کریم پرویزی
در سرزمینی تحت سلطه دیکتاتوری و فاشیست، چیزی به نام زندانی سیاسی نمیتواند معنایی داشته باشد و اصلا دال مناسبی برای اشاره به چیزی واقعی نیست. در واقع مفهوم زندانی سیاسی میتواند مفهومی گمراهکننده و تحریفکننده باشد.
زندان در معنا و مفهوم خود و تصویری که در ذهن اشخاص ایجاد میکند، جایی است که افراد مستبد و آنانی که نرم و هنجارهای اجتماعی را نقض میکنند یا چارچوب زیست همگانی در جامعه را زیر پا میگذارند در آنجا نگهداری میشوند و به جایی بدل میشود که هم افراد مستبد و قانون شکن را تنبیه میکند و هم قانون را به اجرا میگذارد.
هر سیستم حکومتی چه دمکراتیک و نیمه دمکراتیک و نادمکراتیک، بنابر نفع و دیدگاه خود از این کارکرد عمومی زندان بهره میبرد و قوانین متفاوت، روشهای استفاده از زندان را در سیستمهای متفاوت مشخص میکنند.
در سیستمی فاشیستی همچون جمهوری اسلامی، فاشیسم تحمیل شده و مدنظر، تمام نقاط زندگی را تصرف میکند و به همه چیز بعد سیاسی میدهد. در واقع در سیستمی فاشیستی دیگر سیاست تنها به معنای حوزههای عمومی که در آن قدرت حکومت و دولت مشخص میشوند نیست، بلکه سیاست و قدرت و تحکم سر تا پای جامعه را به هم میبافد و حتا در شیوهی پوشش و نان خوردن مردم نیز دخالت میکند.
در سیستمی فاشیستی، همه اعمال سیاسی میشوند چرا که برای هر چیزی دستورالعملی وجود دارد و مردم نیز از هر چیز ساده و پیچیدهای برای تقابل با احکام صادره بهره میبرند.
از سوی دیگر قدرت تحمیل شده در ایران ویژگی منحصر به فردی نیز دارد که آنرا از سیستمهای دیگر فاشیستی مجزا میکند، که آن هم بیاخلاقی و عدمتعهد در مقابل تمام نرمهای جامعه و جهان است، سیستمی که بجز زبان زور و اسلحه از چیز دیگری فرمان نمیبرد. بر این اساس ویژگی رژیمی شارلاتانی نیز در آن برجسته میشود. در سیستم جمهوری اسلامی، حکومت فاشیستی تمام مرزهای موجود را در هم میشکند و به حکومت شارلاتانها بدل میشود، در چنین سیستمی دیگر زندان معنایی ندارد و آنان که بازداشت میشوند نوعی گروگان محسوب میشوند که حکومت در مقابل آزادیشان باج طلب میکند.
بر این اساس در جمهوری اسلامی همه چیز به موضوع سیاسی بدل میشود، حکومت از راه و روش شارلاتانی برای اجرای احکام خود استفاده میکند و در این حالت است که کورد بودن در ایران خود نهایت سیاست است!
بر این اساس است که به سهولت میتوانیم متوجه شویم که چرا جمهوری اسلامی به بهانه واقعهای سادهای همچون ابراز شادی مردم کوردستان ایران صدها نفر را به گروگان میگیرد و به خانوادههایهشان اعلام میکند که باید وثیقهای صد میلیون تومانی تهیه کنند تا عزیزانشان را آزاد کنند.
در جامعه تحت حاکمیت حکومتی فاشیستی-شارلاتانی، زندانی هیچ معنا و مفهومی ندارد تا نوع سیاسی آن نیز وجود داشته باشد! بلکه همانگونه که در عمل نیز اثبات کردهاند، آنها مردم را به گروگان میگیرند تا با پرداخت مبلغی آنها را آزاد کنند! آنها زندانی سیاسی نیستند، بلکه گروگانانی هستند در دستان شارلاتانها.
در سرزمینی تحت سلطه دیکتاتوری و فاشیست، چیزی به نام زندانی سیاسی نمیتواند معنایی داشته باشد و اصلا دال مناسبی برای اشاره به چیزی واقعی نیست. در واقع مفهوم زندانی سیاسی میتواند مفهومی گمراهکننده و تحریفکننده باشد.
زندان در معنا و مفهوم خود و تصویری که در ذهن اشخاص ایجاد میکند، جایی است که افراد مستبد و آنانی که نرم و هنجارهای اجتماعی را نقض میکنند یا چارچوب زیست همگانی در جامعه را زیر پا میگذارند در آنجا نگهداری میشوند و به جایی بدل میشود که هم افراد مستبد و قانون شکن را تنبیه میکند و هم قانون را به اجرا میگذارد.
هر سیستم حکومتی چه دمکراتیک و نیمه دمکراتیک و نادمکراتیک، بنابر نفع و دیدگاه خود از این کارکرد عمومی زندان بهره میبرد و قوانین متفاوت، روشهای استفاده از زندان را در سیستمهای متفاوت مشخص میکنند.
در سیستمی فاشیستی همچون جمهوری اسلامی، فاشیسم تحمیل شده و مدنظر، تمام نقاط زندگی را تصرف میکند و به همه چیز بعد سیاسی میدهد. در واقع در سیستمی فاشیستی دیگر سیاست تنها به معنای حوزههای عمومی که در آن قدرت حکومت و دولت مشخص میشوند نیست، بلکه سیاست و قدرت و تحکم سر تا پای جامعه را به هم میبافد و حتا در شیوهی پوشش و نان خوردن مردم نیز دخالت میکند.
در سیستمی فاشیستی، همه اعمال سیاسی میشوند چرا که برای هر چیزی دستورالعملی وجود دارد و مردم نیز از هر چیز ساده و پیچیدهای برای تقابل با احکام صادره بهره میبرند.
از سوی دیگر قدرت تحمیل شده در ایران ویژگی منحصر به فردی نیز دارد که آنرا از سیستمهای دیگر فاشیستی مجزا میکند، که آن هم بیاخلاقی و عدمتعهد در مقابل تمام نرمهای جامعه و جهان است، سیستمی که بجز زبان زور و اسلحه از چیز دیگری فرمان نمیبرد. بر این اساس ویژگی رژیمی شارلاتانی نیز در آن برجسته میشود. در سیستم جمهوری اسلامی، حکومت فاشیستی تمام مرزهای موجود را در هم میشکند و به حکومت شارلاتانها بدل میشود، در چنین سیستمی دیگر زندان معنایی ندارد و آنان که بازداشت میشوند نوعی گروگان محسوب میشوند که حکومت در مقابل آزادیشان باج طلب میکند.
بر این اساس در جمهوری اسلامی همه چیز به موضوع سیاسی بدل میشود، حکومت از راه و روش شارلاتانی برای اجرای احکام خود استفاده میکند و در این حالت است که کورد بودن در ایران خود نهایت سیاست است!
بر این اساس است که به سهولت میتوانیم متوجه شویم که چرا جمهوری اسلامی به بهانه واقعهای سادهای همچون ابراز شادی مردم کوردستان ایران صدها نفر را به گروگان میگیرد و به خانوادههایهشان اعلام میکند که باید وثیقهای صد میلیون تومانی تهیه کنند تا عزیزانشان را آزاد کنند.
در جامعه تحت حاکمیت حکومتی فاشیستی-شارلاتانی، زندانی هیچ معنا و مفهومی ندارد تا نوع سیاسی آن نیز وجود داشته باشد! بلکه همانگونه که در عمل نیز اثبات کردهاند، آنها مردم را به گروگان میگیرند تا با پرداخت مبلغی آنها را آزاد کنند! آنها زندانی سیاسی نیستند، بلکه گروگانانی هستند در دستان شارلاتانها.