کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

دیروز برادر امروز دوست فردا دشمن (علی بازیار)

16:29 - 29 اردیبهشت 1392

علی بازیار

این سرنوشت ایران است و رفتاری که در برخورد با ملیت‌های تحت نظرش پیش گرفته است.
هویت کوردی مخصوصا در تمام طول تاریخ و هویت‌های دیگری در چهارچوب ایران و جهان در قرون اخیر، عمدی و سیستماتیک به حاشیه رانده‌اند. آنقدر که دیگر غاصبان هویت اصلی خود را از دست داده و حتی بدنه جامعه‌های خود را با استعمار و فاشیسم آلوده‌اند!

از انگلیس و اسپانیا و آلمان و آمریکا گذشته، بحث من ایرانیست که ستم و استعمارگریش از افتخارات تاریخیش پیشی گرفته و دیگر نمیتوان به آن دلخوش کرد.
در عین حال این نوشته میتواند برای ایرانیان واقعی یک هشدار بزرگ باشد در جهت نجات نام ایران از باتلاق حقوق دزدیده شده زنان و کودکان و تهیدستان جهان.

این فرصت تا همین فردا باقیست و به سرعت از دست خواهد رفت.

فاشیسم مذهبی ایران نقاط تلاقی زیادی با فاشیسم ملی ایرانی پیدا کرده است، این دو در نگهداشت وضعیت اسفناک ستم ملی در ایران نقش مکمل بازی میکنند .
ما تنها بعضی اوقات شاهد یک دعوای خانوادگی از نوع ایرانی(در معنای فاشیستی کلمه ایرانی) هستیم ! نه بیشتر نه کمتر !

شرکت بخشی از به اصطلاح اپوزوسیون ایرانی در انتخابات امسال میتواند به هضم این واقعیت تاریخی کمک کرده و همچنین به این اصولی که مدام آنها را باهم متحد کرده و به توافق رسانده است, برساند:

_بهره برداری انگلوار از منابع طبیعی مناطق ملیت‌های تحت ستم در ایران
_مسخ دیگران و جعل هویت برای غیر فارس‌ها (آسیمیلاسیون) و حمایت شدید از این پروسه
_تمسخر ملیت‌ها و مخصوصا اعراب و کوردها
_پست دانستن افغان‌ها و تاجیک‌ها به عنوان ایرانی‌های دست دوم!
_و... و... و... هستند.
تمسک به ایدئولوژی‌های مذهبی یا پان فارس ابزاری تاریخی، مستهلک و فرسوده‌ایست که توسط حکام ایران برای ادامه بسط هژمونی خودشان بر دیگران همیشه مورداستفاده بوده است.

دیگر ایرانی بودنی وجود ندارد و اگر هست چیزی نیست جز حرکاتی مرموز و موذیانه میان موسوی و خمینی و رفسنجانی و مشروطه خواهان و ملی گرایان و اپوزسیون بیمار ایرانی برای زنده نگه داشتن میراث استعمار و بهره کشی هر چه بیشتر از طبقات زیرین ملیت‌های بیچاره ساکن، قرنهاست که نام ایران چیزی نیست جز یک کتک فاشیستی و نژادپرستانه و هیچ کارکردی ندارد جز به زنجیر کشیدن استعدادها و تواناییهای ناب کودکان و جوانان از طریق تمرکزگرایی و بوروکراسی!
قرنهاست اختیار سرزمین ها، فرهنگ ها، زبان های ملیتهایش را از آنها گرفته و خود با به حراج گذاشتن خزر و خلیج و ... و با هایلایت کردن زبان و ادبیات فارسی ثابت کرده است که دیگر چون گذشته پیوند دهنده، محرک، خلاق و برگیزاننده نیست و شایستگی حکومت بر ملیتها را ندارد!
یک نگاه بسیار کوتاه به تاریخ معاصر ایران به روشنی نام ایران را نشان خواهد داد که چگونه چون نیرویی عزم ملیتهایش را برای تغییر و پیشرفت و عدالت و آزادی دزدیده، درهم شکسته و به فرمت هویتهای اسلامی، درآورده است.
به ملموسترینش، انقلاب ملیت‌هایی در چهارگوشه ایران نگاهی بیندازید که چگونه اسلامی شد و چگونه بجای خدمت به زبان و ادبیات ملیتهایی که برجسته کردنشان به نیروی او میفزود، ستمکارانه همچو اسلاف خویش به نابودیشان همت گماشت و حتی باحکم جهاد و ترور فیزیکی، به کندن ریشه هایشان از خاک و سرزمین خود.
به جنگ ایران و عراق نگاهی بیندازید که چگونه تمام ملیتهای بیچاره را در کام خود فرو برده، دستها و پاها و تکه های گوشت روی ویلچرها را بالا آورده و بجای تشکر و سپاس به فرزندانشان فقر و فساد و اعتیاد هدیه داد!

دیگر ایرانی بودن و ایرانی ماندن بیشتر از آنکه لطفی داشته باشد، برای مبارزان راستینی که هنوز به قدرت و سرمایه و هویتهای جعلی آلوده نشده‌اند، یک ریسک بسیار بزرگ است.
پس از تجربه قاجاریه و و صفویه و رضاخان و پهلوی‌ها و حکومت اسلامی دیگر حتی یک کودک هم میداند سرمایه گذاری روی نام ایران در دنیای امروزی متاسفانه به تنهایی امکان ندارد و بدون شک با فاشیسم و کشتار و استعمار همراه خواهد بود.

نگارنده این سطور یک کورد به حاشیه رانده شده و بدون وابستگی به هیچ گروه و حزب و دسته ایست که در یک عقب نشینی تاکتیکی پسوند ایرانی بودن را از کول رویاهایش برداشته و برای اینکار یک کوه دلایل منطقی دارد.

در میان کودکان و تهیدستانی که هر لحظه خرد و خمیر شده مبارزان راستینی که میبینم هر دم برپای نداشته, نام ایران و اسلام و ئیسم و آیین میدزدد، به یک تکرار احمقانه میرسم که تمام امیدها و آرزوها و افق فردای خود و سرزمین و ایران و جهان را تاریک کرده و به واکنشم وامیدارد:
غربیهای آنزمان را که با خطوطی ناشیانه، بچگانه و شاید هم عامدانه که در نقشه و قلب ملتهای خاورمیانه کشیده و بنای این ظلم پایدار را نهاده و هنوز با معاملات و زد و بندهایشان با فاشیست‌های خاورمیانه و در خلا اعتراضات ملتهایشان پاسش میدارند.

اسلام را که با شعار برابری و برادری و رهایی انسانها از چنگ برده داری و نژادپرستی برخواسته و با زور شمشیر پایدار ماند و اکنون بجای خدمت به طبقات زیردست و واکردن زنجیرهای بردگی از دست و پای رویاهایشان؛ با واپسگرایی، ترور، همدستی با قدرت و هایلایت سرسپردگی و کرختی و تسلیم؛با حکم جهاد خمینی علیه کوردستان،با بزرگترین جنایت خاورمیانه با سوخت اسلام و 182000 قربانی انفال, گوی سبقت را از تمام ستمکاران جهان ربوده است.

و کمونیسم را که با تمام مبارزان راستین و خدمتهای شایانی که خاورمیانه و این منطقه از جهان به او کرده عملا هیچ دستاوردی برایشان به همراه نداشته هنوز هم با درج واژه های قوم و قومیت بر جلد کتابهای متفکران و استراتژیستهایش، در کنار ناتو پنتاگون در دریای خون خاورمیانه غواصی میکند!

هنوز فرصت هست:
ایران همیشه در تغییرات منطقه پیشگام بوده و با وجود تمام مخالفتها من هنوز معتقدم سی سال از بهارهای عربی جلوتر است.
کندن لباس ایرانی و سپردنش با احترام به تاریخ و موزه ها میتواند اولین گام شجاعانه در جهت نیل به اهداف انسانی و آینده ای شفافتر برای کودکانش باشد
رفسنجانی ثابت کرد که ریسک ایرانی ماندن بسیار بالاست و به راحتی میتواند جوانان آزاده و روشنفکری را که به مبارزه روی آورده اند در خود فرو برده و حتی اگر با تهیدستی و فقر بزرگ شده باشند به یک استعمارگر بالفطره تبدیل کند!

توصیه من به تمام جوانان فعال و پویای خاورمیانه در کل و ایران مخصوصا این است که برای نجات تهیدستان و زنان و کودکانی که مظلومانه در حال ذوب شدن هستند, دریاچه هایی که در حال خشک شدن هستند و بیست میلیون اصله بلوط رشته کوه زاگرس که در مرز نابودی هستند, فریب شعارها و ارزشهای این جهان در حال سقوط را نخورده, سنگر ایران را رها کرده و برای حفظ سنگر انسانیت در کالبد احزاب و گروههای فعال ملیت خود افق آینده و فردا را شفافتر ببینند.

بدون شک اگر آهنگ تغییرات جهان و خاورمیانه به همین منوال پیش برود همگی مجبور خواهیم شد هویت کوردی و آذری و عربی و بلوچی و رویاهایمان را همراه با سرزمینمان فرو گذاشته و با توهم نجات هویت انسانیمان رخت خود را از این سرزمینها بربسته, به دامن ابر استعمارگران پناه ببریم!

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد