر ملیتهای دیگر عقب نمانده و با سرودن شعرهایی به تحقیر مردمان زاگرس به ویژه لورها دست زد. بهار در قطعه شعری در وصف کشتار لورها به دست ارتش ایران و تائید این عمل میگوید:
تنبيه قوم لر را اينك سوي لرستان چون شير شرزه تا زان چون اژدها روانه
همچنین در جای دیگری به تحقیر فرهنگ و تمدن زاگرس و وصف برتری فارسها بر لورها میپردازد و با سرودن شعری بلند به شرح لشکرکشیهای ایرانیهای به زاگرس و کشتار مردمان این سرزمین اشاره میکند. بهار کشتار لورها و لشکرکشی به کوردستان را در راستای مدرن کردن ایران و نجات ایران از توحش لازم میداند و در قسمتی از شعر خود میگوید:
به عهد پهلوي شاه جوان بخت
كه بادش دولت و اقبال همراه
بيامد لشكري تا قوم لُر را
بـه آداب تمـدن سـازد آگـاه
فاشیسم نهادینه شده در ایران با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران وارد فاز دیگری شد و این بار با افزوده شدن رنگ و بوی مذهبی به آن، به حیات خود ادامه داده و شکل ملی-مذهبی به خود گرفته است. خوانش تئوریسینهای ایرانی در تجدید حیات فاشیسم و راسیسم در ایران به شکلگیری نوع جدیدی از نژادپرستی انجامیده است که کاملا در راستای منافع حکومت مذهبی-فاشیستی جمهوری اسلامی و بقاء آن است. پروسهی آسمیلاسیون فرهنگی ملیتهای ایران از جمله اقدامات اصلی فاشیستها میباشد که نزدیک به یک قرن اخیر با شدت و حدت زیادی علیه ملیتهای ایران و در راستای نابودی زبان، فرهنگ و تمدن آنان به ویژه کوردها و زاگرسنشینان تا به امروز ادامه دارد.