کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

خشک شدن دریاچه \"ارومیه \" و مرگ زیست محیطی آنرا دریابیم (احد وکیلی)

15:11 - 10 مرداد 1392

احد وکیلی
اگر امروز دیداری از دریاچه ارومیه داشته باشید. فروغ چشمه حیات ایران درسکوت و غربت غمناکی دارد دیده بر جهان فرو می بندد. دریاچه زیبای چی چست  در آبی زلال خود مرگ خاموشی را به انتظار نشسته است.و چون مادردلسوزی در حال اغماء از بی توجهی فرزندان آزمند خود تاب حیات از دست داده  وغم فردای، کودکان ایران آینده ، را درنهان سینه با خود دارد به گور می برد.
آیا به راستی باید باور کرد که دریاچه ارومیه دارد نفس های آخر را می کشد؟ بر ماست که لحظه ای به خود آئیم و حداقل در شناخت این مادر مهربان تلاشی بکنیم و برای بقای او تقلائی نجات بخش انجام دهیم.
شناسنامه دریاچه

دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر آسیای غربی است . قدمت و پیدایش آن به دوران دوم زمین شناسی باز می گردد. گودالی است که بر اثر چین خوردگی زمین در شمال غربی فلات ایران به وجود آمده است. عمر دریاچه را حدود 35 تا 40 هزار سال تخمین می زنند.
سومریان  آن را اور  آشوریان آن را ریما و در کتاب اوستا به نام چی چست از آن یاد شده است.
این دریاچه یکی از مهم ترین و ارزشمند ترین زیست بوم های آبی ایران و بزرگترین دریاچه داخلی کشور و دومین دریاچه شور جهان می باشد.عمده آب این دریاچه از 14 رودخانه فصلی و دائمی که از سلسله کوه های زاگرس جاری می شوند تامین می شود.
 به دلیل داشتن ارزشهای اکولوژیک منحصر به فرد در سال 1346 بر اساس مصوبه شماره 1  شورای عالی حفاظت از محیط زیست کشور به عنوان منطقه حفاظت شده ، و بر اساس مصوبه شماره 63 همان شورا در سال 1354 به عنوان پارک ملی از منابع مهم طبیعی کشور می باشد. همچنین در همان سال 1354 به عنوان یکی از تالاب های مهم بین المللی در کنوانسیون رامسر ثبت و از طرف سازمان جهانی یونسکو از مهم ترین مناطق حیات طبیعی به حساب آمده و به عنوان محل زندگی پرندگان کمیاب  انتخاب  و شناخته شده است.
به عنوان بزرگترین پهنه آبی در شمال غرب ایران در تلطیف اب و هوا ، تامین رطوبت لازم برای رشد گیاهان، و ایجاد تعادل و گردش آبهای زیر زمینی در منطقه ای بسیار وسیع نقش حیاتی دارد.
 سطح دریاچه در پایین ترین نقطه 1225 متر ودر بلندترین نقطه آن 1600 متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد. طول دریاچه 135 تا 140 کیلومتر می باشد و عرض آن در پهن ترین قسمت 58 کیلومتر و در کمترین عرض در قسمت شمال غربی 15 کیلومتر می باشد.
حجم آب دریاچه بالغ بر31 ملیارد متر مکعب تخمین زده می شود که در مساحتی به وسعت 5822 کیلومترمربع محصور می باشد.  میانگین عمق دریاچه 16 متر می باشد که با سرعت در حال کاسته شدن ازسطح ان رو به خشکی می رود. حجم نمک و املاح محلول دراب دریاچه و با محاسبه  رسوب بجا مانده املاح نمکی درکاسه سطح کف ان  به حدود تقریبی 10 میلیارد متر مکعب یکی از بزرگترین معادن املاح جهان به شمار می آید.
حیات موجودات زنده،  در محدوده اکولوژیکی دریاچه تا کنون بیش از 665 گونه گیاهی ، 27 گونه پستان دار ، 212 نوع پرنده، 41 گونه خزنده، 7 نوع از دوزیستیان، 26 نوع ماهی ، شناسایی شده است که با بحران زیستی رو به انقراض می روند. چرخه حیات ازطریق دو نوع اکوسیستم آبی و خشکی امکان ومحیط زیست مناسبی را فراهم کرده است. وجود 102 جزیره کوچک و بزرگ از امکانات ویژه اکوسیستم خشکی دریاچه به حساب می اید که در احاطه اکوسیستم ابی دریاچه شامل اب شور دریاچه و باتلاق ها و حاشیه ها عمل می کند.
جزیره کبودان با وسعت 3175 هکتاربا داشتن یک چشمه آب شیرین پالایش شده طبیعی تدارک آب اشامیدنی برای 800 راس قوچ و میش وحشی، که ساکنین انجا هستند را فراهم می کند. این ویژگی را در جزیره کبودان از زیبایی های شگفت انگیز محیط زیست و طبیعت می توان برشمرد.
جزیره مهم دیگری اشک می باشد که با وسعت 2115 هکتار با داشتن چشمه آب شیرین محل زیست 200 راس گوزن زرد ایرانی است. که از نادرترین گوزن های زیبای جهان به شمار می آیند. این جزیره زیبا بستر بسیار مناسبی برای پذیرایی از پرندگان مهاجر و فلامینگو محسوب می شود که به دور ازدسترس پستانداران وحشی آغوش خود را برای دوران تخم گذاری وحفاظت به طور طبیعی به روی آنها  گشوده است.
در داخل آب شور دریاچه نوعی میگوی منحصر به فرد زیست می کند که آرتمیا  نامیده می شود و با 12 گونه متفاوت از جلبک ها که در کناره ها می رویند از منابع غذایی عمده پرندگان محسوب می شود. با شناسائی ارتمیا در سال 1899و به علت استثائی بودن ان در جهان انرا ارومیانا نامگذاری کرده اند. کشف این میگوی بسیار مرغوب منجر به دست اندازی انسان و صید بی رویه ان،  شرایط انقراض این گونه منحصر به فرد را به دنبال داشت . بهره برداری از آرتمیا و خواص ان در صنایع غذایی، داروسازی، پزشکی، و حتی در رشته های دیگر صنعتی مانند نساجی و تصفیه مواد نفتی و هسته ای در انهدام این منبع طبیعی موثر بوده است.  در حال حاضر ادامه زندگی این موجود حیاتی ارزشمند از شرایط دشوار به شرایط غیرممکن رسیده است. طبق گزارش رسانه های مدافع محیط زیست حجم صید این میگو بالغ بر 400 هزار تن در مدت بسیار کوتاه دهه هفتاد از عوامل دخالت انسان در تخریب محیط زیست به شمار می اید . در امد حاصل از فروش این میگو را تا سال 1377 معادل 10 میلیارد دلار تخمین می زنند. بهره برداری بی رویه و خسارت حاصل از آزمندی دشمنان سود پرست محیط زیست البته غیر قابل جبران و محاسبه بوده و می تواند زندگی میلیونها انسان را در نسل های متوالی تباه و ویران سازد.
  دریاچه را دریابیم

با آشکار شدن علائم بحران در حیاط دریاچه ارومیه و سرعت گرفتن کاهش سطح آب دریاچه و کم شدن دائمی از عمق آن و تاثیراتی که خشک شدن دریاچه می تواند بر منطقه و زندگی مردم ساکن داشته باشد .مردم ایران و به خصوص ملت های ساکن آذربایجان علیرغم بی توجهی دولت جمهوری اسلامی تا حد عناد ورزی و دشمنی با منافع مردم ، خود به فکر چاره اندیشی افتاده ودر ادامه اعتراض ها و اقدامات هشداردهنده به حکومت  به علل خشک شدن دریاچه به عنوان یک فاجعه بزرگ زیست محیطی توجه پیدا کرده اند. در کنار این مطالبه ملی گسترده . کارشناسان محیط زیست و فعالین مدافع محیط زیست هم به تلاش های خود درجهت روشنگری و آگاهی بخشی و جلوگیری از بروز این فاجعه ملی شدت بخشیده اند. کارشناسان محیط زیست علل و عوامل خشک شدن دریاچه را به اقدامات امتناع شده و یا صورت گرفته،  که موجب تخریب محیط زیست دریاچه شده است را به دلایل زیر مربوط می دانند
الف- سد سازی های بی رویه و جلوگیری از تامین اب مورد نیاز دریاچه

