کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سپاه پاسداران، شاهکار مافیای انقلاب اسلامی

20:43 - 12 اسفند 1391

فواد محمدی
تاریخ بشر با روحیه انقلابی و خواسته‌های پررنگ انقلابی گره خورده و هیچ‌گاه نسل بشر در مقابل زور و یاغیگری گروه‌ها، احزاب، دولت ها و حکومت‌های فاسد و زور گو ساکت ننشسته و همواره جهت دفع بلایا و مضرات آن در تکاپو بوده و تمامی خواسته های ناروای حکومت‌ها و امثالهم را به چالش طلبیده که انقلاب اسلامی ایران نیز خارج از این قاعده نمی‌باشد.
انقلاب 57 سرآغاز نوینی برای ملتی بود که با سر دادن شعار آزادی‌خواهی، نظر جهانیان را به خود جلب کرد، انقلابی میلیونی که در تاریخ جهان کمتر انقلاب این چنینی به چشم می‌خورد، انقلابی که در گام‌های نخستینش ساختار سیاسی خود را قوی بنیان کرد که این دور از باورها بود. 
این نوع انقلاب بر اثر ظلم و زور سلطنت و فشارهای روانی حکومت پادشاهی پهلوی سبب شد که تحولاتی درایران ایجاد کند. مردم به تنگنا رسیده‌ای که اپوزسیون‌های زیادی در وطن داشتند با کمک اپوزسیون‌هایی ازجمله کُردها، آذری و بلوچ و چند اقلیت دیگر که در ایران زمین به سر می‌بردند دست در دست هم داده و برای براندازی حکومت پهلوی بانگ آزادی‌خواهی را سر دادند. این تحولات باعث شد که شخصی همانند آیت الله خمینی و چند تن از روحانیون که از موقعیت استفاده کرده و با پشتیبانی کشورهایی از جمله کشورهای غربی همانند فرانسه و در خاورمیانه هم عراق، لبنان و ... تائید بر آن زدند که این جمع از روحانیون را همچون مهره ی خود به کار بگیرند و به حرکت موج آسای ملت ایران معنایی سیاسی ببخشند. 
خشم ملت در ایران اوج گرفت و حکومت پهلوی برای این که کمترین قتل عام صورت گیرد، کشور را به ملت واگذار کرد و آیت الله خمینی با چند تن از روحانیون شکل‌گیری جمهوری اسلامی را برنامه ریزی کردند.
با روی کار آمدن آیت الله خمینی و نظام جمهوری اسلامی، نهادهای انقلابی متناسب با تحکیم حاکمیت جدید شکل گرفت که از جمله ی آن نهادها می‌توان به سپاه پاسدارن اشاره داشت. در این مقاله سعی بر آن است که ماهیت سپاه پاسداران مورد بحث قرار گیرد.
از مؤسسین سپاه پاسدارن می‌توان به محسن سازگارا اشاره کرد. سازگارا با کناره گیری از سپاه به مدیریت رادیو منصوب شد. در زمان روی کار آمدن دولت محمد علی رجایی در سال 1361 به عنوان رئیس سازمان گسترش صنایع سنگین و نیز به عنوان معاونت سیاسی محمد علی رجایی منصوب شد و بعد از مدت کوتاهی از این مقام کناره گرفت و به‌طور رسمی از حکومت خارج شد و در آمریکا مشغول به تدریس شد. وی بعد از مدتی از طرف حکومت جمهوری اسلامی دستگیر و روانه‌ی زندان شد . وی دو بار دستگیر و حکم زندان خود را سپری کرد. در زندان اوین به اعتصاب غذا دست زد، و توجه محافل سیاسی و سازمان حقوق بشر را معطوف به خود کرد. وی هم اکنون ساکن فرانسه است.
سازگارا در دهکده ی نوفل لوشاتو در حومه‌ی پاریس همراه آیت الله خمینی بود و قبل از ورود به ایران به خمینی می‌گوید که فکر تأسیس یک ارتش مردمی برای سازماندهی انقلاب را مطرح کند و این طرح که درنوفل لوشاتوبه ذهن انقلابیون رسید در مدت زمان کمی آن را برای اولین بار در تهران به اجرا درآوردند. 

قبل از این که محسن سازگارا سازمان سپاه را بینان‌گذاری کند گروه‌های مسلح موازی دیگری نیز به طور خود جوش برای حفظ انقلاب تشکیل شده بودند، این گروه ها تحت عناوین مختلف خود را موظف به پاسداری از انقلاب تازه به ثمر رسیده می‌دانستند و مشروعیت خود را از فضای انقلابی حاکم می‌گرفتند از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به گروه های زیر اشاره کرد: 
ـ گارد انقلاب که در پادگان جمشیدیه مستقر و به سرپرستی عباس آقازمانی و از طرف آقای موسی اردبیلیمورد حمایت قرار می‌گرفتند.
ـ گارد دانشگاه‌ها به سرپرستی محمد منتظری که از طرف آقای مرتضی مطهری مورد حمایت قرار می گرفت.
ـ نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به سرپرستی محمد بروجردی و از طرف آقای مرتضی مطهری مورد حمایت قرار می گرفت.
در آن اوایل هر کسی خود را حامی و مدافع انقلاب تازه می‌دانست، حتی سازمان مجاهدین خلق هم تشکیلات نظامی خود را سازماندهی و در خیابان‌های شهر رژه برگزار می‌کردند.این وضعیت در اوایل انقلاب جمهوری اسلامی پیچیده بود و در هر شهر و روستایی کمیته‌های متعددی تشکیل شده بودند، ناگفته نماند این کمیته‌ها و گروه‌ها که هر کدام خود را مسئول انقلاب می‌دانستند اکثریتشان با فلسفه‌ی اسلام مخالف و هیچ نقطه‌ی اشتراکی در آن زمینه نداشتند.
طبق اسناد در آن زمان هر کسی و هر گروهی با محور قرار دادن خود به عنوان یکی از ارکان پیروزی انقلاب، مشروعیت را برای خود قائل بوده و هر کسی به حراست از انقلاب تازه دم می زد.
جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب برای جلوگیری از موفقیت‌هایی که توسط قدرت‌هایی همچون مجاهدین خلق ، جمهوری کُردها، آذری‌ها، عرب‌ها و بلوچ‌ها بدست آمده فعالیت آنان را نوعی خیانت شمرده و موفقیت خلق و سازمان‌ها را نوعی فرصت‌طلبی می‌خواند و با گام نهادن به عرصه‌ی سیاست با نام سپاه پاسداران حضور خود را علنی و اعلام کرد. امحا و نابود کردن اقلیت‌های ایرانی از اولین اقدامات سپاه پاسداران بود که برای اعلام موجودیت خود و امتحان ملت برنامه‌هایشان را بر سر خلق کرد و خلق‌های دیگر به اجرا در آورده و باعث قتل و کشتار مردم بی‌گناه می‌گشت. 
در آن اوایل مسئولیت تشکیل سپاه پاسداران که توسط محسن سازگارا برنامه ریزی شده و به اجرا در آمد بر اساس لایحه‌ی شواری انقلاب، به ابراهیم یزدی و آیت الله لاهوتی سپرده شد و در ابتدا هدف‌تشکیل سپاه پاسدارن نیز حفظ انضباط در شهرها و روستاها و جلوگیری از تحریک و توطئه، جلوگیری از خرابکاری در مؤسسات دولتی و ملی و جلوگیری از رسوخ عناصر فرصت‌طلب و ضد انقلابی ذکر شد.

اقلیت‌ها اکثراً زیر فشار ومورد قتل عام سپاه پاسداران قرار گرفتند از جمله به اقلیت کُرد و آذری که بزرگترین قتل عام سپاه پاسداران در این مناطق از کشور بود می‌توان اشاره کرد. از طرفی می‌توان به گروه‌های فرصت طلب اشاره کرد که همگی با سپاه پاسدارن ادغام شدند. اقدامات سپاه پاسدران در آن زمان توسط شخصیت‌هایی همچون خامنه‌ای و رفسنجانی برنامه‌ریزی می‌شد. 

در اوایل انقلاب یعنی سال‌های 57 و 58 هـ .ش جواد منصوری به‌عنوان فرمانده‌ی سپاه انتخاب شد و هنوز چیزی نگذشت که عباس آقا زمانی ابو شریف فرماندهی سپاه و فرماندهی عملیاتی را بر عهده گرفت. 
ناگفته نماند استقلال سپاه پاسداران از دولت موقت در فروردین ماه 1358 در شهر قم توسط خمینی اعلام شد و شخص وی نیز دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را زیر نظر شواری انقلاب صادر کرد و بدین ترتیب در سال 1358 روز دوم اردیبهشت ماه اعلام موجودیت کرده و اساسنامه‌ی سپاه پاسدارن توسط محسن سازگارا و لاهوتی در اواخر بهمن ماه 57 هـ .ش نوشته شد. 
محسن سازگارا که زمانی از مؤسسین سپاه بود، هم اکنون در زمره‌ی کسانی است که به صف منتقدان پیوسته و از دلایل این جدایی که بدان اشاره داشته این بود که با ورود دوستانش محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر به سپاه آن‌را به انحراف و بیراهه کشانده اند. سازگارا دخالت مستقیم آقای هاشمی رفسنجانی و سیاست‌های غلطش در دوره‌ی ریاست جمهوری را ازدلایل دیگر انحرافات سپاه نام برده و به رهبر جمهوری اسلامی ایران آقای خامنه‌ای اشاره کرد که با فتوای وی باید تمام دستگاه‌های دولتی به سراغ کسب درآمد بروند.. یکی از دلایل به بیراهه بردن سپاه پاسداران این بود که سپاه را به عرصه‌ی سیاست کشاند. 
در ابتدا هدف از تشکیل سپاه پاسداران محافظت از اسلام و مشروعیت انقلابی بود، ولی بعداً تشکیل سپاه پاسداران برای حذف مخالفان و هر نوع کودتای مردمی بود و برای یکدست کردن فضا و حاکمیت توسط عده‌ی معدودی از انقلابیون چیز دیگری نبود که این طرح با تشکیل سپاه پاسدارن عملی شد. 
ظهور انقلاب آیت الله خمینی با فضای حاکم در ایران در آن دوره تضاد ایدئولوژیکی شدیدی داشت، به همین خاطر تا مستقر شدن حکومت تازه‌ی اسلامی، قتل عام های زیادی در سراسر ایران توسط سپاه پاسدارن بر مردم بی‌گناه عملی می‌گشت. به عنوان سند می‌توان به تاریخ 28 مرداد 1358 اشاره کرد که در آن روزها کشتار مردم کُردستان علنی شده و از طرف شخص خمینی اعلام جهاد شد. امروزه اسنادی در مورد جنایات سپاه پاسدارن در آن دوره قابل دسترسی می‌باشد. جهاد خمینی و هجوم وحشیانه‌ی اسلامیان، که با نام سپاه پاسدارن به کُردستان حمله‌ور شدند به کشته و زخمی شدن جمع کثیری انجامید، در آن دوره رهبران کُرد برای گفتگو با حکومت اسلامی اعلام آمادگی می ‌کردند ولی هیچ‌گاه حکومت حاضر به مذاکره نشد و بالعکس, خمینی بود که فرمان کشتار کُردها را صادر کرد و سپاه پاسدارن مقبولیت قانونی برای وجود خود را با شرکت در سرکوب و کشتارها تائید کرد.
در اوایل انقلاب سپاه پاسدران همچون گارد محافظ انقلاب عمل می‌کرد ولی با گذشت زمان و تجربه‌هایی که از قتل عام کُردها به دست آورده بودند موجب ایجاد نوعی اقتدار می‌شد. مجدداً سپاه در تیر و مرداد 1359و درجنگ ایران و عراق بر سر آب رودخانه اروند وارد جنگ شد و نقش اول را در آن جنگ ایفا می‌کرد و این تجربه‌ی خوبی بود که سپاه پاسدارن بتواند به ارتشی مدرن تبدیل شود.
سپاه پاسدارن هر بار با بهانه‌هایی کُردها را مورد هدف قرار داد ه و بیشترین آسیب در طول جنگ 8 ساله را به مردم کُردستان وارد کردند. یکی از نتایج تروریستانه‌ی حکومت اسلامی و سپاه پاسدارن ترور شخصیت‌های بزرگ کُرد در آن زمان بود. 
با توجه به اسناد سال‌های 1975 م. برابر با 1353 هـ . ش که به قرارداد الجزیره معروف است کشور ایران و عراق بر سر آب اروند جنگ و جدال داشته و از همه مهم‌تر مسئله‌ی کُردها بود. این قرارداد به مخالفت کُردها تبدیل شد و تنها مخالفت کُردها این بود که آب و خانه و آشیانه‌یمان را از ما نگیرید. حکومت اسلامی به مدد شخصیت‌هایی همچون خلخالی جنایت را در مناطق کُردنشین رواج داد و با اعدام و گلوله باران خلق، روحیه‌ی آن‌ها را ضعیف ساخته تا قارد نباشد که در مورد مسائل منطقه هیچ دخالتی کرده و مبارزه‌ای بر ضد حکومت انقلاب و سپاه پاسدارن انجام دهند.
خمینی با مهره چینی‌های ماهرانه که نمونه بارز آن اعطای مقام حاکم شرعی به خلخالی در منطقه‌ی کُردنشین به عنوان حاکم شرع تام الاختیار دست به قصابی تمام و کمال کُردها در خاک خود زده و از هیچ اقدام جنایتکارانه‌ای دریغ نکرده و با کمال بی‌شرمی در بازگو کردن خاطرات شرمگینانه‌ی خود به آن بالیده بود موجبات نابودی این ملت صلح‌طلب را به خیال خود فراهم آورده بود. 
در زمان جنگ، ملت ایران فریب حرف‌های آیت الله خمینی را خوردند. وی در خصوص جنگ گفت: جنگ برای ما یک نعمت بزرگ الهی است. به هیمن خاطر مردمی که دل صاف و ساده‌ای داشتند برای دفاع از خاک خود حاضر شدند که حتی به قیمت جان هم که باشد از انقلاب تازه و وطن دفاع کنند. چون با وعده و وعیدهایی که آیت الله خمینی داده بود هر کسی خود را مسئول می‌دانست که برای آزادی، داوطلبانه به سپاه بپیوندد، اگر چه حقوق و مزایای خاصی نبود ولی ملت را با شعارها فریب دادند.
در جنگ عراق و ایران مردم ساده لوحانه خود را قربانی کردند و در آن جنگ چیزی حدود 200 هزار کشته و 500 هزار زخمی بر جای گذاشت.
سازمان سپاه این چنین رشد کرد و به قول سازگارا که می‌گوید پس از فتح خرمشهر سپاه توانست به یک ارتش منظم و کلاسیک تبدیل شود. در طول آن شش سال جنگ، سپاه کاملاً خود را بسان ارتشی منظم آرایش داد و توانست همچون یک ارتش کلاسیک تمامی نیروهای سه گانه ی هوایی، دریایی و زمینی خود را بوجود آورد. سپاه پاسدارن شاخه‌ای دیگر را تشکیل داد که به فعالیت‌های برون مرزی مشغول شد که به نام سپاه قدس، تأثیر و توانایی خود را بر مسائل منطقه‌ای و جهانی برجای گذاشت و روز به روز به پیشرفت در سازمان خود در کشورهای جهان و کشورهای همجوار در حال نفوذ و به اجرا در آوردن برنامه و کار سازمانی خود متمرکز شد .
نفوذ سپاه در امور حکومتی آنقدر زیاد شد که حتی در آن زمان بعضی از فرماندهان رده بالای ارتش ایران را به راحتی به هر شکلی همچون اعدام، زندان، تبعید و فرار از خاک ایران رانده و از صحنه خارج می‌ساختند.

نیروهای قدس در زمان جنگ ایران و عراق به عنوان نیروهای مرزی ایجاد شده و وظیفه‌ی آن‌ها پاسداری از مرزهای کشور بود.همچنین برای مقابله با صدام حسین فعالیتش را با حمایت از کُردها آغاز کرد و بعدها در مقابله با طالبان دامنه‌ی فعالیتش را با احمدشاه مسعود در جنگ شوروی در افغانستان گسترش داد. همچنین گزارش‌هایی از نیروهای قدس مبنی بر حمایت از جنگجوهای یوگوسلاوی در جنگ بوسنیایی اسلام‌گرا در دست است.
همچنین این نیرو در قالب فعالیت‌های فرهنگی و هنری در خارج از ایران فعالیت‌های اطلاعاتی دارد و به ساخت فیلم‌های مستند ضد غربی در خارج از ایران می‌پردازد.فرمانده‌ی سپاه قدس قاسم سلیمانی از نزدیکان علی خامنه‌ای می‌باشد و نقش پر رنگی در این شاخه از سپاه دارد.
ماموریت اصلی سپاه قدس سازماندهی، پرورش، تجهیز و سرمایه‌گذاری بر جنبش‌های اسلامی است. در ضمن نیروی قدس مسئولیت راهبردی سیاست‌های خارجی- نظامی را بر عهده دارد. 

