کوردستان میدیا: در بیانەی حزب دمکرات آمدە است، رژیم ایران قصد دارد که مردم ایران را به دو دستەی تحریمکنندە و شرکت کننده در انتخابات، تقسیم و مقابل همدیگر کند؛ از این رو لازم است که طرفین به عقاید یکدیگر احترام بگذارند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر میباشد:
هممیهنان گرامی!
آزادیخواهان ایران!
مردم مبارز کردستان!
رژیم جمهوری اسلامی ایران براساس برنامهی تعیین شده، روز ٢٤ خردادماه ١٣٩٢ خورشیدی، به اصطلاح انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراهای شهر و روستا را برگزار نمود.
این انتخابات در شرایطی برگزار شد که تجربهی اینگونه انتخابات و بینتیجه بودن آنها برای اغلب مردم، نیروها و جریانات سیاسی اپوزیسیون و حتی ناراضیان درون حاکمیت نیز آشکار شده بود. به همین دلیل، اکثریت قریب به اتفاق جریانات اپوزیسیون و بخشی از ناراضیان درون حاکمیت، به طرز کم نظیری نمایش انتخابات ریاستجمهوری را تحریم نمودند.
گستردگی این تحریم به اندازهای بود که رژیم را به شدت نگران نمود، به گونهای که خامنه ای را ناچار نمود تا از کسانی نیز که از رژیم حمایت نمیکنند، درخواست کرد که به خاطر کشور در انتخابات شرکت کنند. در عمل نیز انتخابات را به گونهای مهندسی و برنامهریزی کرد که بخشی از ناراضیان درون رژیم را به مشارکت و حضور در پای صندوقهای رأی راضی نماید. این در حالی بود که پیشتر شورای نگهبان تنها صلاحیت ٨ تن از کسانی را تأیید کرده بود که همگی از مهرههای دستچینشدهی خامنهای بودند و پیروزی هر کدام از آنان تفاوتی برای وی نداشت تا در جریان انتخابات نیز ناگزیر به توصیه به نفع کسی نشود و ضرورتی نیز به دستکاری در آراء و تغییر نتایج آن نباشد.
علاوه بر این، برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی، نمایش انتخابات ریاستجمهوری را در هر شهر و منطقهای همزمان با انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار نمود تا چنین وانمود کند که حضور مردم به منزلهی استقبال از انتخابات ریاستجمهوری و حمایت از رژیم است. از همین رو، ظاهرا فرایند رأیگیری و شمارش آرایی بیدردسر و در واقع و ماهیتا انتخاباتی غیردمکراتیک برگزار شد.
رژیم جمهوری اسلامی و شخص خامنهای مراتب رضایت خود را از برگزاری بیدردسر و مشارکت بخش بیشتری از مردم در این صحنهسازی ابراز نموده و مشارکت ٣٦ میلیون نفر را در این انتخابات به مثابه حمایت مردم از رژیم وناچیز شمردن موضع تحریم قلمداد نمودند.
لازم به ذکر است که براساس آمارهای خود رژیم، ٥٦ میلیون نفر در ایران واجد شرایط و دارای حق رأی بودند که از این میزان، ٣٦ میلیون نفر به پای صندوقهای رأی رفتند. این امر نشان داد که نزدیک به ٢٠ میلیون نفر از واجدین شرایط از حضور در این انتخابات خودداری نمودهاند.
در میان این ٣٦ میلیون رأی نیز براساس آمار منتشر شده توسط وزارت کشور، نزدیک به یک میلیون و سیصدهزار رأی باطله وجود داشت که این میزان در مغایرت با ادعای رژیم مبنی بر مشارکت ٧٢درصدی مردم در این انتخابات است. بدیهی است که مقصود بخش چشمگیری از کسانی نیز که در انتخابات مشارکت نمودند، نه حمایت از رژیم، بلکه گفتن نه به رژیم و رأی دادن به کاندیدایی بود که این منظور را برساند.
در جریان تبلیغات انتخاباتی، نامزدها ضمن انتقاد از اقدامات دولت قبلی، وعده دادند که وضعیت وخیم اقتصادی کشور و معیشت مردم را بهبود خواهند بخشید و مشکلات با جامعهی جهانی را حل خواهند کرد. این در حالی است که در جریان همین تبلیغات انتخاباتی چندین بار به کاندیداهای گزینششده هشدار داده شد که وعدهای ندهند و بحثی را مطرح نکنند که خارج از صلاحیتها و اختیارات ریاستجمهوری است، در عمل نیز قانونا رئیسجمهور در رژیم جمهوری اسلامی ایران تا حدودی مطیع و مجری اوامر رهبر بوده و نقشی در سیاستگذاری و اتخاذ تصمیمات مهم ندارد.
