کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سناریوهای مشابه دو دولت شیعه

16:41 - 5 اسفند 1391

شورش شهباز

با جریان پیش آمده از سوی رئیس‌جمهور ایران در مجلس و حضور وی در استیضاح یکی از وزرایش و پخش نواری ضبط شده در صحن مجلس نسبت به برادران لاریجانی که جهاتی از قدرت با اتکاء بر ولایت مطلقه‌ی فقیه، سیطره‌ی بر منابع اقتصادی را و رانت‌خواری عجیبی را با سوء استفاده از جایگاه کلیدی که دارند بعمل آورده‌اند، بهانه ای شد تا سر در گریبان اندیشه فرو برده و عملکردهای دو دولت احمدی‌نژاد در ایران و نوری مالکی در عراق را بطور اختصار با هم مقایسه نمایم.

آنچه معلوم است در خلال دو دوره‌ی ریاست جمهوری احمدی‌نژاد که در سال پایان ریاست خود می‌باشد، اتفاقات فراوانی افتاد که از اصلیترین آنان، حذف رقبا از صحنه و دستگیری‌ها ممتد روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و اعدام‌هائی با عناوین مختلف که تعداد آنان سر به فلک کشید را می‌توان ذکر کرد.

در دوران دو کابینه احمدی‌نژاد، دولتی به عنوان دولت امام زمان (ع) ظهور کرد. در دور دوم انتخابات فرمایشی در جهت بستن دهن صاحبان رأی، شگردهائی بکار گرفته شد که فقط ولایت فقیه ایرانی می‌تواند سناریستی بسیار جالب برای سناریوهای رویائی آن باشد.
در طول این مدت علاوه بر سناریوی زنگ زده و پوسیده‌ی دشمنان اسلام که فقط ولایت فقیه و نظام حاکم ایران را تهدید می‌کند. سناریوی پیشین دگراندیشان به جریان فتنه ارتقاء رتبه‌ای صفتی یافت. بعد از آن و در پی شکستهای متداول در عرصه‌ی دیپلماسی و مسئله‌ی انرژی اتمی که همچون خوره‌ای گوشت و پوست مردم بدبخت را می‌خورد، کشکمش‌هائی در جریان
قدرت و در بین حاکمان که خود را ولی و قیم مردم میدانند بوجود آمد و بعد از آن، با عنوان و بهانه‌ی جریان انحرافی، حاکمیت هاله‌ی اطرافیان احمدی‌نژاد را در هم پیچید که نتایج آن بر کسی پوشیده نیست.

از سوی دیگر، گفتار حکیمانه‌ی رهبر فرزانه‌ی مسلمین جهان که نایب بر حق خداوند در روی کره‌ی زمین او را عنوان می‌نمایند با گفتاری پدرانه نسبت به افراد قیم ملت، آبی بر روی دستها ریخت و همچون دوران مسائلی که در بین سه قوه پیش می‌آید و شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام از پس حل آن بر نمی‌آیند، با بیاناتی فصل‌الخطابی بر تمامی مشکلات شد و باز هم فرمودند نباید چنین دعواهائی در حضور مردم مطرح شود! (همان مردمی که میزان رأی می‌باشند از فرمایشات خمینی( حال با توجه به بحران سختی که در ایران از اقتصادی تا به سیاسی و فرهنگی و اجتماعی وجود دارد و هیئت حاکمه‌ای بیمار که مبتلای به نوعی سرطان/ جنون سیاسی شده‌اند و تا جائی پیش رفته‌اند که راه بازگشتی برای آنان نیست، هر روز سناریوئی را برای ادامه‌ی حالت احتراز از مرگی که دارند، با دست در گریبان بردنی رو می‌نمایند تا بتوانند نفسی دیگر برآورند.

حال در این اواخر و با سقوط صادرات نفت خام ایران و شدت یافتن تحریم‌های بین‌المللی که کم کم همان دوران تحریم عراق در زمان صدام حسین را در ذهن تداعی می‌کند و از سوی دیگر، فراهم‌کردن بستری پاکسازی شده برای انتخابات فرمایشی که ناچار به انجام آن هستند، سناریوئی جدید پا به میان می‌گذارد.

در ابتدای این سناریو، بازهم قلم بدستان و روزنامه‌نگاران آماج حملات قرار گرفتند. نکته‌ی جالب در این سیستم حاکمه اتکاء بر تراشیدن دشمنی فرضی و در خطر بودن اسلام بطور مداوم با عناوین تغییر شکل یافته با اقتضاء برهه‌ی زمانی عنوان می‌شوند. حال این اسلامی که شیعیان در سراسر جهان اقلیتی از فرقه‌های زیر چتر آن هستند، از طرف این اقلیت فرقه‌ای مسلمان با عوام فریبی عجیب و فقط در جهت پیشبرد حاکمیت نامشروع خود آنرا عنوان می‌نمایند.

حال به دولت دیگر عراقی که نمادی دیگر از شیعه است، بر می‌گردیم. در عراق بعد از سقوط صدام و چندین پروسه انتقال قدرت، بالاخره شیعیان عنان قدرت را در دست گرفتند و اکنون موازی با احمدی‌نژادی تقریباً نوری مالکی نیز در رأس قدرت این دولت شیعه با نقابی دمکراسی قرار دارد.

در جریان برسر کار آمدن شیعیان بعد از جنگهای مذهبی که در بین سنی مذهبان و شیعیان صورت گرفت بر کسی پوشیده نیست بر اثر توهمات ایدئولوژیکی، صدها انسان بی‌گناه به جرم سنی یا شیعه بودن، قربانی شدند.

بعد از این مرحله، بالاخره مالکی بر سر کار آمد. حال سناریوی مالکی با برخی تفاوتهای تاکتیکی، همان سناریوی آخوندیسم ایرانی است. در کشورهای عربی کسی نمی‌تواند ادعا نماید اسلام ناب‌محمدی (ص) در خطر است. زیرا با توجه به ادبیات فرهنگ عربی که دارای دو عصر می‌باشد. حاکمیتی اموی و عباسی و خلفای راشدین تا به عثمانی در این کشورهای به نحوی در حال پیروی است و تقریباً اسلام با نقاب سیاسی که در این کشورها بر صورت خود زده است، در حال حکمرانی می‌باشد و هیچ خطری موجودیتش را تهدید نمی‌کند. حال مالکی شیعه، دست در گربیان برده و با متهم کردن تمامی جریان‌ها از زدن اتهام تجزيه
 طلبی تا ساکت نمودن مخالفان خود از طریق استفاده از مکانیزمی قانونی برگرفته از قانون مبارزه با ترور و ماده‌ی چهار آن، تمامی مخالفان خود را از صحنه‌ی سیاسی رانده است.
حال آنکه در سناریوهای مشابه این دو دولت شیعه دیده می‌شود اینست که روندی سرمایه داری از نوع اسلامی را در پیش گرفته‌اند. در راستای مصالح حکمرانی خود شیرازه‌ی دو جامعه ی تحت فرمان خود را از هم پاشیده‌اند و آنچه مدنظر می‌باشد حکمرانی بی‌چون چرا این سردمداران سرمایه‌دار با نقاب اسلام است.

اگر تحقیقی میدانی در بغداد و تهران بصورت همزمان با هم صورت گیرد، بسیار واضح دیده می شود که در راستای حاکمیت این دو دولت شیعه چه بر سر دو جامعه‌ای تحت فرمان خود آورده اند!.

فساد و رشوه‌خواری به تمامی سلول‌های این دو دولت رسوخ و تنها چیزی که برای این حاکمان شیعه مطرح می‌باشد، مصلحتی است که فقط خود آنان در دایره‌ی آن قرار می‌گیرند نه ملت و اقشار دیگری.

سیاست خارجی این دو دولت در قبال شیعیان بحرین مانند آنست که از سوی یکی وزارت خارجه و یک دولت نسخه‌ای موضعی آن پیچیده شود. در برابر بشار اسد نیز دیدیم مواضع هر دو دولت نیز موازی باهم می‌باشد.

با شروع جریان انحرافی بقول سیستم آخوندیسم، اطرافیان احمدی‌نژاد مورد هدف قرار گرفتند. حال همین موضوع در عراق در جریان پیمان تسلیحاتی امضاء شده از سوی مالکی و  رسوائی های فساد مالی، سخنگوی وی علی‌دباغ و برخی دیگر را مورد هدف قرار داد.
در ایران دیربازیست که کُرد مورد تهمت تجزیه‌طلبی قرار دارد، حال در عراق، با اینکه کُرد در عراق قبل از بر سر کار آمدن دولت مالکی و جریان شیعه که جنبش سیاسی کُردی قبل از پروسه‌ی آزادی عراق، در اقلیم کُردستان آنان را مورد حمایت قرار داد و در زمان رژیم صدام توانست به اتونومی محلی دست یابد، کماکان در معرض تهمت تجزیه‌طلبی قرار دارد و هر روز مشکلاتی را برای کُرد در عراق به بهانه‌های واهی ایجاد می‌کنند.