به گفته ی فریبرز صارمی، استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بین الملل مقیم آلمان، سپاه قدس نفوذ بسیار زیادی در عراق، لبنان، سوریه و خاورمیانه دارد. قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده، در صدد مبارزه با عربستان، ترکیه و جلوگیری از کاهش قدرت شیعه در عراق است. 
شاخه‌ی دیگر از پیکره‌ی سپاه پاسدارن، وزارت اطلاعات می‌باشد که سپاه پاسدارن با توسعه دادن به کار خود لباس شخصی‌ها را آموزش داد. هدف از این تشکیلات این بود که در سال 1360 هـ .ش مجاهدین خلق، هواداران خود را برای اعتراض و فعالیت مسلحانه با عوامل حکومتی به خیابان‌ها فرستادند و سپاه پاسدارن در پاسخ به اقدامات مسلحانه و اعتراضی مجاهدین، نیروی اطلاعات را بسط داد. لباس شخصی‌ها که شاخه‌ای از سازمان سپاه پاسداران بودند این چنین رشد کرد و هر حرکت مشکوکی را گزارش کرده و با سپاه همکاری مجدانه داشتند که امروزه به این مزدوران، اطلاعاتی گفته می‌شود و با این شیوه موفق به کشف محل اختفای رهبران مجاهدین در تهران شدند و مجاهدین خلق با از پای در آوردن شماری زیاد و چند تنی از فرماندهان بزرگ پاسدارن، در آخر مجبور به ترک ایران گشتند. حزب توده هم به همین حالت گرفتار شدند و فعالیت آنان نیز منع گردید.

وزارت اطلاعات بازیچه دست خامنه‌ای می با شد. 
هاشمی رفسنجانی یکی از شخص‌های درجه یک سپاه پاسدارن به حساب می‌آید.او جزء مؤسسین سپاه می‌باشد. این سازمان گام‌های بزرگی را برداشت و موفقیت‌هایی را به دست آورد. یکی از مسائلی که باید به آن پرداخت این است که سهم سپاه پاسدارن در ایران فقط جنگ نیست. جالب توجه است که دستیابی هاشمی رفسنجانی به پست ریاست جمهوری زیاد به طول نیانجامید ، ایشان که خود سپاهی بودند درب اقتصاد را به روی همرزمان خود گشود و با یک دست شدن حاکمیت، عرصه برای تاخت و تاز سپاه مهیا شد. اگرچه همیشه بر آن بودند که در مورد پروژه های اقتصادی سپاه، پرده‌ای بر آن بکشند اما پروژه‌های اقتصادی ایران میزان دخالت سپاه در اقتصاد ایران را نشان می‌دهد و این روند رو به رشد بوده و سیر فزونی داشته.

سپاه پاسدارندر واقع یک شرکت غول پیکر است که نه تنها اقتصاد را قبضه کرده بلکه انواع اسلحه‌ها را هم با حکم سرمایه‌ی کلانش در اختیار دارد و امروز با داشتن بیش از 812 شرکت ثبت شده در داخل و خارج، تبدیل به یک غول اقتصادی در عرصه‌های مختلف اقتصادی ایران شده است. البته ناگفته نماند این فعالیت‌های اقتصادی را در خارج از کشور با نام قرارگاه خاتم الانبیابه امضاء در می‌آورد. قرارگاه خاتم الانبیا برنده‌ی بسیاری از مناقصه‌های بدون رقیب دولتی شده است و مناقصه‌های بزرگی همچون احداث تأسیسات هسته‌ای ایران، ساخت بمب، احداث راه آهن زیر زمینی، احداث تونل، و احداث خط لوله‌ی گاز طبیعی را در اختیار گرفت. 

دلایل اصلی حضور سپاه بعد از جنگ در فعالیت اقتصادی را می‌توان نوعی به غارت بردن سرمایه‌ی مملکت برشمرد که در این میان فقط قشر خاصی از آن سود می‌برند. تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده از سرمایه‌های کلان کشور فقط در دست تعداد انگشت شماری از سران حکومت بوده و مردم ایران در فقر تمام به سر می‌برند. لازم به ذکر است که سپاه مشروعیت خود را از رهبری گرفته و در این مورد بجز رهبری خود را موظف به پاسخ‌گویی به هیچ نهادی نمی‌بیند و در صورت وجود هر گونه مانعی در مقابل فعالیت هایش با مشروعیت رهبری تمامی موانع را دور زده و به راه خود که همان احاطه‌ی کامل بر حاکمیت است اساس کار خود قرار داده و این چنین است که دیکتاتورهای نظامی مملکت را به زیر سلطه‌ی خود کشیده‌اند.
سپاهی دیگر که در ایران در حال حاضر نقش ایفا می‌کند کسی نیست جز محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران. این شخص در ترور یکی از رهبران حزب دموکرات کُردستان ایران عبدالرحمان قاسملو دست داشت. سخنگوی حزب سبز اتریش پیتر پلز و سفارت آمریکا محمود احمدی نژاد را به دست داشتن در ترور عبدالرحمان قاسملو متهم می‌کنند. این موضوع نشان از آن است که محمود احمدی نژاد این عملیات تروریستی را در باب طبع خود انجام نداده است بلکه کاری سازماندهی شده بود که از طریق سازمان سپاه پاسدارن طرح ریزی گشته بود. این نمونه‌ای از ترور سپاه پاسدارن است که جز آن موارد دیگر وجود دارد، از جمله ترور سعید حجاریان که عامل اصلی این ترور هنوز روشن نیست، حوادث خونین دانشگاه یکی دیگر از انواع ترور نیروهای اطلاعاتی و سپاه پاسدارن است.
خیانت و غارت و ترورهای بین المللی خیانت دیگر سپاه، همراهی و پاسداری از آخوندهای غارتگر و جنایتکار بوده، که فعالیتشان هم ردیف و همگام با حزب نازی آلمان در نگهداری و پشتیبانی از هیتلر زمان بوده است. به گفته‌ی دیگر،سپاه، رژیم کشتارگر آخوندی را تاکنون سرپا نگه داشته، و شاخه‌ی قدس آن کارهای تروریستی و جنایت‌هایی در سطح بین المللی انجام داده، که باید در فردای آزادی ایران پاسخگو باشند.
همان‌گونه که هیتلر حزب نازی را به رشد و ترقی رسانید تا به سرکوبی مردم آزادی‌خواه پرداخته، و محافظ و پشتیبان خودش باشند ، آیت الله بهشتی نیز پس از سالیانی اقامت در آلمان، در بازگشت خود خمینی را وادار به بنیان‌گذاری سپاه پاسدارن کرد. سپاهی که کمترین هویت مردمی و ایرانی ندارد و دربست نوکر دست به سینه و مزدور روضه‌خوان مشهدی است. البته در کنار دزدی‌های بی‌حد و حصر چند گله آخوند، همان‌گونه که گفته شد، سپاه نیز چوب حراجی بر روی میهمانان زده و به غارتگری و چپاول و تخریب کامل آثار تاریخی و بناهای ایران دست زده است. پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان، حزب نازی مورد کینه و نفرت تک تک مردم قرار گرفت، و سران آن در دادگاه نورنبرگ محکوم به زندان یا اعدام شدند. بنابراین، سرنوشتی بهتر از حزب نازی برای رهبران سپاه پیش بینی نمی‌شود. هم اکنون سپاهی به عنوان مزدور رژیم و کلاهبردار و دزد ملت در مغز و اندیشه مردم ایران نقش بسته، مردم به فردای انتقام گرفتن از سپاهیان می‌اندیشند. مردم ایران در اندیشه‌ی دادگاهی مانند نورنبرک می‌باشند تا سپاهیان و ارتشی‌های خود فروخته و آخوندهای جنایتکار را در آن محاکمه کنند. 
یکی دیگر از مراکزی که سپاه آن را زیر نظرخود در آورده است دستگاه و بخش مخابرات کشور است و هر گونه ارتباطاتی را زیر نظر خود در آورده است و می‌توان گفت که شرکت مخابرات ایران زیر سلطه‌ی سپاه پاسدارن قرار گرفته است. همچنین سپاه پاسدارن در اقتصاد زیرزمینی ایران دست داشته و کنترل خود را در فرودگاه‌ها و مرز‌های ایران به سود دهی تبدیل کردده است، از سوی دیگر ایران از طریق سپاه پاسدارن، برای فائق آمدن بر مشکلات سیاسی و اقتصادی خود از تجارت مواد مخدر استفاده می‌کند. طبق اسناد دولت آذربایجان سپاه را عامل اصلی دادن محموله‌های سلاح به گروه‌های تروریستی می‌داند و همچنین قاچاق مواد مخدر به اروپا، توسط سپاه پاسدارن محکوم شده است.
البته ناگفته نماند این حمل و نقل مواد مخدر از طریق سپاه به کشورهای غربی، از لحاظ اقتصادی هیچ سودی را برای وی در بر ندارد و تنها محرک اصلی این جنایت انتشار نوعی پوچگرایی در جامعه‌ی غرب و تزریقی کردن آن به شدت و از بین بردن جامعه‌ی غرب است. 
سپاه پاسداران کاملاً برنامه‌ریزی شده از تمام اقشار جامعه انسان‌های بی‌استخوانی می‌سازد که حتی قارد به حرکت و جنبش نباشند و حتی با به زانو در آوردن ملت خود می‌داند که دیگر کسی توان کافی فکر کردن را نداشته و در سیاست و حکمرانی آن‌ها خلل ایجاد نکند و هر چیزی به یمن روز مطابق میلشان حرکت می‌کند و این سیاستی که برای ملت خود لایق می‌بیند را برای جوامع غربی هم لایق دیده و به شدت بر آن است که استراتژی خود را با حساسیت لازم پیش ببرد و به اهداف خود برسد.
این نوع دخالت سپاه پاسدارن در منطقه از جمله در کشورهای عراق، سوریه، لیبی، لبنان، افغانستان، بحرین، نیجریه، کویت و... روابط خود با کشورهای آمریکای جنوبی همه و همه از رؤیای تبدیل شدن سپاه پاسدارن به یک قطب جهانی حکایت می‌کند و تمام گام‌های رهبری ایران علی خامنه‌ای و شعارهای محمود احمدی‌نژاد بر آن است که سپاه پاسدران و ایرانی اسلامی را به قطب جهانی تبدیل کنند.!
... بعد از چند سال، این سپاه و فرزند بلافصل آن، بسیج، در کجا ایستاده اند؟...
اشاره‌ای به جنایات سپاه پاسدارن و وضعیت زندانیان زن در ایران. 

زندان اوین که بخشی از آن در اختیار سپاه پاسدارن قرار دارد، در این بخش هر گونه برخورد و تجاوزی نسبت به مجرم انجام می‌گیرد و بقول سپاه ما نسبت به انقلاب تعهد داده‌ایم !!! یعنی تعهد جنایت و تجاوز نسبت به زندانیان مجرم.؟ امروز پسران و دختران ما سر و کارشان با سپاهیان انقلاب و بسیجیانی‌است که آنان را لخت می‌کنند، روی هم می‌اندازند و می‌گویند به ماردتان فحش دهید. بعد یکی یکی آنان را می‌برند و نه یک بار و دو بار و سه بار که 20 بار مورد تجاوز قرار می دهند.
امروز جرم هر سپاهی و هر بسیجی، درست همپیمای جرم خامنه‌ای، فرمانده‌ی کل قواست که می‌داند با فرزندان ما در زندان‌ها چه می‌کنند، اما قدرت و قدرت‌خواهی چشم و گوشش را چنان بسته که صدایش در نمی‌آید جز در دفاع از متجاوز.
تا می‌توانیم باید از سپاه و سپاهیانی بگوییم که با دهان‌های باز و زیپ‌های باز، به هتک حرمت مردمان میهن ما برخاسته‌اند. سپاهی که به قصد دفاع از میهن ما ایران به میدان آمدند و به پاره کردن بکارت دختران ما در زندان ها رسیدند. سپاه، پاسدار جنایت.

از طرفی دیگر آن‌ها را به جایی کشانده‌اند که قرار است به جای باز پس‌دهی رأی، حاملهیشان کنند.! یافتن پاسخ دشوار نیست، چه باید گفت که ماهیت سپاه روشن شود؟ کجایند نیروهای صادق سپاه پاسدارن و بسیج؟ 
غارتگری، تخریب و ویرانی سپاه پاسدارن تاکنون نقش بزرگی در چپاول، کشور داشته است. از جمله تصرف عدوانی کارخانجات، زمین‌ها، تجاوز به جنگلبانی، کشتیرانی، در دست گرفتن شیلات، صادرات و واردات ایران، با ورود اشیاء بنجل و سطح پایین از چین و ترکیه و مانند آن موجب ورشکستگی کارخانه‌ها و کارگاه‌های صنعتی کشور و بیکار شدن کارگران و متخصصین، و فقر و تهیدستی خانواده‌ها شده است. 
جنایت‌های سپاه پاسدارن در کشورهای همجوار، از جمله سوریه به وضوح دیده می‌شود. سرتیپ محمد رضا زاهدی، یک واحد ویژه نظامی در سوریه دارد. این واحد که از سال‌ها پیش در سوریه مستقر است در جریان سرکوب مردم معترض این کشور نقش بسیار فعالی داشت. قرارگاه عملیاتی این واحد وظیفه‌ی حمایت نظامی، اطلاعاتی و لجستیکی از حزب الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی فلسطین را بر عهده دارد. فرمانده‌ی این واحد بصورت محرمانه و با حکم رهبر جمهوری اسلامی تعیین می‌شود. با اولین جرقه‌های اعتراضی در سوریه، سرتیپ پاسدار محمد رضا زاهدی، فرمانده‌ی سابق قرارگاه ثارالله که در تهران مأموریت حفظ امنیت پایتخت را بر عهده داشت و در سال 1387به فرماندهی این واحد منصوب شده و به محل اعزام شده بود، از تهران دستور گرفت که مستقیماً در عملیات سرکوب معترضان سوریه وارد شود. برای کمک به عملیاتی که وی مأمور آن شده بود چند نیروی ویژه‌ی ضد شورش که در سرکوب مردم در تهران نقش داشتند به دمشق اعزام شدند. سرتیپ زاهدی از فرماندهان ارشد سپاه که پیش‌تر فرمانده‌ی تیپ و لشکر 14 امام حسین اصفهان بوده در فاصله سال‌های 1384 تا 1387 هـ .ش نیز فرمانده نیروی زمینی سپاه را بر عهده داشت. 
از دیگر انواع ترور قدسی‌ها، انفجار مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت لبنان در روز 21 اکتبر سال 1983 دو کامیون با مواد منفجره در عملیات دست داشتند که به حزب‌الله لبنان نسبت داده شد. کشته‌شدگان در مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی حدود 286 نفر اعلام شد. در این عملیات حدود 5400 کیلوگرم مواد تی‌ان‌تی  استفاده شده بود. پس از این حوادث نیروهای آمریکایی و فرانسوی لبنان را ترک کرده و سربازان اسرائیلی هم نیز تا ماه ژوئن 1985، از بخش عمده‌ی خاک لبنان خارج شدند.
بی‌تردید تاریخ آینده‌ی ایران، سپاه پاسدارن را در زمره‌ی خیانت‌کاران و وطن فروشانی می نامد که به جای همت و کوشش در راه مردم و ترقی و تعالی میهمانان، خود را مزدورحکومت آخوندی نمودند که هیچ هویت و فرهنگ ایرانی ندارند.

دیری نخواهد پایید که در فردای آزادی ایران، فرزندان و خانواده‌های این پاسداران و ارتشی‌ها مورد ملامت و سرزنش ملت ایران قرار خواهند گرفت و هر گونه آزادی و تماس با اجتماع از آنان سلب خواهد شد. خود آنان نیز چنانچه تا آن زمان زنده بمانند باید در یک دادگاه مردمی مانند دادگاه نورنبرگ پس از جنگ جهانی دوم پاسخگوی جنایت‌ها و خیانت های خود باشند.
با توجه به تحریم‌های اخیر که علیه ایران صورت گرفته است به سپاه پاسدران بزرگ‌ترین ضربه وارد شده است و با ادامه‌ی این تحریم‌ها مردم روز‌به‌روز با نارضایتی‌های خود حکومت را از پا در خواهند آورد و موج اعتراضات به سال‌های 56 ، 57 بر خواهد گشت. 
نارضایتی‌ها در ایران روز به روز افزوده می‌شود که حکومت را به هراس آورده و حال سؤال اینجاست که آیا این گونه می‌خواهید همچون قطب جهانی، ایران و خود را بشناسانید؟ البته با توجه به فشارها و موج جدید دمکراسی بهار عربی گام‌های سپاه پاسدران تا حدی پیش روی کرده ولی در نهایت مجبور خواهد شد که به عقب پس بکشد. 

امروز، تنها زمانی است که فرماندهان ارتش و پاسداران می‌توانند با همکاری یکدیگر به نجات میهن بپردازند. به امید پیروزی قهرمانانه‌ی ملت ایران بر حکومت دیکتاتوری .

محتویات این گزارش منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد