کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

آیا از بین رفتن تمامیت ارضی وتجزیه ایران به نفع ملت فارس ایرانی است یا نه؟(دکتر حسن شتوی)

12:58 - 14 آذر 1391

بیانیه‌ها و جزوه‌ها و کتاب‌هائی که از طرف نژادپرستان و شوینیست‌های فارس و ترک نوشته شده، ملت کرد را کردهای وحشی، ترک‌های کوهستانی، فرزندان ناتنی تاریخ و حتی از نژاد شیطان دانسته‌اند. اما در عین حال برای عوام فریبی، آن‌ها را جزو نژاد اصل آریائی میدانند.

حس شوینیستی کورکورانه‌ی آن‌ها بقدری قوی است که تا به‌حال حاضر نشده‌اند حقی را که برای خود قائل هستند برای ملل و اقوام دیگر قائل باشند. از انجا که خودشان هیچگاه طعم ستم ملی را نچشیده و یا برای کسب آزادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مبارزه نکرده‌اند و از خون خود نگذشته‌اند نمی‌توانند ستم ملی را درک کنند و کسانیکه به حق تعیین سر نوشت ملل اعتقادی ندارند نمی‌توانند در مورد سرنوشت کردها اظهار نظری بنمایند.

در رابطه با کنفرانس بروکسل و پراگ چنین کنفراس‌هائی که احتمالا در آینده تشکیل می‌شوند و پرچم ایران شاهنشاهی را زینت‌بخش چنین کنفرانس‌هایی می‌کنند هر گونه انتظاری در امر حل مسئلههی ملی بیهوده است.

در اینجا بد نیست به کنگره ی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که در سال ١٩٦٧ در شهر فرانکفورت تشکیل شد و بعنوان نماینده‌ی دانشجویان کرد در آن شرکت داشتم نظری بیاندازیم:

در این کنفرانس آقایان مهدی خانبابا تهرانی، حسن ماسالی، متین دفتری و عده‌ی دیگری از دوستان ایرانی شرکت داشتند، آن‌ها از بکار بردن کلمه‌ی خلق‌های ایران در بیانیه‌ی آخر کنگره واهمه داشتند. ولی بعد از یک هفته بحث و مجادله پذیرفتند که شناخت حق ملل در تعیین سرنوشت خویش تا سر حد جدائی به همبستگی ملل ایران دوام و قوت بیشتری می‌بخشد. ولی اکنون این آقایان با چرخش ١٨٠ درجه‌ای خود حتی از ٤٥ سال قبل عقب‌تر رفته‌اند و خواست به حق ملت کرد و احزاب سیاسی نماینده‌ی این خلق را در رابطه با فدرالیسم بعنوان تجزیه طلبی تلقی می‌کنند.

در جنگ ایران و عراق، صدام حسین که به جنوب ایران حمله کرده بود نتوانست حتی یک وجب از خاک کردستان را تصرف کند و در واقع سیاست حزب دمکرات کردستان به رهبری دکتر قاسملو بود که صدام نتوانست وارد خاک کردستان شود و بار دیگر ملت کرد ثابت کرد که خواهان حفظ تمامیت ارضی ایران است.

به این ترتیب این بهانه که خواست فدرالیزم ملت کرد و نیروهای سیاسی کرد بعنوان نماینده‌ی آن، گویا برای تجزیه ایران است کاملا بی‌ارزش و دروغ محض است. اگر حتی تصور کنیم که این بر خورد فارسهای ایرانی صحیح باشد به نظرمن هیچ مانعی ندارد که آنها از ایران جدا شوند چرا که این امر در نهایت به نفع خود فارس‌ها تمام خواهد شد. در این مورد در آخر بحثم بیشتر به آن خواهم پرداخت .
در طول تمام تاریخ هر وقت ملت کرد تلاش کرده حق پایمال شده‌اش را پس بگیرد همواره اتهام خیانت، یاغی و عوام فریبی به او زده، مرد م را به زندان انداخته، شکنجه داده و یا اینکه دست به اعدام دسته جمعی زده‌اند.

اکنون نظری بیافکنیم به مصاحبه‌ی آقای علیرضا نوری‌زاده با شاهزاده رضا پهلوی به تاریخ ٢٤،١١،٢٠١٢: آقای نوری زاده می‌پرسد: نظر شما در باره خواندن و نوشتن به زبان قومی و بومی همراه با زبان فارسی و یا گماردن یک فرماندار و یا شهردار ازاین قوم چیست؟

در جواب شاهزاده رضا پهلوی میگوید، البته به شرطی که دولت مرکزی صلاحیت و مسئولیت ارتش و اداره‌ی امور اقتصادی و دولتی و مناسبات بین‌اللملی و انتصاب شغل‌های حساس و مهم را همچنان در دست داشته باشد، من با گروه‌های قومی مثل حزب دمکرات و کومه‌له و بلوچ و آذری ملاقات داشته‌ام، ما همه دارای یک زبان مشترک که آنهم فارسی می‌باشد، هستیم و اما در باره جدائی کردها میگوید: ما از راه‌های مسالمت امیز سعی میکنیم انها را تربیت کرده و اگر اصرار زیادی به تجزیه داشتند، ما با متدهای دیگری با آن‌ها برخورد خواهیم کرد.


معنی صریح این حرف این است که آن‌ها دوباره کردها را به صلابه خواهند کشید و اما از این جالب‌تر برخورد سوسیالیست‌ها، کمونیست‌ها، شاه‌پرستان، جمهوری‌خواهان، سوسیال دمکرات‌ها، مجاهدین و شخصیت‌های سیاسی.

فارس است که همه و همه نظرات شاه آینده را در ارتباط با حق تعیین سرنوشت ملت‌ها تأیید می‌کنند و این در حالی ست که هنوز هیچ حزب سیاسی کرد جدا خواستار محو تمامیت ارضی ایران نیست ولی بیایید فرض کنیم که مثلا در عرض ٣٠ سال اخیر استان خراسان و یا خوزستان از ایران جدا شده بودند و خود را از یوغ ستم حکومت جلادان ایران نجات داده و دموکراسی رادر ایران پیاده کرده بودند و میلیون‌ها انسان را از بدبختی، شکنجه، زندان و اعدام نجات داده بودند. آیا این امر به نفع ملت فارس ایرانی نبود؟ حتی اگر این آقایان یک مثقال انصاف داشته باشند باید بگویم که این جدائی احتمالی و از هم پاشیدن تمامیت ارضی ایران برای آنان وحی الهی بوده و پسر شاه آقای ابولحسن بنی‌صدر و نه آقای نوری زاده مجبور نمی‌شدند در آمریکا یا اروپا پناهنده شوند و می‌توانستند به دامن ملت خود برگردند.

همیشه سیاست دولت مرکزی بر آن بوده که منطقه ی کردستان را در عقب افتادگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نگه دارد و در نتیجه هم حکومت پهلوی و هم حکومت فعلی اسلامی غیر از تأسیس راه‌های نظامی استراتژیک جهت سرکوب ملت کرد سرمایه‌گذاری هنگفت دیگری در آن‌جا نکرده ولی در مقابل با خرج ملیاردها دلار کردستان را ملیتاریزه کرده‌اند. اما ملت کرد خواستار هسته اتمی نبوده، خواستار تأسیس بیمارستان، دانشگاه، مراکز فر هنگی و اقتصادی و ایجاد شغل برای جوانان و زنان و تأمین آزادیهای سیاسی و فرهنگی برای همه است. این ملت خواهان تفکیک دین و مذهب از دولت است.

اگر فارس ایرانی از نظر جغرافیایی و سیاسی به دور کردستان خط کشیده و کردستان را جدا بکند وپول‌های هنگفتی را که خرج خرید اسلحه، صدها هزار سرباز بسیجی و پاسدار در کردستان میکند، صرف هزینه‌های سنگین ملت فارس در تهران، اصفهان، شیراز و مناطق فارس‌نشین بکند هم به نفع ملت فارس ایرانی است و هم به نفع کردهاست. حال این کرد میخواهد ملت یا قوم و یا بوم و عشیره و طایفه باشد فرقی در نتیجه‌ی امر نخواهد داشت.

در آنصورت حکومت مرکزی، نیروهای سیاسی و مذهبی دیگر مجبور نیستید به اعتراضات کردها و غڕغڕ آنان اهمیت بدهند، جان فارس‌ها و گروه‌های سیاسی فارس از شر کردها خڵاص شده و سرنوشت خلق کرد به دست نمایندگان واقعی‌اش سپرده می‌شود. در حکومت آینده‌ی کردستان اجازه‌ی اعدام به کسی داده نخواهد شد.

دکتر حسن شتوی
دسامبر ٢٠١٢