ب - ساختن پل و جاده میان گذر در عرض دریاچه و تقسیم دریاچه به دو قسمت مجزا

ج - مدیریت نادرست کشاورزی  در بهره وری از اب سدها و حفر چاه های عمیق بی رویه

د - الوده کردن دریاچه  با جاری کردن پسابها و الاینده های صنعتی و شهری

ر- عدم تامین بودجه های مراقبت از محیط زیست دریاچه ، علیرغم داشتن درامدهای کلان از بهره برداری مواد کانی و صید میگو 

دریاچه ارومیه را می توان یکی از قربانیان اصلی سدسازی های بی رویه در دوران سازندگی به شمار آورد. رویای ذهنی حاکمان کشور برای توسعه صنعتی وکشاورزی آزمندان و وابستگان حکومت را بر آن داشت که دانسته و یا ندانسته رگها و شریانهای حیاتی دریاچه را قطع کنند . وبا بستن سدها به روی رودخانه ها و ابریز های طبیعی که به دریاچه می ریختند .عمر دریاچه را کوتاه کرده و او را از منشاء حیات محروم سازند.
احداث 88 سد بزرگ و کوچک بر روی 14 رودخانه فصلی و دائمی در طول کمتر از دو دهه را می توان از مهم ترین عوامل تهدید کننده حیات دریاچه برشمرد. سهم آب ورودی به دریاچه از رودخانه های آذربایجان غربی 85 %  و از رودخانه های آذربایجان شرقی 15% بوده است که اکنون پشت سدها به عنوان ذخایر ابی برای کشاورزی و دیگر مصارف شهری  و روستایی متوقف شده و دریاچه از ان محروم شده است. چنانچه با مدیریت کارآمد 25% آب ذخیره پشت سدها به طرف دریاچه آزاد شود .
دریاچه دوباره جان تازه گرفته و به حیات سودمند خود ادامه خواهد داد.
اهمیت این شریانهای حیاتی دریاچه زمانی دو چندان می شود که از خبر نهادهای مرتبط با تغییرات اب و هوایی کشور و میزان نزولات و بارندگی های طبیعی با خبر شویم. متوسط بارندگی حاشیه ای دریاچه ارومیه در 25 سال اخیر از 400 میلی لیتر در سال به 300 میلی لیتر کاهش داشته است. که در چند سال اخیر حتی تا 250 میلی متر سقوط کرده است .

این چرخه مرگ بار با گذر از خط بحران حیاتی با سرعت شتابنده ای به سمت خشک شدن تصاعدی دریاچه پیش می رود. زیست پر آب و سالم دریاچه  خود باعث فراوانی بارش ها و تلطیف محیط زیست منطقه وسیعی می شود . وجود پوشش گیاهی منطقه از گریز بخار اب از اسمان منطقه پیشگیری می کند. و موجب کاهش دما و فروانی نزولات و بارش های مجدد می شود . بحران گریز ابرها از اسمان منطقه و پراکندگی انها نیز موجب  بالا رفتن دما و سریع تر شدن فرایند خشکسالی و کم ابی می شود.و این چرخه مرگ بار هر دم پر شتاب ترادامه می یابد.   
ساختن پل و جاده میان گذر و تقسیم دریاچه به دو قسمت را از غیرعقلانی ترین پروژه های عمرانی دولت می توان به حساب آورد.که یکی از عوامل مهم تخریب محیط زیست دریاچه می باشد.
ایده برقراری ارتباط میان ارومیه و تبریز از روی دریاچه نخستین بار در سال 1324 از طرف آزمندان و حاکمان به عنوان طرح توسعه مطرح شد. اما هیچ اقدام عملی برای اجرای آن صورت نگرفت. بعد از وقوع انقلاب و شتابزدگی مسئولین تازه به قدرت رسیده، بدون کارشناسی و تحقیق جامع به دستور موسی کلانتری مدیرکل راه و ترابری استان آذربایجان غربی در سال 1358 احداث پل و جاده میان گذر صورت اجرایی به خود گرفت.

عملیات خاکریزی در عرض دریاچه اغاز و از سمت ارومیه 11 کیلومتر و از سمت تبریز 3 کیلومتر سنگهای ارزشمند و گرانبهای معادن سنگ کوه زمبیل  را با عرض 7 متر وبا ارتفاع 20 متر به درون دریاچه ریختند. و با رویای توسعه سریع و به گمان صرفه جویی اقتصادی دریاچه را به دونیم تقسیم کردند. یادآوری این نکته ضروری است که در همان زمان پیشنهاد یک شرکت ژاپنی برای خرید سنگهای کوه زمبیل و احداث یک پل پیشرفته به ازای قیمت سنگها نادیده گرفته شد.
تقسیم دریاچه به دو قسمت باعث بهم خوردن اکوسیستم دریاچه و کاهش گردش آب درونی دریاچه شده است. ساکن شدن آب در دو طرف دیواره جاده میان گذر سرعت تبخیر آب را افزایش داده و با بالا رفتن ضریب نمک محلول در آب مبادله تنظیم اکسیژن محدود تر شده و افزایش دمای محیط را تصاعدی می کند. و دریاچه را به سرنوشت مردابی در آفتاب مبتلا کرده و خشک شدن دریاچه راتسریع می کند. عناد ورزی و بی توجهی مسئولین و پیمان کاران به توصیه های کارشناسان محیط زیست در هنگام احداث پل و جاده میان گذر تعجب آور وغیر قابل  باور است. سوء استفاده از باورهای مذهبی مردم و مقدس جلوه دادن طرح تخریب با برگزاری نماز جمعه در محل  به زعامت ملاحسنی امام جمعه ارومیه هنگام عملیات سنگریزی با ریختن سنگ توسط نمازگزاران داخل دریاچه نمونه آشکاری از جهالت و آزمندی دست اندر کاران را نشان می دهد.
در مخالفت با اجرای طرح، دکتر اسماعیل کهرم استاد محیط زیست دانشگاه تهران می گوید . بارها و بارها با دلایل علمی به دولتمردان وقت و مجریان اعلام کردم که شما با ساختن این پل مسئولیت مرگ دریاچه را به عهده می گیرید ولی متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشت.
مدیریت نادرست کشاورزی در بهره وری از آب سدها و حفر چاه های عمیق بی رویه

توسعه کشاورزی و صنعتی کردن شیوه تولید کشاورزی در ایران همواره از معضلات بسیار مهم کشور بوده است .منطقه آذربایجان یکی ازمناطق پر جمعیت واز مهمترین و حاصل خیزترین مناطق ایران به شمار میآید که با مردمانی سخت کوش همواره سهم بسیار بالائی از محصولات و تولیدات کشاورزی را به عهده داشته است .مدیریت و برنامه ریزی علمی در صنعتی کردن کشور بدون توجه به ویژگی ها و امتیازاتی که چه به لحاظ ویژگی های مردم شناسی، ساکنین آذربایجان از آن برخوردارند و چه به لحاظ اهمیت سوق الجیشی و اقلیم جغرافیائی ، امکان پذیر نیست.

متاسفانه دولت های مرکزی همواره از درک اهمیت این مناطق عاجز بوده و هیچگاه نتوانسته اند با اتخاذ یک سیاست جامع علمی و لحاظ کردن حقوق برابر ملت های ساکن ایران اقدام به برنامه ریزی کنند.  به دنبال  درماندگی و بی خردی ، با تکیه به تصمیمات سرکوب گرانه واستفاده از طرح های بی بنیاد غیر علمی و موقت با ملل و اقوام برخورد کرده اند.طی 30 سال گذشته تقاضای موجود برای مصرف محصولات کشاورزی در سطح ایران و وجود بستر های بسیار مناسب اقتصادی در آذربایجان برای رفع این نیاز ها موجب شد که اهنگ رشدتولید کشاورزی در آذربایجان با شتاب بیشتری در دستور کار قرار گیرد . ودر فقدان سیاستگذاری از طرف  یک دولت ملی و مردمی این اهنگ رشد ناموزون پیش رفت و تخریب محیط زیست منجمله خشک شدن و یا به عبارتی خشک کردن دریاچه ارومیه را به مردم سراسر ایران و به خصوص ساکنین اطراف دریاچه تحمیل کرد.
در ادامه مدیریت ناکارآمد و بی برنامه  دو معضل اساسی در منطقه بروز کرده است . افزایش بی رویه جمعیت منطقه و مصرف منابع طبیعی خارج از توان منطقه . آگر چه تولیدات کشاورزی درآذربایجان طی بیست سال گذشته سه برابر شده است . ولی برای افزایش این تولید ، بدون استفاده از شیوه های مکانیزه علمی و صنعتی در تولید کشاورزی ده ها بار بیشتر از حد ظرفیت از منابع طبیعی منطقه بار کشیده  شده است . در کنار احداث 88 سد غیر ضرور بر روی 14 رودخانه موجود منطقه هزاران چاه عمیق زده شده است که بخش مهمی از اب موجود در منطقه را که باییستی درکاسه دریاچه ارومیه ذخیره باشد. بی قاعده به مصرف تولید کشاورزی خرده دهقانی می رساند .جالب توجه است که اکنون بر اثر سوء مدیریت و هرج و مرج موجود زمین های کشاورزی در منطقه روی به خشکسالی گذارده و با اهنگ تصاعدی مهاجرت روستائیان رو به افزایش است. بدیهی است که آب موجود در منطقه که هزاران سال دریاچه را سالم نگه داشته است اگر مهندسی شود و متناسب با نیاز دریاچه و منطقه از ان بطور علمی و مکانیزه استفاده شود . حیات دوباره دریاچه قابل بازیافت می باشد.

     
آلوده کردن دریاچه با جاری کردن پسابها وآلاینده های صنعتی و شهری
گسترش شهر سازی و کارخانه های صنعتی در حاشیه دریاچه و هدایت پساب ها و ریختن فاضلاب های شهری به دریاچه عامل مهم دیگری است که جان دریاچه را در چنگال چرکین خود می فشارد.روزانه دوهزار و پانصد تن پساب شهری و صنعتی در دل دریاچه تخلیه می شود. حجم پساب آلوده به مواد شیمایی که از کارخانه های چرم سازی و کارگاه های صنعتی شهر مراغه به دریاچه ریخته می شود بالغ بر 20 متر مکعب در هر ثانیه است. مقادیری از سیانور از کارخانه طلای تکاب ، فاضلاب های واحد های مسکونی پایگاه هوایی تبریز، پساب کشتارگاه تبریز، و امثال اینها آلاینده های خطرناکی هستند که ازطریق زرینه رود و تلخ رود به دریاچه نشت می کنند. مرداب مرگ افرین حاصل از تجمع این آلاینده ها در بستر دریاچه نه تنها حیات موجودات زنده در ابها و خشکی ها و جزایر دریاچه را نابود می کند بلکه با به گردش درآمدن در چرخه تبخیرات موجب نزولات و بارانهای سمی شده ومنطقه بسیار وسیعی را که شامل مزارع کشاورزی می شود را نیز آلوده می کند و عامل بروز بیماریهای ناشناخته بیشتری می شود.   
سوء مدیریت وعدم تامین بودجه های مراقبت از محیط زیست دریاچه
دریاچه ارومیه همچون موجودی زنده نیاز به مراقبت دائمی دارد . بدیهی است که مسئولیت مستقیم مراقبت و نگهداری و بازسازی و احیای سلامت دریاچه به عهده دولت و حکومت به عنوان نماینده ملت می باشد . رژیم ولایت فقیه و دولت های ناکارآمد بر گمارده آن نه تنها خود را نماینده و پاسخگوی مردم نمی دانند  بلکه به عنوان صاحب اختیار خدادادی والهی همواره مردم را به سهل انگاری و ناشکر بودن مورد عتاب و خطاب و سرزنش و نکوهش قرار می دهند. متعاقب باورمندی حاکمان ایران به شان و مقام بالانشینی، شیوه حکومت و مراقبت انها از حقوق مردم و ملتها براساس سرکوب تنظیم می شود . پایمال شدن حقوق مردم و تباه شدن ثروت های ملی انها زندگی را بر انها دشوار کرده و انها را به اعتراض دائمی می کشاند. دولت و حکومت با دادن وعده های توخالی و دروغین و باد کردن رویاهای عوام فریبانه از خشم مردم  خود را در امان نگه می دارد.
با آشکار شدن علائم خشکسالی و تغییراتی که در محیط زیست دریاچه نمایان شد. مردم آذربایجان تصویر روشن تری از فاجعه در حال وقوع پیدا کردند. خشکسالی دریاچه یعنی کویر شدن آذربایجان و به گردش درآمدن میلیونها تن نمک در هوا و بادهای خشکی که هر گیاهی را از ریشه می سوزاند و مهاجرت حداقل 13 میلیون نفر از اهالی را اجباری می کند. آگاهی از اینده ای چنین هولناک  مردم را به تکاپو و تلاش و اعتراض واداشته است . تظاهرات گسترده  شهریورماه که در سال 1390 در ارومیه و تبریز به وقوع پیوست. احیای سلامت دریاچه را به یک خواست ملی تبدیل کرده است. و اراده مردم برای مبارزه با خیانت دولت مردان و مسئولین جدی تر شده و همچنان ادامه دارد. پی آمد این مبارزات سرکوب شدید مردم توسط نیروهای نظامی و امنیتی وبازداشت بیش از 300 نفر از فعالین مدنی را به دنبال داشت که با اجرای حکم شلاق در ملاء عام و جریمه نقدی برای معترضین اعمال شد. احکام صادره در دی ماه 1390 شیوه برخورد حکومت را با امر مدیریت و مراقبت از دریاچه و محیط زیست نشان می دهد.
26 سال زندان برای 55 شهروند تبریز و 23 سال حبس برای 11 نفر فعال مدنی سرشناس در آذربایجان.

آقای احمدی نژاد رئیس جمهور کشور در بازدیدها و سفرهای استانی وعده 2600 میلیارد تومان تامین اعتبار برای احیای سلامت دریاچه را داده است که معترضین را ساکت کند.
وزارت نیرو طرح انتقال آب از رود ارس و دریای خزر را به عنوان پروژه های اجرایی در دستور مطالعه گذاشته است. عوام فریبانه بودن این وعده های توخالی و غیر عملی آنجا برملا می شود که بدانیم دریاچه ارومیه در ارتفاع هزار متر بالاتر از رود ارس قرار دارد.
مدیر عامل آب منطقه ای آذربایجان شرقی هم طرح بارور سازی ابرهای آسمان آذربایجان را به عنوان راه نجات دریاچه پیشنهاد کرده و به دنبال تامین بودجه می باشد.
امام های جماعت در شهرهای آذربایجان هم با توطئه دانستن اعتراضات و تظاهرات به نمازگزاران گفته اند . اصلا آب شور دریاچه به چه درد مردم آذربایجان می خورد؟

نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم بدنبال این بیانات رسیدگی به طرح دو فوریتی جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه را غیر کارشناسی تشخیص داده و هزینه گذاری در این مسیر را نادرست دانسته و رسیدگی به چنین طرحی را با شتابزدگی غیر ضرور و از تصویب آن جلوگیری کرده اند.     
رئیس کل دادگستری اذربایجان غربی اعتراض به وضعیت خشک شدن دریاچه را مغایر با احکام الهی دانسته و معترضان را به اعتراض بر علیه خدا و قران متهم کرده است.
با توجه به دشواریها و مشکلات موجود، چشم انداز اینده چی چست چه خواهد بود ؟ آیا دریاچه ارومیه این مادر دلسوز آذربایجان و چشم چراغ امید ایران خاموش خواهد شد . و نسل های اینده را سوگوار مرگ خویش خواهد کرد .با امید به این که تلاش خستگی ناپذیرمردم موثر واقع شده و از فاجعه  در حال وقوع  پیش گیری کند. آگاهی مردم ایران  تنها پرتو امیدی است که از آن ناامید نباید شد.    

منابع :

مجله اذربایجان ، ویزه نامه خشک شدن دریاچه ارومیه
رسانه ها  ، آرشیو روزنامه شرق، آرشیو روزنامه اعتماد

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد