خبات کردستانی
حکومت جمهوری اسلامی بر اساس ایدئولوژی بنا شده و سرمداران این رژیم خود را نماینده خدا و ولی امر مسلمین در زمین میدانند به همین دلیل آنها در برابر مردم نه مسئولند و نه پاسخگو بلکه مردم را ملزم به اطاعت محض و بی چون و چرا اوامر خود میدانند.
آنها در حالی که باید به فکر مشکلات و بحرانهای روز افزون اقتصادی ، اجتماعی ، فقر وفلاکت و بیکاری جوانان تحصیلکرده و کمبود دارو و امکانات پزشکی ، که به شکل یک فاجعه دامنگیر مردم ستمدیدهی ایران است باشند تمام توجه و تمرکز خود را متوجه برخورد با مخالفین و منتقدین کرده و ثروتهای مردم را صرف تغذیهی دستگاههای سرکوبگر و جلاد خود میکنند، تا بتوانند چند صباحی بیشتر حفظ قدرت کنند و زندانهای جمهوری اسلامی مملو از فعالین سیاسی، فعالین مدنی و روزنامهنگاران، وبلاگ نویسان، دانشجویان، اساتید دانشگاهها، معلمین، فیلمسازان و مدافعان حقوق بشر است، که عدهای از آنها محکوم به اعدام هستند و برخی دیگر هم به حبسهای سنگینی محکوم شدهاند و تحت وحشیانهترین و شقاوتمندانهترین شکنجهها از سوی مأموران سرکوبگر رژیم قرار میگیرند و روزانه افرادی که در زیر شکنجههای بیرحمانهی آنها جان خود را در راه آزادی و دمکراسی از دست میدهند کم نیستند. آنهادر حالی که تمام تلاش خود را برای سانسور این اخبار میکند ولی هر روز خبر جدیدی منتشر میشود که خود گویای وسعت فاجعه است. آنها به دلیل هویت انسانستیزی و غیرانسانی که دارند وسیلهای غیر از جلاد برای دفاع از خود نمیشناسد و مسئلهی مرگ زندانیان سیاسی در زیر شکنجه و تجاوزات جنسی زندانیان ازجنایتهای دیگر رژیم است و زخمی عمیق است بر پیکر جامعه که متأسفانه هیچ نهاد مستقل و حقوق بشری برای دفاع از حقوق زندانیان وجود ندارد که در شرایط حساس و تحت خطر از آنها حمایت کند و گزارشهای درست و مطابق واقع از جنایتهای رژیم در داخل زندانها ارائهدهنده و همواره زندانیان در شرایط نامساعد نگهداری و بازجویی میشوند آنها از حداقل حقوق یک زندانی که در آئیننامهی سازمان زندانها نوشتهشده بیبهره هستند و شکنجههایی که در آنجا علیه ی فعالین سیاسی روا داشته میشود وحشیانه و قرون وسطایی است از جمله شکنجههایی که در این بازداشتگاهها علیه فعالین سیاسی روا داشته میشود عبارتند از:
ـ شک الکتریکی ، بدین صورت که ولتاژ آن را افزایش میدهند که منجر به ایجاد سوختگی بر بدن زندانی سیاسی میشود و وصل کردن شوک به نقاط حساس بدن.
ــ نگه داشتن زندانی سیاسی در سلولهای انفرادی تنگ و تاریک به طوری که قادر به دراز کردن پاهای خود نمی باشد.
ــ کشیدن ناخن دست و پای زندانی برای گرفتن اعتراف .
ــ آویزان کردن زندانی برای مدت طولانی همراه شکنجههای وحشیانه به طوری که منجر به بیهوشی زندانی میشود و تکرار مکرر آن.
ـ دستگیری اعضای خانوادهی زندانی سیاسی مانند پدر و مادر ،خواهر ، برادر و همسر و فرزند زندانی و انتقال آنها به بازداشتگاه و تهدید کردن آنها به شکنجه های جنسی در حضور زندانی یا در سلول کناری زندانی بطوری که زندانی تمام صحبتهای آنها را میشنود.
ــ بیدار نگه داشتن زندانی در طول شب و روز برای مدت بسیار طولانی.
ــ تهدید زندانی به تجاوز جنسی خود و اعضای خانواده و در بیشتر مواقع استفاده از تجاوز جنسی.
ــ ایجاد صحنههای ساختگی اعدام برای زندان سیاسی که او را مجبور به گرفتن اعتراف کنند.
ــ عدم امکان دسترسی به سرویسهای بهداشتی و مبتلا شدن زندانیان به انواع بیماریهای ویروسی و ...
رژیم جمهوری اسلامی از تجاوز و شکنجه به عنوان یک تاکتیک جنگی در مقابل آزادیخواهان استفاده میکنند تا ترس را بر جامعه حاکم کنند. غافل از اینکه این شکنجهها و تجاوزات به نفرتی ملی تبدیل شده است و این دستگیریها و فشارهای مضاعف نسبت به گذشته بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها ،ایجاد فضای امنیتی در شهرها و اماکن عمومی و بازرسیهای شبانه همه و همه نشاندهندهی ترس نظام جمهوری اسلامی از خروش میلیونی مردم است همان طور که تاریخ ثابت کرده است تداوم حضور مردم و ایستادگی آنها در مقابل استبداد به دریایی خروشان و پر امواج تبدیل میشود و ظالمان را در خود میبلعد و راه را برای به قدرت رسیدن حاکمیت تحت ارادهی عمومی جامعه و خواست شهروندان فراهم میسازد که آن هنگام دور نخواهد بود.
حکومت جمهوری اسلامی بر اساس ایدئولوژی بنا شده و سرمداران این رژیم خود را نماینده خدا و ولی امر مسلمین در زمین میدانند به همین دلیل آنها در برابر مردم نه مسئولند و نه پاسخگو بلکه مردم را ملزم به اطاعت محض و بی چون و چرا اوامر خود میدانند.
آنها در حالی که باید به فکر مشکلات و بحرانهای روز افزون اقتصادی ، اجتماعی ، فقر وفلاکت و بیکاری جوانان تحصیلکرده و کمبود دارو و امکانات پزشکی ، که به شکل یک فاجعه دامنگیر مردم ستمدیدهی ایران است باشند تمام توجه و تمرکز خود را متوجه برخورد با مخالفین و منتقدین کرده و ثروتهای مردم را صرف تغذیهی دستگاههای سرکوبگر و جلاد خود میکنند، تا بتوانند چند صباحی بیشتر حفظ قدرت کنند و زندانهای جمهوری اسلامی مملو از فعالین سیاسی، فعالین مدنی و روزنامهنگاران، وبلاگ نویسان، دانشجویان، اساتید دانشگاهها، معلمین، فیلمسازان و مدافعان حقوق بشر است، که عدهای از آنها محکوم به اعدام هستند و برخی دیگر هم به حبسهای سنگینی محکوم شدهاند و تحت وحشیانهترین و شقاوتمندانهترین شکنجهها از سوی مأموران سرکوبگر رژیم قرار میگیرند و روزانه افرادی که در زیر شکنجههای بیرحمانهی آنها جان خود را در راه آزادی و دمکراسی از دست میدهند کم نیستند. آنهادر حالی که تمام تلاش خود را برای سانسور این اخبار میکند ولی هر روز خبر جدیدی منتشر میشود که خود گویای وسعت فاجعه است. آنها به دلیل هویت انسانستیزی و غیرانسانی که دارند وسیلهای غیر از جلاد برای دفاع از خود نمیشناسد و مسئلهی مرگ زندانیان سیاسی در زیر شکنجه و تجاوزات جنسی زندانیان ازجنایتهای دیگر رژیم است و زخمی عمیق است بر پیکر جامعه که متأسفانه هیچ نهاد مستقل و حقوق بشری برای دفاع از حقوق زندانیان وجود ندارد که در شرایط حساس و تحت خطر از آنها حمایت کند و گزارشهای درست و مطابق واقع از جنایتهای رژیم در داخل زندانها ارائهدهنده و همواره زندانیان در شرایط نامساعد نگهداری و بازجویی میشوند آنها از حداقل حقوق یک زندانی که در آئیننامهی سازمان زندانها نوشتهشده بیبهره هستند و شکنجههایی که در آنجا علیه ی فعالین سیاسی روا داشته میشود وحشیانه و قرون وسطایی است از جمله شکنجههایی که در این بازداشتگاهها علیه فعالین سیاسی روا داشته میشود عبارتند از:
ـ شک الکتریکی ، بدین صورت که ولتاژ آن را افزایش میدهند که منجر به ایجاد سوختگی بر بدن زندانی سیاسی میشود و وصل کردن شوک به نقاط حساس بدن.
ــ نگه داشتن زندانی سیاسی در سلولهای انفرادی تنگ و تاریک به طوری که قادر به دراز کردن پاهای خود نمی باشد.
ــ کشیدن ناخن دست و پای زندانی برای گرفتن اعتراف .
ــ آویزان کردن زندانی برای مدت طولانی همراه شکنجههای وحشیانه به طوری که منجر به بیهوشی زندانی میشود و تکرار مکرر آن.
ـ دستگیری اعضای خانوادهی زندانی سیاسی مانند پدر و مادر ،خواهر ، برادر و همسر و فرزند زندانی و انتقال آنها به بازداشتگاه و تهدید کردن آنها به شکنجه های جنسی در حضور زندانی یا در سلول کناری زندانی بطوری که زندانی تمام صحبتهای آنها را میشنود.
ــ بیدار نگه داشتن زندانی در طول شب و روز برای مدت بسیار طولانی.
ــ تهدید زندانی به تجاوز جنسی خود و اعضای خانواده و در بیشتر مواقع استفاده از تجاوز جنسی.
ــ ایجاد صحنههای ساختگی اعدام برای زندان سیاسی که او را مجبور به گرفتن اعتراف کنند.
ــ عدم امکان دسترسی به سرویسهای بهداشتی و مبتلا شدن زندانیان به انواع بیماریهای ویروسی و ...
رژیم جمهوری اسلامی از تجاوز و شکنجه به عنوان یک تاکتیک جنگی در مقابل آزادیخواهان استفاده میکنند تا ترس را بر جامعه حاکم کنند. غافل از اینکه این شکنجهها و تجاوزات به نفرتی ملی تبدیل شده است و این دستگیریها و فشارهای مضاعف نسبت به گذشته بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها ،ایجاد فضای امنیتی در شهرها و اماکن عمومی و بازرسیهای شبانه همه و همه نشاندهندهی ترس نظام جمهوری اسلامی از خروش میلیونی مردم است همان طور که تاریخ ثابت کرده است تداوم حضور مردم و ایستادگی آنها در مقابل استبداد به دریایی خروشان و پر امواج تبدیل میشود و ظالمان را در خود میبلعد و راه را برای به قدرت رسیدن حاکمیت تحت ارادهی عمومی جامعه و خواست شهروندان فراهم میسازد که آن هنگام دور نخواهد بود.