حتی اگر چنین تصور کنیم که ادعای رژیم در رابطه با مشارکت مردم در انتخابات حقیقت دارد، بایستی در نظر داشت که چه در ایران و در رژیم سابق و چه در کشورهای همسایه و تحت حاکمیت دیکتاتوری، بارها شاهد برگزاری انتخاباتی بودهایم که مشارکت بیش از ٩٠ درصدی را برای این رژیمها در بر داشته است، اما هنگامی که جنبش ضد دیکتاتوری وارد میدان شد، نهتنها از این ارقام مشارکت خبری نبود، بلکه دقیقا عکس آن مشایده شد.
کسانی که دل به چنین وضعیتی و به موفقیت انتخابات مهندسیشدهی رژیم خوش کردهاند و تحریم و تحریمکنندگان را سرزنش میکنند، بایستی این را در نظر داشته باشند که تقسیم کردن مردم به رأیدهنده و تحریمکننده که مقصود هر دوی آنان گفتن نه به رژیم بوده است، به اتحاد مردم ضربه خواهد زد و آینده نیز نشان خواهد داد که اینگونه صحنهسازیها تأثیر مثبتی بر باز شدن فضای سیاسی نخواهد گذاشت، زیرا تصمیمگیرندهی اصلی در رژیم جمهوری اسلامی ایران، چنین روشی را به سود رژیم و تداوم زمامداری خود نمیبیند.
نتیجهی این انتخابات و برندهی گزینششدهی آن، یعنی آقای روحانی که بدون آنکه خود را اصلاحطلب بداند، از حمایت به اصطلاح اصلاحطلبان برخوردار شد، از جانب برخی کشورهای غربی نیز مورد استقبال قرار گرفت، به این امید که درهای بستهی مشکلات اساسی رژیم با جامعهی بینالمللی را باز کند و در نتیجه از فشارهای اقتصادی کاسته شود، این انتظار علاوه بر اینکه یک موضعگیری شتابزده میباشد، بدین مفهوم نیز هست که مشکل این کشورها با جمهوری اسلامی ایران متفاوت از مطالبات تودههای مردم ایران از جمله آزادی، دمکراسی، حقوق ملی، عدالت و برابری زن و مرد در خانواده و در جامعه است و اینها نیز در تضاد با ایدئولوژی خاصی هستند که جمهوری اسلامی بدان معتقد است، هر چند به نظر نمیرسد که رژیم از سیاست پیشین خود عقبنشینی نماید و به انتظارات این کشورها جامهی عمل بپوشاند.
آنچه که برای مردم و ملیتهای ایران اهمیت دارد، آن است که تحریمکنندگان به ارادهی شرکتکنندگان در انتخابات احترام بگذارند و رأیدهندگان نیز به احزاب، جریانات سیاسی و کسانی که به منظور نه گفتن به رژیم، موضع تحریم نمایش انتخابات را اتخاذ نمودند، احترام بگذارند.
گرچه پیروزی روحانی در این انتخابات به معنای گفتن نه به رهبر رژیم و همفکرانش بود، اما اگر ارادهی خامنهای مبنی بر ایجاد تغییرات محدود و اعتراف به بحرانی بودن اوضاع کشور و لزوم خروج از چنین وضعیتی را پشت سر خود نداشته باشد، به نظر نمیرسد که بتواند حتی منشأ همین دگرگونی محدودی نیز باشد که ا دعای آن را دارد، همچنان که رفسنجانی و خاتمی نیز در دوران ریاستجمهوری خویش کاری از پیش نبردند و به بی اختیاراتی خویش اعتراف کردند.
به طور کلی، وظیفه ی مردم ایران پس از این به اصطلاح انتخابات، آن است که عموما و با جدیت کامل پیگیر مطالبات سیاسی و اساسی خود بوده و این واقعیت را درنظر بگیرند که موانع موجود بر سر راه دمکراسی، حقوق ملی، عدالت، اقتصاد سالم، رفاه مردم و محو تبعیض ها، با تغییر مهرههای درون حکومت از جمله رئیسجمهور برطرف نخواهد شد، بلکه قانون اساسی، اختیارات نامحدود رهبر، عدم پاسخگویی رهبر در برابر مردم، نقش سپاه پاسداران و سلطهی همه جانبهی آن بر سرمایههای کشور و نقش شورای نگهبان و به طور کلی موجودیت این رژیم در تمامیت آن، موانع اصلی بر سر راه دمکراسی هستند و متأسفانه هیچ یک از به اصطلاح اصلاحطلبان نیز برنامهای برای رفع این موانع ندارند و حتی در مورد آن را بحثی بمیان نمی آورندهم و به چرخیدن به دور خود در دایرهی اجبار انتخاب از میان بد و بدتر اعتقاد دارند که این نیز مطالبات اساسی مردم ایران را برآورده نخواهد کرد.
این امر که اکثریت دارندگان حق رأی بر سر صندوقها حضور یافتهاند، مشروعیت چندانی به رژیم نخواهد بخشید، زیرا مگر در رفراندوم 1358 غیر از ملت کرد و نیروهای سیاسی آن که رفراندوم را به علت غیردمکراتیک بودن آن تحریم کردند، به گفتهی رژیم بیش از 90 درصد از مردم به برقراری نظام جمهوری اسلامی رأی ندادند؟ که اینک می بینیم که موضع ملت کرد تبدیل به یک موضع تاریخی شده و اغلب رأیدهندگان به این رژیم نیز، اکنون از آن نفرت داشته و از رأی که آن زمان دادهاند، پشیماناند.
روحانی، برندهی این انتخابات در تبلیغات انتخاباتی خود از آشتی ملی سخن گفت که بدیهی است منظور از آن، آشتی میان جناحهای داخلی رژیم بود. تا سوءتفاهمات میان آنان برطرف شده و اختلافات داخلی آنان کاهش یابد که اگر در این رابطه نیز موفقیتی حاصل نماید، چه سودی به حال مردم خواهد داشت.
قضاوت در این مورد که روحانی از بین وفاداری به اندک وعدههای خود و وفادار ماندن همچون گذشته به خامنهای کدامیک را انتخاب خواهد کرد، شاید زود باشد و آینده بیشتر و روشنتر نشان خواهد داد و آزمون دیگری را فرا روی تودههای مردم ایران و افکار عمومی جهانیان قرار خواهد داد.
به طور کلی، نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری در ایران امری نیست که حقانیت مشارکت در انتخابات یا نسنجیده بودن موضع تحریم را ثابت کند، زیرا در هر دو حال، منظور گفتن نه به رژیمی بود که در این انتخابات خود را پیروز میداند.
حزب دمکرات کردستان ایران
دفتر سیاسی
١٣٩٢.٣.٣٠ خورشیدی
٢٠١٣.٦.٢٠ میلادی
متن کامل این بیانیه به شرح زیر میباشد:
هممیهنان گرامی!
آزادیخواهان ایران!
مردم مبارز کردستان!
رژیم جمهوری اسلامی ایران براساس برنامهی تعیین شده، روز ٢٤ خردادماه ١٣٩٢ خورشیدی، به اصطلاح انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراهای شهر و روستا را برگزار نمود.
این انتخابات در شرایطی برگزار شد که تجربهی اینگونه انتخابات و بینتیجه بودن آنها برای اغلب مردم، نیروها و جریانات سیاسی اپوزیسیون و حتی ناراضیان درون حاکمیت نیز آشکار شده بود. به همین دلیل، اکثریت قریب به اتفاق جریانات اپوزیسیون و بخشی از ناراضیان درون حاکمیت، به طرز کم نظیری نمایش انتخابات ریاستجمهوری را تحریم نمودند.
گستردگی این تحریم به اندازهای بود که رژیم را به شدت نگران نمود، به گونهای که خامنه ای را ناچار نمود تا از کسانی نیز که از رژیم حمایت نمیکنند، درخواست کرد که به خاطر کشور در انتخابات شرکت کنند. در عمل نیز انتخابات را به گونهای مهندسی و برنامهریزی کرد که بخشی از ناراضیان درون رژیم را به مشارکت و حضور در پای صندوقهای رأی راضی نماید. این در حالی بود که پیشتر شورای نگهبان تنها صلاحیت ٨ تن از کسانی را تأیید کرده بود که همگی از مهرههای دستچینشدهی خامنهای بودند و پیروزی هر کدام از آنان تفاوتی برای وی نداشت تا در جریان انتخابات نیز ناگزیر به توصیه به نفع کسی نشود و ضرورتی نیز به دستکاری در آراء و تغییر نتایج آن نباشد.
علاوه بر این، برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی، نمایش انتخابات ریاستجمهوری را در هر شهر و منطقهای همزمان با انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار نمود تا چنین وانمود کند که حضور مردم به منزلهی استقبال از انتخابات ریاستجمهوری و حمایت از رژیم است. از همین رو، ظاهرا فرایند رأیگیری و شمارش آرایی بیدردسر و در واقع و ماهیتا انتخاباتی غیردمکراتیک برگزار شد.
رژیم جمهوری اسلامی و شخص خامنهای مراتب رضایت خود را از برگزاری بیدردسر و مشارکت بخش بیشتری از مردم در این صحنهسازی ابراز نموده و مشارکت ٣٦ میلیون نفر را در این انتخابات به مثابه حمایت مردم از رژیم وناچیز شمردن موضع تحریم قلمداد نمودند.
لازم به ذکر است که براساس آمارهای خود رژیم، ٥٦ میلیون نفر در ایران واجد شرایط و دارای حق رأی بودند که از این میزان، ٣٦ میلیون نفر به پای صندوقهای رأی رفتند. این امر نشان داد که نزدیک به ٢٠ میلیون نفر از واجدین شرایط از حضور در این انتخابات خودداری نمودهاند.
در میان این ٣٦ میلیون رأی نیز براساس آمار منتشر شده توسط وزارت کشور، نزدیک به یک میلیون و سیصدهزار رأی باطله وجود داشت که این میزان در مغایرت با ادعای رژیم مبنی بر مشارکت ٧٢درصدی مردم در این انتخابات است. بدیهی است که مقصود بخش چشمگیری از کسانی نیز که در انتخابات مشارکت نمودند، نه حمایت از رژیم، بلکه گفتن نه به رژیم و رأی دادن به کاندیدایی بود که این منظور را برساند.
در جریان تبلیغات انتخاباتی، نامزدها ضمن انتقاد از اقدامات دولت قبلی، وعده دادند که وضعیت وخیم اقتصادی کشور و معیشت مردم را بهبود خواهند بخشید و مشکلات با جامعهی جهانی را حل خواهند کرد. این در حالی است که در جریان همین تبلیغات انتخاباتی چندین بار به کاندیداهای گزینششده هشدار داده شد که وعدهای ندهند و بحثی را مطرح نکنند که خارج از صلاحیتها و اختیارات ریاستجمهوری است، در عمل نیز قانونا رئیسجمهور در رژیم جمهوری اسلامی ایران تا حدودی مطیع و مجری اوامر رهبر بوده و نقشی در سیاستگذاری و اتخاذ تصمیمات مهم ندارد.
حتی اگر چنین تصور کنیم که ادعای رژیم در رابطه با مشارکت مردم در انتخابات حقیقت دارد، بایستی در نظر داشت که چه در ایران و در رژیم سابق و چه در کشورهای همسایه و تحت حاکمیت دیکتاتوری، بارها شاهد برگزاری انتخاباتی بودهایم که مشارکت بیش از ٩٠ درصدی را برای این رژیمها در بر داشته است، اما هنگامی که جنبش ضد دیکتاتوری وارد میدان شد، نهتنها از این ارقام مشارکت خبری نبود، بلکه دقیقا عکس آن مشایده شد.
کسانی که دل به چنین وضعیتی و به موفقیت انتخابات مهندسیشدهی رژیم خوش کردهاند و تحریم و تحریمکنندگان را سرزنش میکنند، بایستی این را در نظر داشته باشند که تقسیم کردن مردم به رأیدهنده و تحریمکننده که مقصود هر دوی آنان گفتن نه به رژیم بوده است، به اتحاد مردم ضربه خواهد زد و آینده نیز نشان خواهد داد که اینگونه صحنهسازیها تأثیر مثبتی بر باز شدن فضای سیاسی نخواهد گذاشت، زیرا تصمیمگیرندهی اصلی در رژیم جمهوری اسلامی ایران، چنین روشی را به سود رژیم و تداوم زمامداری خود نمیبیند.
نتیجهی این انتخابات و برندهی گزینششدهی آن، یعنی آقای روحانی که بدون آنکه خود را اصلاحطلب بداند، از حمایت به اصطلاح اصلاحطلبان برخوردار شد، از جانب برخی کشورهای غربی نیز مورد استقبال قرار گرفت، به این امید که درهای بستهی مشکلات اساسی رژیم با جامعهی بینالمللی را باز کند و در نتیجه از فشارهای اقتصادی کاسته شود، این انتظار علاوه بر اینکه یک موضعگیری شتابزده میباشد، بدین مفهوم نیز هست که مشکل این کشورها با جمهوری اسلامی ایران متفاوت از مطالبات تودههای مردم ایران از جمله آزادی، دمکراسی، حقوق ملی، عدالت و برابری زن و مرد در خانواده و در جامعه است و اینها نیز در تضاد با ایدئولوژی خاصی هستند که جمهوری اسلامی بدان معتقد است، هر چند به نظر نمیرسد که رژیم از سیاست پیشین خود عقبنشینی نماید و به انتظارات این کشورها جامهی عمل بپوشاند.
آنچه که برای مردم و ملیتهای ایران اهمیت دارد، آن است که تحریمکنندگان به ارادهی شرکتکنندگان در انتخابات احترام بگذارند و رأیدهندگان نیز به احزاب، جریانات سیاسی و کسانی که به منظور نه گفتن به رژیم، موضع تحریم نمایش انتخابات را اتخاذ نمودند، احترام بگذارند.
گرچه پیروزی روحانی در این انتخابات به معنای گفتن نه به رهبر رژیم و همفکرانش بود، اما اگر ارادهی خامنهای مبنی بر ایجاد تغییرات محدود و اعتراف به بحرانی بودن اوضاع کشور و لزوم خروج از چنین وضعیتی را پشت سر خود نداشته باشد، به نظر نمیرسد که بتواند حتی منشأ همین دگرگونی محدودی نیز باشد که ا دعای آن را دارد، همچنان که رفسنجانی و خاتمی نیز در دوران ریاستجمهوری خویش کاری از پیش نبردند و به بی اختیاراتی خویش اعتراف کردند.
به طور کلی، وظیفه ی مردم ایران پس از این به اصطلاح انتخابات، آن است که عموما و با جدیت کامل پیگیر مطالبات سیاسی و اساسی خود بوده و این واقعیت را درنظر بگیرند که موانع موجود بر سر راه دمکراسی، حقوق ملی، عدالت، اقتصاد سالم، رفاه مردم و محو تبعیض ها، با تغییر مهرههای درون حکومت از جمله رئیسجمهور برطرف نخواهد شد، بلکه قانون اساسی، اختیارات نامحدود رهبر، عدم پاسخگویی رهبر در برابر مردم، نقش سپاه پاسداران و سلطهی همه جانبهی آن بر سرمایههای کشور و نقش شورای نگهبان و به طور کلی موجودیت این رژیم در تمامیت آن، موانع اصلی بر سر راه دمکراسی هستند و متأسفانه هیچ یک از به اصطلاح اصلاحطلبان نیز برنامهای برای رفع این موانع ندارند و حتی در مورد آن را بحثی بمیان نمی آورندهم و به چرخیدن به دور خود در دایرهی اجبار انتخاب از میان بد و بدتر اعتقاد دارند که این نیز مطالبات اساسی مردم ایران را برآورده نخواهد کرد.
این امر که اکثریت دارندگان حق رأی بر سر صندوقها حضور یافتهاند، مشروعیت چندانی به رژیم نخواهد بخشید، زیرا مگر در رفراندوم 1358 غیر از ملت کرد و نیروهای سیاسی آن که رفراندوم را به علت غیردمکراتیک بودن آن تحریم کردند، به گفتهی رژیم بیش از 90 درصد از مردم به برقراری نظام جمهوری اسلامی رأی ندادند؟ که اینک می بینیم که موضع ملت کرد تبدیل به یک موضع تاریخی شده و اغلب رأیدهندگان به این رژیم نیز، اکنون از آن نفرت داشته و از رأی که آن زمان دادهاند، پشیماناند.
روحانی، برندهی این انتخابات در تبلیغات انتخاباتی خود از آشتی ملی سخن گفت که بدیهی است منظور از آن، آشتی میان جناحهای داخلی رژیم بود. تا سوءتفاهمات میان آنان برطرف شده و اختلافات داخلی آنان کاهش یابد که اگر در این رابطه نیز موفقیتی حاصل نماید، چه سودی به حال مردم خواهد داشت.
قضاوت در این مورد که روحانی از بین وفاداری به اندک وعدههای خود و وفادار ماندن همچون گذشته به خامنهای کدامیک را انتخاب خواهد کرد، شاید زود باشد و آینده بیشتر و روشنتر نشان خواهد داد و آزمون دیگری را فرا روی تودههای مردم ایران و افکار عمومی جهانیان قرار خواهد داد.
به طور کلی، نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری در ایران امری نیست که حقانیت مشارکت در انتخابات یا نسنجیده بودن موضع تحریم را ثابت کند، زیرا در هر دو حال، منظور گفتن نه به رژیمی بود که در این انتخابات خود را پیروز میداند.
حزب دمکرات کردستان ایران
دفتر سیاسی
١٣٩٢.٣.٣٠ خورشیدی
٢٠١٣.٦.٢٠ میلادی